گنجور

شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)

ای دل افسرده از غم در ملالی تا به کی
با حوادث‌های گردون در جدالی تا به کی
انقلابات جهان در قیل و قالی تا  به کی
در شکایت پیش هرکس در مقالی تا به کی
از ظهور درد و غم افسرده‌حالی تا به کی
این همه آشفتگی سرمایه سامان تست
گر رسد روزی ترا رنجی به دوران غم مخور
خانه صبرت شود از غصه ویران غم مخور
گر یکی باشد غمت گر صدهزاران غم مخور
هست در این پرده پس اسرار پنهان غم مخور
درد نبود بی‌دوا از بهر درمان غم مخور
این همه درد پیاپی باعث درمان تست
تا نگردی واله و حیران به صحرای مجاز
از حقیقت کی دری بر روی تو سازند باز
از تب حرمان بسوز و با غم هجران بساز
عاقبت یابی شفا از این بلای جانگداز
بر سرت آید طبیبی روح‌بخش و جان‌نواز
یک دم عیسی دمش احیا کن صد جان تست
گر جهان از فتنه گردد پر ز شور و غلغله
و رفتد در پنج حس و چارار کان ولو برای او
شش جهت چون کشتی بی‌بادبان در زلزله
از تنگ ظرفی نگردد تنگ بر تو حوصله
چون تو دوری از ره حکمت هزاران مرحله
عقل را کن رهنما چون نقل تو لقمان تست
صبر مفتاح فرج گردید جانا شو صبور
شادمان شو کز پس این غم تو را آید سرور
غیبتی خواهد که تا ظاهر شود قدری حضور
بعد از این ظلمت برآید آفتابی پر ز نور
صد چو موسی بهر وصلش گشته سرگردان بطور
منت ایزد را که آنجان جهان جانان تست
حامی حکم خدا و حافظ شرع مبین
شهریار ملک امکان خسرو اقلیم دین
واقف اسرار پنهان کاشف شک و یقین
در نخستین کرد نورش جلوه اندر ماء وطین
روح را زین جلوه شد بر قالب خاجی مکین
پس چه غم داری که این شه مهدی دوران تست
ای شه دنیا و دین پرگشته عالم از فساد
از شرف اسلام و شرع انور از رونق فتاد
کرده بر پا دشمنان دین لوای شر نهاد
وقت آن شد ای پناه بی‌پناهان کزوداد
عرصه ایجاد را مملو کنی از عدل و داد
چون به امر حق تمام امر در فرمان توست
هر که را می بود در سر دعوی پیغمبری
اشقیا کردند بردار فنا از خودسری
کرده از بهر ریاست هر کسی بیرون سری
آن کند از کفر کیشی دعوی پیغمبری
دین حق کن یک سر از تیغ دو سر زین سرسری
چون سر هر سرکشی گوی خم چوگان توست
یا غیاث المستغیثین حق یزدان الغیاث
یا امان الخائفین از ظلم و عدون الغیاث
حق اسماء جلال حق سبحان الغیاث
حق توریه و زبور و صحف و قرآن الغیاث
حرمت طه و یاسین اصل ایمان الغیاث
وقت یاری نوبت غمخواری و احسان تست
ای معین بی‌معینان ای ولی دادگر
ای دلثیل گمرهان ای هادی جن و بشر
صنحه آفاق پر شد از نفاق و شور و شر
خیز و بر پا کن لوای نصرت و فتح و ظفر
برزن از تیغ دو سر بر پیکر اعدا شرر
دست ما بیچاره بهر چاره بر دامان تست
یک طرف روسی گشاید دست تخریب از جفا
بر رواق و گنبد پرنورشاه دین رضا
یک طرف بانی کند قانون شرع مصطفی
از ره شیطان پرستی برخلاف مدعا
این همه صبر تو بر افعال زشت اشقیا
نیست نقصان دال بر حقیقت ایمان توست
ای ولی الله اعظم ای شه مالک رقاب
ای سلیل احمد و ای جانشین بوتراب
نی وجودت کرده حق از کل اشیاء انتخاب
فتنه دجال و شیطان کرده عالم را خراب
دست زن بر تیغ و نه پای سعادت در رکاب
رونق دین بر دم شمشیر خون افشان توست
آرزوی دیدنت دارند جمعی دوستان
گرچه نبود حضرتت را دوستی اندر جهان
گر ترابد دوستانی از چه می‌گشتی نهان
ای صفاتت همچو ذات حضرت باری عیان
لطف عامت فیض بخش دوستان و دشمنان
ماسوالله بر سر خوان کرم مهمان توست
از نخستین خلقت بر اوصیا خاتم شدی
فخر آباء کرام خویش در عالم شدی
وارث هر درد و غم از خلقت آدم شدی
