شمارهٔ ۷ - زبان حال علیا جاه حضرت زهرا(س)
یا علی این عم تاجدار
ای بهر غم بیکسان را غمگسار
یاورم شو گشته محنت کار من
برد اجل نزدیک منزل یار من
جان زهرا میشود قربان تو
لحظهای دیگر بود مهمان تو
طایر روحم ز تن بگشوده بال
بس دلم بگرفته زین عالم ملال
کردهام از نعمت آباد جهان
با تن رنجور و جسم ناتوان
سوی گلزار جنان سازم سفر
شوق دیدار پدر دارم بسر
با پدر خواهم حکایتها کنم
ز امتان وی شکایتها کنم
گویم ای باب کرام تاجدار
بعد تو شد دختر بیغمگسار
ای پدر بین پهلوی بشکستهام
بازوی از تازیانه خستهام
ای پدر بنگر عذار نیلیم
زد عمر از کین به ضرب سیلیم
آتش بیداد زد در خانهام
سوخت از بهر غضب کاشانهام
کرد از ضرب در آن شوم پلید
محسن ششماههام از کین شهید
اوفکند ای خسرو عالیجناب
بر گلوی شوهرم از کین طناب
لیک با تو ای امام ارجمند
باشدم این دم وصیتهای چند
اولا ای شهریار بحر و بر
گر بدی از من تو دیدی درگذر
چون تنم سازی نهان در زیر گل
ساز زهرا به جان و دل بحل
بعد من ای جان و ای جانان من
می نپوشی دیده از طفلان من
طفل بیمارم به دوران مضطر است
در جهان چون مرغ بیبال و پر است
گر حسن افسرده گردد از الم
از غمش در سینه خون گردد دلم
گر حسینم را بیازاد کسی
کرده آزار دل زارم بسی
زینب و کلثوم زار مضطرم
دختران نورس غم پرورم
کس نیازارد دل غمناکشان
گرچه با غم شد سرشته خاکشان
آن دو بیکس را نه وقت ابتلاست
محتت ایشان به دشت کربلاست
آن زمان کافند حسینم روی خاک
با تن صداره چون گل چاک چاک
شمر بنشیند به روی سینهاش
تا برد سر از تن بیکینهاش
واندر آن صحرا کنند از بیکسی
استغاثه در بر هر ناکسی
رحم کی سازد کسی بر حالشان
میکند آزردهتر احوالشان
میشوند از جور اعدا دستگیر
هم در آن وادی غریب و هم اسیر
وز بلای کوفه گویم یا ز شام
شرح این غم کی توان گفتن تمام
مختصر کن (حاجبا) زین بیشتر
شعله ماتم مزن بر خشک وتر
شمارهٔ ۶ - فی المرثیه: یا حسین ای جان فدای نام غمافزای توشمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج): ای دل افسرده از غم در ملالی تا به کی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا علی این عم تاجدار
ای بهر غم بیکسان را غمگسار
هوش مصنوعی: ای علی، تو تاجدار و بزرگوار هستی، که در دلهای کسانی که در رنج و بیکسی به سر میبرند، آرامش و تسلی میبخشی.
یاورم شو گشته محنت کار من
برد اجل نزدیک منزل یار من
هوش مصنوعی: مرا یاری کن که سختیها و مشکلات به من فشار میآورد و مرگ به زودی به سراغم میآید در حالی که نزدیک به معشوقم هستم.
جان زهرا میشود قربان تو
لحظهای دیگر بود مهمان تو
هوش مصنوعی: جان من که فدای تو میشود، فقط لحظاتی دیگر به نزد تو میآیم.
طایر روحم ز تن بگشوده بال
بس دلم بگرفته زین عالم ملال
هوش مصنوعی: پرندهی روحم از بدن آزاد شده و بال گشوده است، زیرا دلم از این دنیا آکنده از افسردگی و اندوه است.
کردهام از نعمت آباد جهان
با تن رنجور و جسم ناتوان
هوش مصنوعی: من در این جهان پر نعمت، با وجود بدن ضعیف و رنجور، تلاش کردهام و کار کردهام.
سوی گلزار جنان سازم سفر
شوق دیدار پدر دارم بسر
هوش مصنوعی: من به سمت بهشت میروم، زیرا با شوق دیدار پدرم سفر میکنم.
با پدر خواهم حکایتها کنم
ز امتان وی شکایتها کنم
هوش مصنوعی: من با پدرم داستانهایی را خواهم گفت و از مشکلات و نارضایتیهایم صحبت خواهم کرد.
گویم ای باب کرام تاجدار
بعد تو شد دختر بیغمگسار
هوش مصنوعی: میگویم ای فرزند بزرگوار و باوقار، بعد از تو دختر بیدغدغه و شاداب به دنیا آمد.
ای پدر بین پهلوی بشکستهام
بازوی از تازیانه خستهام
هوش مصنوعی: ای پدر، ببین که من دچار چه حالتی شدهام؛ پهلوی من شکسته و بازویم از ضربهای تازیانه به شدت دردمند است.
