گنجور

شمارهٔ ۱۴ - جواب امام علیه السلام به خواهر

خواهر برو برو که خدا باد یار تو
ایزد رسد به درد دل داغدار تو
خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام
در هر قدم نشسته کشد انتظار تو
خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا
آماده گشته از پی جسم نزار تو
خواهر برو که آه یتیمان در بدر
باشد چراغ عقل به شب‌های تار تو
خواهر برو که بر طبق خودزنان شام
خاکستری گرفته ز بهر نثار تو
بنمود پاسبانی من ساربان قبول
گردیده شمر در سفر شام یار تو
گر با تو همرهی ننمودم ز من مرنج
این بی‌سری نمنوده مرا شرمسار تو
هر جا شوی سوار چو عباس و اکبرت
شمر و سنان بودند یمین و یسار تو
بر خاک مانده گر تن من غم مخور سرم
باشد به نیزه در نظر اشکبار تو
جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین
نگذار تا روند دمی از کنار تو
زین چشم اشکبار پس از مرگ (صامتا)
جیحون شود روانه ز خاک مزار تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهر برو برو که خدا باد یار تو
ایزد رسد به درد دل داغدار تو
هوش مصنوعی: خواهر، برو و توکل کن به خدا؛ او در کنار توست و می‌داند که چقدر ناراحتی و غم در دل داری.
خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام
در هر قدم نشسته کشد انتظار تو
هوش مصنوعی: خواهر عزیزم، برو به سمت شام. در هر گام، درد و رنجی که از کوفه برمانده، انتظار تو را می‌کشد و تو را به یاد می‌آورد.
خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا
آماده گشته از پی جسم نزار تو
هوش مصنوعی: خواهر، برو که ساز و چوب شکنجه‌گران برای گرفتن جان ناتوان تو آماده شده‌اند.
خواهر برو که آه یتیمان در بدر
باشد چراغ عقل به شب‌های تار تو
هوش مصنوعی: خواهر، برو که ناله و اندوه یتیمان در بیابان خواهد بود، چراغ روشنی عقل در شب‌های تاریک تو.
خواهر برو که بر طبق خودزنان شام
خاکستری گرفته ز بهر نثار تو
هوش مصنوعی: خواهر، برو که به خاطر تو، زمین خاکستری و غمگین شده است.
بنمود پاسبانی من ساربان قبول
گردیده شمر در سفر شام یار تو
هوش مصنوعی: در سفر شام، محبوب تو به خاطر مورد توجه قرار گرفتن، نقش نگهبانی را بر عهده گرفته است.
گر با تو همرهی ننمودم ز من مرنج
این بی‌سری نمنوده مرا شرمسار تو
هوش مصنوعی: اگر نتوانستم در کنار تو باشم و همراهیت را نداشتم، از من خشمگین نشو. این عدم همراهی، سبب شرمندگی من نسبت به توست.
هر جا شوی سوار چو عباس و اکبرت
شمر و سنان بودند یمین و یسار تو
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، مانند عباس، تو را همراهانی چون شمر و سنان در سمت راست و چپ خواهند بود.
بر خاک مانده گر تن من غم مخور سرم
باشد به نیزه در نظر اشکبار تو
هوش مصنوعی: اگرچه بدن من بر زمین افتاده است و غم مخور، اما سرم همچنان در نظر تو باشد و اشک‌هایت را ببیند.
جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین
نگذار تا روند دمی از کنار تو
هوش مصنوعی: به جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین، نگذار اجازه دهند که لحظه‌ای از کنارت دور شوند.
زین چشم اشکبار پس از مرگ (صامتا)
جیحون شود روانه ز خاک مزار تو
هوش مصنوعی: پس از مرگ تو، اشک‌های چشمانم به آرامی مانند جیحون به سمت مزار تو سرازیر خواهند شد.