مرجع هرگونه رنج و محنت و ماتم شدی
شد غمت افزون و مادم لحظه کی کمشدی
قلب احبابت گداز ار حزن بی‌پایان تست
«اعن الله جزاک فی المصائب والبلا»
خاصه از جدت حسین و واقعات کربلا
کی فراموشت شود زان خسرو و بی‌اقربا
روز و شب پیوسته داری منبر ماتم بپا
منقب از ندبه‌ات گرد همه ارض و سما
خون فشان چشم فلک از دیده گریان تست
یاد آید چون تو را آن سرو قامت اکبرش
یاد از آن ششماهه طفل شیرخواره اصغرش
یا جدا از تن دو دست یاور آب آور
یا ز تیغ شمر و آن خشکیده کام و حنجرش
یا ز خولی برسنان بنموده راس اطهرش
عرصه ایجاد بیت الحزنی از احزان تست
چون به خاک افتاد از زین جسم پر تاب و تبش
در خیام آمد ز میدان مرکب بی‌صاحبش
الظلیمه الظلیمه صیحه زن ورد لبش
از حرم اهل حرم یک سر بدور مرکبش
حالجو از حال آن مرکب به افغان زینبش
کای فرس حالش عیان از حال جانسوزان تست
سوی میدان شد شتابان زینب زار و حزین
دید با شمشیر بران از جفا شمر لعین
کرده جا بر سینه بی‌کینه سلطان دین
به افغان شد نزد ابن سعد کای کافر ببین
کام عطشان زاده زهرا به زیر تیغ کین
سبط احمد تشنه لب در این زمین مهمان تست
ماند بی‌کس جد پاکت ای ولی کردگار
در زمین کربلا بی‌یاور و بی‌غمگسار
با لب عطشان و کام خشک و قلب داغدار
سر برید از پیکرشک شمر لعین نابکار
نوح سان بنما شهاد در کشتی ماتم قرار
بحر نیکان یک نیمی از دیده گریان توست
آمد اندر قتلگهچون زینب بی‌خانمان
کرد جابر روی نعش شهریار انس و جان
گفت یا رب کن قبول این کشته در خون طپان
سوی جدش کرد رو پس با دو صد آه و فغان
گفت ای جدا گرامی بین ز جور ناکسان
این تن در بحر خون غلطان در غلطان‌تست
دید در خون پیکر اعوان و اخوان یک طرف
غارت اموال یکسو آه طفلان یک طرف
پس نمود از بی‌کسی رو جانب ملک نجف
کای پدر این زمین از جور اعدا وااسف
بین حریم بیی‌کست بهر اسیری بسته صف
این زان موپریشان عترت ویلان توست
در بقیع بنمود رو آنگاه به چشم اشکبار
کرد با مادر خطاب از سوز قلب داغدار
مادرا بین دخترانت بی‌کس و بی‌غمگسار
از گلستان جنان در کربلا پایی گذار
بین زمین گردیده از خون حسینت لاله‌زار
این به خون آغشته پیکرزینت دامان‌تست
ای سلیل طیب پیغمبر(ص) امی نسب
زاده شیر خدا ای شهریار ذوالحسب
از ستم بستند در زنجیر با رنج و تعب
حضرت زین‌العبا را با تن پرتاب و تب
تیغ نصرت برکش و کن روز اعدا را چو شب
رخش همت ای شها امروز زیر ران تست
بهر بی‌یاری جدت ای ولی ذوالجلال
چشم (حاجب) گرید از غم صبح و اشم و ماه و سال
داغ صامت کردهاو را در جهان بشکسته بال
با جناب حاج اسدالله آن نیکو خصال
هر دو را احاجت روا کن حق ذات لایزال
حاجت آنها به دوران بودن از یاران توست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل افسرده از غم در ملالی تا به کی
با حوادث‌های گردون در جدالی تا به کی
هوش مصنوعی: ای دل غمگین، تا کی باید در رنج و ناراحتی به سر ببری و با مصائب زندگی در مبارزه باشی؟
انقلابات جهان در قیل و قالی تا  به کی
در شکایت پیش هرکس در مقالی تا به کی
هوش مصنوعی: تکانه‌های انقلاب‌ها و تغییرات جهانی همیشه با سر و صدا و مشکلات همراه است. تا چه زمانی باید در مورد مشکلات و نارضایتی‌ها شکایت کنیم و آن‌ها را با دیگران در میان بگذاریم؟
از ظهور درد و غم افسرده‌حالی تا به کی
این همه آشفتگی سرمایه سامان تست
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر درد و غم ناراحت و آشفته باشی؟ این همه پریشانی و بی‌نظمی، نشانه‌ای از نبود آرامش در وجود توست.