ای پدر بنگر عذار نیلیم
زد عمر از کین به ضرب سیلیم
هوش مصنوعی: ای پدر، لطفاً به چهره نیلیم نگاه کن؛ عمرم به خاطر کینهای که داشتم، مثل ضربهای که به سیل زده میشود، از بین رفته است.
آتش بیداد زد در خانهام
سوخت از بهر غضب کاشانهام
هوش مصنوعی: در خانهام آتش برافروخته شد و به خاطر خشم، محل زندگیام را سوزاند.
کرد از ضرب در آن شوم پلید
محسن ششماههام از کین شهید
هوش مصنوعی: محسن ششماههام به خاطر نفرت و کینهای که از من داشتند، از ضربهای جانش را از دست داد.
اوفکند ای خسرو عالیجناب
بر گلوی شوهرم از کین طناب
هوش مصنوعی: ای شاه بزرگوار، به خاطر دشمنیات بر گردن همسرم طنابی بزن.
لیک با تو ای امام ارجمند
باشدم این دم وصیتهای چند
هوش مصنوعی: اما با تو ای امام بزرگوار، اکنون در این لحظه میخواهم چند وصیت را بیان کنم.
اولا ای شهریار بحر و بر
گر بدی از من تو دیدی درگذر
هوش مصنوعی: ای پادشاه دریا و زمین، اگر از من ناراحتی دیدی، لطفاً آن را فراموش کن.
چون تنم سازی نهان در زیر گل
ساز زهرا به جان و دل بحل
هوش مصنوعی: وقتی که وجودم را در زیر خاک گل زنی، با تمام وجود و جان خود این لحظه را خوش درک میکنم.
بعد من ای جان و ای جانان من
می نپوشی دیده از طفلان من
هوش مصنوعی: بعد از من ای عشق و ای محبوب من، چشمپوشی نکن از فرزندانم.
طفل بیمارم به دوران مضطر است
در جهان چون مرغ بیبال و پر است
هوش مصنوعی: کودکم به دوران سختی گرفتار است و در این دنیا مانند پرندهای است که بال و پر ندارد.
گر حسن افسرده گردد از الم
از غمش در سینه خون گردد دلم
هوش مصنوعی: اگر زیبایی از غم و اندوه دلگیر شود، دل من از درد او به خون مینشیند.
گر حسینم را بیازاد کسی
کرده آزار دل زارم بسی
هوش مصنوعی: اگر کسی به حسین من آسیب بزند، دل زار و رنجیدهام به شدت آزار میبیند.
زینب و کلثوم زار مضطرم
دختران نورس غم پرورم
هوش مصنوعی: زینب و کلثوم دختران جوان و نازنین من هستند که در غم و تنگدستی به سر میبرند.
کس نیازارد دل غمناکشان
گرچه با غم شد سرشته خاکشان
هوش مصنوعی: هیچکس دلهای اندوهگین آنها را آزار نمیدهد، هرچند که خاکشان با غم پیوند خورده است.
آن دو بیکس را نه وقت ابتلاست
محتت ایشان به دشت کربلاست
هوش مصنوعی: این دو نفر در شرایط سخت و بیپناهی قرار دارند و زمان آزمایش و امتحانشان فرا رسیده است؛ وضعیت آنها مرتبط با واقعهای تلخ و سخت در دشت کربلاست.
آن زمان کافند حسینم روی خاک
با تن صداره چون گل چاک چاک
هوش مصنوعی: در آن زمان که حسینم بر روی زمین افتاده است، بدنش مانند گل پارهپاره و زخمی شده.
شمر بنشیند به روی سینهاش
تا برد سر از تن بیکینهاش
هوش مصنوعی: شمر بر روی سینهاش نشسته تا سر او را از بدنش جدا کند، اما بدون هیچ کینه و نفرتی.
واندر آن صحرا کنند از بیکسی
استغاثه در بر هر ناکسی
هوش مصنوعی: در آن بیابان، به خاطر تنهایی خود، از هر کسی که به او برمیخورد، کمک میخواهند.
رحم کی سازد کسی بر حالشان
میکند آزردهتر احوالشان
هوش مصنوعی: کسی برای حال آنها رحم نمیکند و این باعث میشود وضعیتشان بدتر شود.
میشوند از جور اعدا دستگیر
هم در آن وادی غریب و هم اسیر
هوش مصنوعی: در آن سرزمین ناآشنا، هم دشمنان آسیب میزنند و هم افرادی دیگر به دام میافتند.
وز بلای کوفه گویم یا ز شام
شرح این غم کی توان گفتن تمام
هوش مصنوعی: از مشکلاتی که در کوفه یا شام پیش آمده، بگویم یا از این غم، چگونه میتوان تمام جزئیات را بیان کرد؟
مختصر کن (حاجبا) زین بیشتر
شعله ماتم مزن بر خشک وتر
هوش مصنوعی: بهتر است از سوگواری بیشتر بپرهیزی و عواطف خود را کنترل کنی، زیرا این کار فقط به شعلهور شدن درد و اندوه میانجامد.