شمارهٔ ۶ - فی المرثیه
یا حسین ای جان فدای نام غمافزای تو
کرده ما را دل کباب اندوه جانفرسای تو
چون به راه حق برای شیعیان سر دادهای
ای سر ما شیعیان قربان خاک پای تو
کاش میشد جسم ما از تیغ بران چاک چاک
تا نگشتی پاره پاره همچو گل اعضای تو
ای کلامالله چو افتادی به دشت مشرکین
قطه قطعه شد ز جور ناکسان اجزای تو
کاش ما را بد جگر صدپاره از شمشیر و تیر
پاره از تیر سه شعبه مینگشت امعای تو
خاک عالم کاش میشد بر سر پیر و جوان
مینبد غلطان به خاک و خون قدر عنای تو
آبهای جمله عالم کاش میگشتی سراب
آن زمان کز تشنگی خشکیده شد لبهای تو
سیل اشک از دیده هر چشم میآید برون
گشته طوفان جهان از داغ طوفانزای تو
زد گریبان چاک در جنت ز غم خیرالنسا
چون شنود از بیکسی فریاد وا غوثای تو
شد زمین کربلا را رتبه بالاتر ز عرش
تا فتاد از روی زین آن قامت زیبای تو
شمر چون برداشت سر از مخزن علم خدا
بهر غارت شد روان از هر طرف اعدای تو
کاش میشد خیمه گردون خراب و مینشد
خیمه گهت شعلهور از خصم بیپروای تو
میندانم با چه دل خولی بیدین لعین
روی خاکستر نهاد آن موی عنبرسای تو
خسروا یتیبه بتی چون مقرر گشته است
بهر مداح درت از ایزد یکتای تو
کن کرم امروز یک بیت ای امام ذوالکرم
باقی دیگر برای وعده فردای تو
لیک در فردای محشر سخت دارم آرزو
تا شود جایم در آنجایی که باشد جای تو
این تمناگر چه از (حاجب) بعید است و عجیب
لیک چندان نیست نزد همت والای تو
شمارهٔ ۵ - همچنین در مصیبت: چو شاه تشنه جگر راه کارزار گرفتشمارهٔ ۷ - زبان حال علیا جاه حضرت زهرا(س): یا علی این عم تاجدار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا حسین ای جان فدای نام غمافزای تو
کرده ما را دل کباب اندوه جانفرسای تو
هوش مصنوعی: ای حسین، جانم فدای نام پر از غم تو شده است. دل ما به خاطر اندوه عمیق و جانکاه تو، به شدت آتش گرفته است.
چون به راه حق برای شیعیان سر دادهای
ای سر ما شیعیان قربان خاک پای تو
هوش مصنوعی: ای که به راه حقیقت قدم گذاشتهای، ما شیعیان فدای خاک پای تو هستیم.
کاش میشد جسم ما از تیغ بران چاک چاک
تا نگشتی پاره پاره همچو گل اعضای تو
هوش مصنوعی: حیف که ای کاش بدن ما در برابر تیغ تیز تکهتکه میشد و همچنان پارهپاره باقی میماند، مانند اجزای تو که چون گل زیبا و لطیفاند.
ای کلامالله چو افتادی به دشت مشرکین
قطه قطعه شد ز جور ناکسان اجزای تو
هوش مصنوعی: ای سخن خداوندی، زمانی که در سرزمین کافرین قرار گرفتی، اجزای تو به دلیل ظلم و ستم نادانان از هم جدا و پخش شد.
کاش ما را بد جگر صدپاره از شمشیر و تیر
پاره از تیر سه شعبه مینگشت امعای تو
هوش مصنوعی: ای کاش دل ما پر از درد و زخم میشد، از ضربههای شمشیر و تیرهای سهشعبه، تا تنها تو را به یاد آوریم و دور تو بچرخیم.
خاک عالم کاش میشد بر سر پیر و جوان
مینبد غلطان به خاک و خون قدر عنای تو
هوش مصنوعی: ای کاش خاک زمین بر سر همه انسانها، چه پیر و چه جوان، میریخت و همه در گرد و غبار و خون فرو میرفتند، اما نعمت و توجه تو به ما پایدار بود.
آبهای جمله عالم کاش میگشتی سراب
آن زمان کز تشنگی خشکیده شد لبهای تو
هوش مصنوعی: ای کاش تمام آبهای دنیا مانند سراب میشدند، زمانی که لبهای تو از تشنگی خشک شده بود.
سیل اشک از دیده هر چشم میآید برون
گشته طوفان جهان از داغ طوفانزای تو
هوش مصنوعی: هر چشمی به خاطر غم تو پر از اشک شده و همچنان که جهان در اثر این مصیبت دچار طوفان شده است، دلها از درد تو در حال ویرانی هستند.
زد گریبان چاک در جنت ز غم خیرالنسا
چون شنود از بیکسی فریاد وا غوثای تو
هوش مصنوعی: ز گریبان خود چاک میکند و از بهشت به خاطر غم خیرالنسا فریاد میزند که از تنهایی و بیکس بودن به کمک میطلبد.
شد زمین کربلا را رتبه بالاتر ز عرش
تا فتاد از روی زین آن قامت زیبای تو
هوش مصنوعی: زمین کربلا به مقام و ارج و نزدیکتر از عرش خداوند رسید، زیرا که زیبایی قامت تو از بالای زین افتاد.
شمر چون برداشت سر از مخزن علم خدا
بهر غارت شد روان از هر طرف اعدای تو
هوش مصنوعی: شمر که از منبع دانش خدا سر برداشت، روانه غارت شد و از هر سو دشمنان تو را احاطه کردند.
کاش میشد خیمه گردون خراب و مینشد
خیمه گهت شعلهور از خصم بیپروای تو
هوش مصنوعی: ای کاش آسمان و زمین ویران میشد و در عوض، محل اقامت تو هرگز از آتش دشمن بیپروا سرشار نمیگردید.
میندانم با چه دل خولی بیدین لعین
روی خاکستر نهاد آن موی عنبرسای تو
هوش مصنوعی: نمیدانم با چه قلب بیدینی آن شخص بدجنس، موهای خوشبو و زیبا تو را بر روی خاکستر قرار داد.
خسروا یتیبه بتی چون مقرر گشته است
بهر مداح درت از ایزد یکتای تو
هوش مصنوعی: شرایط و وضعیت وفاداران به تو به گونهای است که برای ستایشگران تو از سوی خداوند یکتای تو مقدر شده است.
کن کرم امروز یک بیت ای امام ذوالکرم
باقی دیگر برای وعده فردای تو
هوش مصنوعی: امروز ای امام با کرامت، یک بند از ادبیات را نیکو کن و باقی آن را برای وعده فردا بگذار.
لیک در فردای محشر سخت دارم آرزو
تا شود جایم در آنجایی که باشد جای تو
هوش مصنوعی: اما در روز قیامت، بسیار آرزو دارم که در جایی قرار بگیرم که محل تو باشد.
این تمناگر چه از (حاجب) بعید است و عجیب
لیک چندان نیست نزد همت والای تو
هوش مصنوعی: این خواسته ممکن است به نظر بیخودی و نامناسب بیاید، اما برای اراده بزرگ تو چندان سخت نیست.