گر رسد روزی ترا رنجی به دوران غم مخور
خانه صبرت شود از غصه ویران غم مخور
هوش مصنوعی: اگر روزی بر تو مشکلی پیش بیاید، نگران نباش. صبر تو همچون خانه‌ای است که می‌تواند از غصه و ناراحتی مصون بماند و ویران نشود.
گر یکی باشد غمت گر صدهزاران غم مخور
هست در این پرده پس اسرار پنهان غم مخور
هوش مصنوعی: اگر غم تو تنها و یکتا باشد، هرگز نگران صدها غم دیگر نباش؛ زیرا در این دنیا رازهای زیادی نهفته است که نباید به آنها فکر کنی.
درد نبود بی‌دوا از بهر درمان غم مخور
این همه درد پیاپی باعث درمان تست
هوش مصنوعی: درد و رنجی که حس می‌کنی بی‌دلیل نیست و برای آرامش و بهبود توست. نگران نباش، این همه درد و سختی که متحمل می‌شوی در واقع می‌تواند به تو کمک کند تا بهتر و قوی‌تر شوی.
تا نگردی واله و حیران به صحرای مجاز
از حقیقت کی دری بر روی تو سازند باز
هوش مصنوعی: تا زمانی که به شدت عاشق و دلسپرده نشوی و در پی راهی حقیقی برای خود نگردی، هیچ دروازه‌ای به روی تو گشوده نخواهد شد.
از تب حرمان بسوز و با غم هجران بساز
عاقبت یابی شفا از این بلای جانگداز
هوش مصنوعی: از شدت ناامیدی و دلتنگی رنج ببر و با غم جدایی کنار بیای، در نهایت بهبودی از این درد جانکاه خواهی یافت.
بر سرت آید طبیبی روح‌بخش و جان‌نواز
یک دم عیسی دمش احیا کن صد جان تست
هوش مصنوعی: اگر بر سرت طبیب آید که روح را شفا بخشد و جان را نوازش کند، یک لحظه دم عیسی را بگیر تا صد زندگی را در تو احیا کند.
گر جهان از فتنه گردد پر ز شور و غلغله
و رفتد در پنج حس و چارار کان ولو برای او
هوش مصنوعی: اگر دنیا پر از آشوب و هیاهو شود و زندگی در چهارچوب احساسات و حواس محدود بماند، حتی اگر به خاطر او باشد...
شش جهت چون کشتی بی‌بادبان در زلزله
از تنگ ظرفی نگردد تنگ بر تو حوصله
هوش مصنوعی: در اینجا به تصوری از زندگی و سختی‌هایی که انسان‌ها تجربه می‌کنند اشاره شده است. وقتی زندگی پر از چالش و آشفتگی است، مانند یک کشتی که در طوفان دریا شناور است و هیچ سرپناهی برای آن وجود ندارد. اما با وجود این چالش‌ها، باید صبوری و استقامت را در پیش گرفت و نگران مشکلات کوچک نبود. همیشه می‌توان به آرامش و تعادل رسید، حتی در سخت‌ترین شرایط.
چون تو دوری از ره حکمت هزاران مرحله
عقل را کن رهنما چون نقل تو لقمان تست
هوش مصنوعی: وقتی تو از دانایی دور هستی، عقل باید در هزاران مرحله، تو را راهنمایی کند؛ چون تو می‌توانی مانند لقمان حکیم، هدایت‌گر باشی.
صبر مفتاح فرج گردید جانا شو صبور
شادمان شو کز پس این غم تو را آید سرور
هوش مصنوعی: صبر کردن کلید دستیابی به آرامش و خوشبختی است، عزیزم. پس با صبر و شادمانی به آینده نیکو امیدوار باش، زیرا بعد از این روزهای سخت، شادی و سرور به سراغت خواهد آمد.
غیبتی خواهد که تا ظاهر شود قدری حضور
بعد از این ظلمت برآید آفتابی پر ز نور
هوش مصنوعی: کوچکی خواهد بود که وقتی به ظهور برسد، اندکی حیات و روشنایی پس از این تاریکی به وجود خواهد آمد و خورشیدی پرفروغ خواهد تابید.
صد چو موسی بهر وصلش گشته سرگردان بطور
منت ایزد را که آنجان جهان جانان تست
هوش مصنوعی: بسیاری مانند موسی به خاطر وصال او سرگردان و حیران هستند. شکرگذاری می‌کنند که در آنجا، جهان و زندگی او به واسطه‌ی محبوب واقعی‌اش وجود دارد.
حامی حکم خدا و حافظ شرع مبین
شهریار ملک امکان خسرو اقلیم دین
هوش مصنوعی: حامی دستورهای خدا و نگهبان قوانین روشن دین، پادشاهی است که بر کل جهان حکومت می‌کند و فرمانرویی است در زمین دین.
واقف اسرار پنهان کاشف شک و یقین
در نخستین کرد نورش جلوه اندر ماء وطین
هوش مصنوعی: کسی که به رازهای نهان آشناست، در آغاز، نور خود را در آب وطنی (زمین) نشان می‌دهد و شک و یقین را برمی‌دارد.
روح را زین جلوه شد بر قالب خاجی مکین
پس چه غم داری که این شه مهدی دوران تست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که روح انسان از زیبایی‌ها و جلوه‌های معنوی آزاد و رها شده است. پس اگر در دنیای مادی مشکلاتی وجود دارد، نباید نگران بود، زیرا این دوران توسط یک پیشوای بزرگ و راهنما اداره می‌شود.
ای شه دنیا و دین پرگشته عالم از فساد
از شرف اسلام و شرع انور از رونق فتاد
هوش مصنوعی: ای پادشاه جهان و دین، جهان از فساد پر شده است و احترام اسلام و قوانین الهی از رونق افتاده است.
کرده بر پا دشمنان دین لوای شر نهاد
وقت آن شد ای پناه بی‌پناهان کزوداد
هوش مصنوعی: دشمنان دین پرچم فساد و نفاق را برافراشته‌اند و اکنون وقت آن رسیده که تو ای پناهگاه بی‌پناهان، به یاری و حمایت از آنها بشتابی که به کمک تو نیاز دارند.
عرصه ایجاد را مملو کنی از عدل و داد
چون به امر حق تمام امر در فرمان توست
هوش مصنوعی: در محیطی که ایجاد می‌کنی، باید آن را پر از عدالت و انصاف کنی، زیرا وقتی به حق عمل کنی، تمامی امور تحت کنترل و در اختیار تو قرار می‌گیرد.
هر که را می بود در سر دعوی پیغمبری
اشقیا کردند بردار فنا از خودسری
هوش مصنوعی: هر کسی که ادعای پیامبری دارد، گرفتار مشکلات و سختی‌هایی می‌شود و باید خود را از خودخواهی و خودرأیی رها کند.
کرده از بهر ریاست هر کسی بیرون سری
آن کند از کفر کیشی دعوی پیغمبری
هوش مصنوعی: هر کسی برای به دست آوردن مقام و ریاست، ممکن است از دین و باورهای واقعی خود فاصله بگیرد و ادعای پیامبری کند.
دین حق کن یک سر از تیغ دو سر زین سرسری
چون سر هر سرکشی گوی خم چوگان توست
هوش مصنوعی: به‌طور کلی، این جمله به اهمیت جدیت در دین‌داری و رعایت اصول صحیح اشاره دارد. شخص باید به طور کامل و جدی به دین حق بپردازد و از نافرمانی و سرکشی دوری کند. همچنین، این بیان بیانگر این است که سررشته امور در دست خود فرد است و او باید در انتخاب‌هایش دقت و توجه کافی داشته باشد. به عبارتی دیگر، باید با احتیاط و هوشیاری در مسیر درست گام برداشت.
یا غیاث المستغیثین حق یزدان الغیاث
یا امان الخائفین از ظلم و عدون الغیاث
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از خداوند یاری می‌طلبد و او را به عنوان پناه و حفاظت‌گر کسانی که در شرایط سخت و پرخطر قرار دارند، معرفی می‌کند. این درخواست یاری به خاطر ظلم و تعدی‌هایی است که ممکن است به انسان‌ها وارد شود. شاعر به صورت احساسی و پر از امید به خداوند استمداد می‌جوید و می‌خواهد که در این وضعیت دشوار، حمایت و نجات پیدا کند.
حق اسماء جلال حق سبحان الغیاث
حق توریه و زبور و صحف و قرآن الغیاث
هوش مصنوعی: حق و حقیقت نام‌های جلال و بزرگی خداوند است. او یاری‌دهنده و پناه‌دهنده است. در کلام و نوشته‌های آسمانی مانند زبور و قرآن، او به طلب کمک و نجات می‌آید.
حرمت طه و یاسین اصل ایمان الغیاث
وقت یاری نوبت غمخواری و احسان تست
هوش مصنوعی: احترام به طه و یاسین، پایه‌گذار ایمان است. در زمان نیاز و بلا، نوبت به یاری و کمک کردن می‌رسد و این وظیفه توست.
ای معین بی‌معینان ای ولی دادگر
ای دلثیل گمرهان ای هادی جن و بشر
هوش مصنوعی: ای معین و راهنمای کسانی که در جستجوی راه هستند، ای ولی و دادگر، ای دلسوز گمراهان، ای راهنمای جن و آدمی.
صنحه آفاق پر شد از نفاق و شور و شر
خیز و بر پا کن لوای نصرت و فتح و ظفر
هوش مصنوعی: دنیای اطراف پر شده از بدی و آشفتگی، برخیز و پرچم یاری و پیروزی را برافراز.
برزن از تیغ دو سر بر پیکر اعدا شرر
دست ما بیچاره بهر چاره بر دامان تست
هوش مصنوعی: در خیابان، با تیغی دو لبه به دشمنان آسیب می‌زنیم. ما که در این وضعیت نابسامان هستیم، برای یافتن راه‌حل، به دامن تو پناه می‌آوریم.
یک طرف روسی گشاید دست تخریب از جفا
بر رواق و گنبد پرنورشاه دین رضا
هوش مصنوعی: یک طرف روسی، با بی‌رحمی دست به ویرانگری می‌زند و به بناها و گنبد روشن و با عظمت شاه دین رضا آسیب می‌زند.
یک طرف بانی کند قانون شرع مصطفی
از ره شیطان پرستی برخلاف مدعا
هوش مصنوعی: در یک سو، کسی به اجرای قوانین شرع پیامبر مصطفی پرداخته است و از سوی دیگر، در مخالفت با آن، شیطان‌پرستی قرار دارد که به طور آشکاری با آنچه بیان شده در تضاد است.
این همه صبر تو بر افعال زشت اشقیا
نیست نقصان دال بر حقیقت ایمان توست
هوش مصنوعی: صبر و تحمل تو در برابر کارهای ناپسند و زشت ظالمان، نشانه‌ای بر ضعف ایمان تو نیست، بلکه نشان از عمق و حقیقت ایمان توست.
ای ولی الله اعظم ای شه مالک رقاب
ای سلیل احمد و ای جانشین بوتراب
هوش مصنوعی: ای ولی خدا، ای بزرگ‌ترین سرور، ای پادشاهی که بر دل‌ها فرمانروایی، ای نسلِ احمد و جانشینِ او، ای کسی که ادامه‌دهنده‌ی مسیر امام علی هستی.
نی وجودت کرده حق از کل اشیاء انتخاب
فتنه دجال و شیطان کرده عالم را خراب
هوش مصنوعی: وجود تو به انتخاب حق برگزیده شده است و این انتخاب باعث شده دنیا تحت تأثیر فتنه‌ها و مشکلاتی مانند دجال و شیطان قرار گیرد. بدین ترتیب، جهان دچار آشفتگی شده است.
دست زن بر تیغ و نه پای سعادت در رکاب
رونق دین بر دم شمشیر خون افشان توست
هوش مصنوعی: دست تو بر لبه تیغ است و نه پا بر زمین که به موفقیت برسد؛ رونق دین به قدرت تو و با شمشیر تو، خون‌های زیادی ریخته می‌شود.
آرزوی دیدنت دارند جمعی دوستان
گرچه نبود حضرتت را دوستی اندر جهان
هوش مصنوعی: برخی از دوستان به شدت آرزو دارند که تو را ببینند، هرچند که در این دنیا دوستی مثل تو وجود ندارد.
گر ترابد دوستانی از چه می‌گشتی نهان
ای صفاتت همچو ذات حضرت باری عیان
هوش مصنوعی: اگر دوستانی پیدا می‌شدند، چرا پنهان می‌گشتی؟ صفات تو مانند ذات خداوند آشکار است.
لطف عامت فیض بخش دوستان و دشمنان
ماسوالله بر سر خوان کرم مهمان توست
هوش مصنوعی: محبت و کرامت تو شامل حال همه شده است، چه دوستان و چه دشمنان. واقعاً همه ما مهمان سفره‌ی generosity تو هستیم.
از نخستین خلقت بر اوصیا خاتم شدی
فخر آباء کرام خویش در عالم شدی
هوش مصنوعی: از زمان آفرینش، فرزندان اوصیا برتری و افتخار خویش را در جهان به دست آوردند.
وارث هر درد و غم از خلقت آدم شدی
مرجع هرگونه رنج و محنت و ماتم شدی
هوش مصنوعی: از زمان پیدایش آدم، تو وارث تمام دردها و غم‌ها شده‌ای و مرکز هر نوع رنج، مصیبت و اندوه گشته‌ای.
شد غمت افزون و مادم لحظه کی کمشدی
قلب احبابت گداز ار حزن بی‌پایان تست
هوش مصنوعی: غم تو هر لحظه بیشتر می‌شود و دل‌های عاشقان همیشه در آتش سوزش عشق تو در حال ذوب شدن است، اگر این غم بی‌پایان وجود داشته باشد.
«اعن الله جزاک فی المصائب والبلا»
خاصه از جدت حسین و واقعات کربلا
هوش مصنوعی: خداوند به تو پاداش زیادی دهد در برابر گرفتاری‌ها و مشکلات، به‌ویژه به خاطر جد تو حسین و حوادث کربلا.
کی فراموشت شود زان خسرو و بی‌اقربا
روز و شب پیوسته داری منبر ماتم بپا
هوش مصنوعی: هرگز فراموش نمی‌شوی، زیرا به خاطر او و نبودن عزیزان، هر روز و شب در حال برپایی مجلس سوگواری هستی.
منقب از ندبه‌ات گرد همه ارض و سما
خون فشان چشم فلک از دیده گریان تست
هوش مصنوعی: از سوگواری و ندبه‌ات، همه زمین و آسمان تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و چشمان آسمان نیز از غم تو مانند چشمان گریان، اشک می‌ریزند.
یاد آید چون تو را آن سرو قامت اکبرش
یاد از آن ششماهه طفل شیرخواره اصغرش
هوش مصنوعی: وقتی که تو را به یاد می‌آورم، به یاد آن سرو بلند قامت اکبر می‌افتم و همچنین یاد آن کودک شیرخواره‌ام که فقط شش ماه دارد.
یا جدا از تن دو دست یاور آب آور
یا ز تیغ شمر و آن خشکیده کام و حنجرش
هوش مصنوعی: یا از هم جدا شو و به کمک من آب بیاور، یا به سرنوشت شمر دچار شو که گلو و کامش خشکیده است.
یا ز خولی برسنان بنموده راس اطهرش
عرصه ایجاد بیت الحزنی از احزان تست
هوش مصنوعی: یا از کسانی که در خلیفه‌گری شهرت دارند، سر و چهره‌ای پاک و مقبول برای تو به نمایش گذاشته شده است، و این مکان، محل اندوه و غم‌های توست.
چون به خاک افتاد از زین جسم پر تاب و تبش
در خیام آمد ز میدان مرکب بی‌صاحبش
هوش مصنوعی: وقتی که او از زین افتاد و به زمین افتاد، جسمش که پر از زندگی و شوق بود، به خیمه آمد و اسبش بی‌صاحب در میدان ماند.
الظلیمه الظلیمه صیحه زن ورد لبش
از حرم اهل حرم یک سر بدور مرکبش
هوش مصنوعی: دخترک به شدت فریاد می‌زند و لبش با خطی از حرم اهل بیت پر شده، به دور از مرکبش، در حال ناله و فریاد است.
حالجو از حال آن مرکب به افغان زینبش
کای فرس حالش عیان از حال جانسوزان تست
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف وضعیت و حال یک اسب می‌پردازد که تجلیاتی از احساسات و جراحت‌های زینب را به نمایش می‌گذارد. به طور خاص، حال اسب به گونه‌ای نمایانگر دردها و رنج‌های عمیق زینب است و به وضوح نشان می‌دهد که او در وضعیت سختی به سر می‌برد. در واقع، حال این اسب به خوبی حالات درونی زینب را منعکس می‌کند.
سوی میدان شد شتابان زینب زار و حزین
دید با شمشیر بران از جفا شمر لعین
هوش مصنوعی: زینب با سرعت و ناراحتی به میدان رفت و شمر خبیث را دید که با شمشیر بران خود به ظلم و ستم مشغول است.
کرده جا بر سینه بی‌کینه سلطان دین
به افغان شد نزد ابن سعد کای کافر ببین
هوش مصنوعی: سلطان دین با سینه‌ای پر از عشق و بدون کینه، در برابر ابن سعد ایستاد و به او گفت: ای کافر، به من نگاه کن.
کام عطشان زاده زهرا به زیر تیغ کین
سبط احمد تشنه لب در این زمین مهمان تست
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از درد و رنجی اشاره دارد که اهل بیت، به ویژه فرزندان زهرا و احمد، در طول تاریخ تجربه کرده‌اند. در آن، به وضعیت دشوار و تشنگی سبط احمد (امام حسین) در دشت کربلا اشاره می‌شود، که حتی در زمان مرگ نیز در زیر تیغ دشمنان قرار داشت و بر اثر ظلم و ستم دچار anguish و رنج مضاعف شده است. به نوعی، این بیت به مظلومیت و نابعدالی که بر اهل بیت روا داشته شده، تاکید می‌کند.
ماند بی‌کس جد پاکت ای ولی کردگار
در زمین کربلا بی‌یاور و بی‌غمگسار
هوش مصنوعی: در زمین کربلا، تو بدون هیچ یاری و دلسوزی باقی ماندی، ای ولی خدا.
با لب عطشان و کام خشک و قلب داغدار
سر برید از پیکرشک شمر لعین نابکار
هوش مصنوعی: با لب‌های تشنه و کام خشک و قلبی پر از غم، شمر لعنتی به شدت به او آسیب زد و جانش را گرفت.
نوح سان بنما شهاد در کشتی ماتم قرار
بحر نیکان یک نیمی از دیده گریان توست
هوش مصنوعی: به ناله و فریاد در کشتی نشان بده، زیرا گریه تو به خاطر از دست رفتن نیکان، نیمی از اشک‌هایت را شامل می‌شود.
آمد اندر قتلگهچون زینب بی‌خانمان
کرد جابر روی نعش شهریار انس و جان
هوش مصنوعی: وقتی زینب به تنهایی و بی‌سرپرستی به قتلگاه آمد، جابر بر روی جسد پادشاه، که نماد پیوند عاطفی و انسانی بود، نشسته بود.
گفت یا رب کن قبول این کشته در خون طپان
سوی جدش کرد رو پس با دو صد آه و فغان
هوش مصنوعی: مانند انسانی که به شدت دلتنگ است، با ناراحتی از خدا می‌خواهد که این قربانی را بپذیرد که در حال خونریزی است. او به سمت جدش می‌رود و در حالی که با صدای بلند و دلشکسته شکایت می‌کند، به او نزدیک می‌شود.
گفت ای جدا گرامی بین ز جور ناکسان
این تن در بحر خون غلطان در غلطان‌تست
هوش مصنوعی: گفت: ای عزیز و با ارزش، تو از نادانی دیگران آگاه باش. این بدن تو همچون تنی در دریا و در خون غوطه‌ور است.
دید در خون پیکر اعوان و اخوان یک طرف
غارت اموال یکسو آه طفلان یک طرف
هوش مصنوعی: در اینجا می‌بینیم که در یک سو، بدن‌های غرق در خون یاران و دوستان وجود دارد و در سوی دیگر، اموال به یغما رفته است. همچنین، در طرفی دیگر، آه و ناله‌ی کودکان به گوش می‌رسد.
پس نمود از بی‌کسی رو جانب ملک نجف
کای پدر این زمین از جور اعدا وااسف
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس کلافگی و نگرانی از بی‌کسی و ظلم اطراف است. شاعر به سمت جایی اشاره می‌کند که به نوعی حس امید و refuge دارد، و نام ملک نجف به عنوان مکانی مقدس و مورد احترام ذکر می‌شود. او از پدرش می‌خواهد که این زمین را از ظلم و ستم دشمنان آزاد کند و به وضعیت ناگوار اشاره دارد.
بین حریم بیی‌کست بهر اسیری بسته صف
این زان موپریشان عترت ویلان توست
هوش مصنوعی: در فضایی بی‌انتهایی، برای اسیری در زنجیر، صفی از موهای نامنظم تو وجود دارد که نمایانگر نسب و تعلق تو است.
در بقیع بنمود رو آنگاه به چشم اشکبار
کرد با مادر خطاب از سوز قلب داغدار
هوش مصنوعی: در قبرستان بقیع، او صورت خود را نشان داد و سپس با چشمان پر از اشک، به مادرش خطاب کرد و از دل داغدارش سخن گفت.
مادرا بین دخترانت بی‌کس و بی‌غمگسار
از گلستان جنان در کربلا پایی گذار
هوش مصنوعی: ای مادر، دخترانت را به خاطر بی‌کس بودن و بی‌غمگساری در کربلا دل‌جو و دل‌خوش باش. در این مکان، گویا به گلستان بهشتی پا گذاشته‌ای.
بین زمین گردیده از خون حسینت لاله‌زار
این به خون آغشته پیکرزینت دامان‌تست
هوش مصنوعی: زمین به خاطر خون حسین، پر از لاله‌هایی شده است که در این سرزمین خونین، یادگاری از این رزمنده است. دامان تو از این خون آغشته شده است.
ای سلیل طیب پیغمبر(ص) امی نسب
زاده شیر خدا ای شهریار ذوالحسب
هوش مصنوعی: ای کسی که از نسل پاک پیامبر هستی، فرزند امی و زاده‌ی شیر خدا، ای پادشاه با صفات نیک.
از ستم بستند در زنجیر با رنج و تعب
حضرت زین‌العبا را با تن پرتاب و تب
هوش مصنوعی: حضرت زین‌العبا را با رنج و زحمت در زنجیر کردند و به شدت با بدن ایشان برخورد کردند.
تیغ نصرت برکش و کن روز اعدا را چو شب
رخش همت ای شها امروز زیر ران تست
هوش مصنوعی: سلاح پیروزی را به دست بگیر و دشمنان را به شکلی تاریک و خاموش کن، ای شاه، امروز قدرت تو زیر چکمه‌های توست.
بهر بی‌یاری جدت ای ولی ذوالجلال
چشم (حاجب) گرید از غم صبح و اشم و ماه و سال
هوش مصنوعی: ای ولی بزرگ و با جلال، چون یاری از جدت نیست، چشم‌هایت از غم صبح و شب و سال می‌بارد.
داغ صامت کردهاو را در جهان بشکسته بال
با جناب حاج اسدالله آن نیکو خصال
هوش مصنوعی: درد و رنجی که او در زندگی تحمل کرده، به نوعی او را در سکوت و تنهایی قرار داده است. در عین حال، همراهی با حاج اسدالله، که فردی با ویژگی‌های برجسته و پسندیده است، می‌تواند به او آرامش و تسلی بخشد.
هر دو را احاجت روا کن حق ذات لایزال
حاجت آنها به دوران بودن از یاران توست
هوش مصنوعی: هر دو نفر را به خواسته‌هایشان برسان، زیرا نیاز آنها به وجود تو و یاریت بستگی دارد.