گنجور

شمارهٔ ۵ - همچنین در مصیبت

چو شاه تشنه جگر راه کارزار گرفت
پی قتال به به کف تیغ آبدار گرفت
ز وحشت عدم و انقلاب خود عالم
خط امان زدم تیغ پر شرار گرفت
میان معرکه آمد به یک جهان هیبت
صف جدال به صد فخر و اقتدار گرفت
خطاب کرد که ای قوم از چه رو باید
به عترت نبی اینگونه سخت کار گرفت
من آن حسین مگر نیستم که روح الامین
به دهر خدمت من بهر افتخار گرفت
من آن حسین مگر نیستم که ختم رسل
گهم به دوش گه آغوش گه کنار گرفت
چو از حجاز به سوی عراقم آوردید
نفاق را ز چه باید به خود شعار گرفت
هر آنچه موعظه فرمود می‌نکرد اثر
زبان پند رها کرد و ذوالفقار گرفت
ز نعره‌ای که کشید از جگر جهان لرزید
ز گاو ارض و زشیر فلک قرار گرفت
اشاره‌ای که به تیغ دو سر نمود بسر
تن از یمین بیفکند و سر از یسار گرفت
چو ضرب دست خدا دید خصم در پیکار
دو اسبه رو به جهنم ره فرار گرفت
ولی چه سود نیز زد به قطره خونی
که تیر حرمله ز آن طفل شیرخواره گرفت
صفوف کفر درید و مظفر و منصور
شط فرات به شمشیر شعله بار گرفت
میان شط شد و بر آب آنچنان نگریست
شطی میان شط از چشم اشکبار گرفت
به یاد تشنه لبان آه سوزناک کشید
که آهش از دل آب روان شرار گرفت
چو بود در نظرش کام خشک اطفالش
نخورد آب و دل از شط به اختیار گرفت
به عهده وعده روز الست کر وفا
ز شوق داد سرو وصل کردگار گرفت
نخورد آب اگر سبط مصطفی (جانب)
هزار ط ز غمش چشم روزگار گرفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو شاه تشنه جگر راه کارزار گرفت
پی قتال به به کف تیغ آبدار گرفت
هوش مصنوعی: مثل این است که پادشاهی که عطش جنگ دارد، با عزم رزم، راه نبرد را در پیش گرفته و شمشیر درخشانی را در دست گرفته است.
ز وحشت عدم و انقلاب خود عالم
خط امان زدم تیغ پر شرار گرفت
هوش مصنوعی: از ترس عدم و دگرگونی خود، به جهان پیامی از امانت دادم، که تیغ آتشین را به دست گرفتم.
میان معرکه آمد به یک جهان هیبت
صف جدال به صد فخر و اقتدار گرفت
هوش مصنوعی: در وسط میدان جنگ، با قدرت و اراده‌ای بزرگ نمایان شد و به خود با افتخار و عظمت برخورد کرد.
خطاب کرد که ای قوم از چه رو باید
به عترت نبی اینگونه سخت کار گرفت
هوش مصنوعی: خدا به قوم خطاب کرد که چرا باید با عترت پیامبر اینگونه سختگیرانه برخورد شود؟
من آن حسین مگر نیستم که روح الامین
به دهر خدمت من بهر افتخار گرفت
هوش مصنوعی: من همانی هستم که فرشته وحی در دوران خود به من افتخار داد و این نشان از مقام و اهمیت من دارد.
من آن حسین مگر نیستم که ختم رسل
گهم به دوش گه آغوش گه کنار گرفت
هوش مصنوعی: من همانی هستم که حسین بن علی بود، که بر دوش او نور پیامبری قرار داشت و در لحظات مختلف همیشه آماده پذیرش و آرامش بود.
چو از حجاز به سوی عراقم آوردید
نفاق را ز چه باید به خود شعار گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که من را از حجاز به عراق آوردید، دلیل این که باید به خودم عیب و نفاق بگیرم چیست؟
هر آنچه موعظه فرمود می‌نکرد اثر
زبان پند رها کرد و ذوالفقار گرفت
هوش مصنوعی: هر چیزی که با نصیحت گفته شد، تأثیرگذار نبود، بنابراین پند و اندرز را کنار گذاشت و به دنبال شمشیر ذوالفقار رفت.
ز نعره‌ای که کشید از جگر جهان لرزید
ز گاو ارض و زشیر فلک قرار گرفت
هوش مصنوعی: از فریادی که از دل برخاست، جهان به لرزه درآمد و زمین و آسمان دگرگون شدند.
اشاره‌ای که به تیغ دو سر نمود بسر
تن از یمین بیفکند و سر از یسار گرفت
هوش مصنوعی: شخصی که در حال اشاره به یک تیغ دو لبه است، به طوری که یکی از سمت‌های آن را از سر خود جدا می‌کند و سپس سر را به سمت دیگرش می‌گیرد.
چو ضرب دست خدا دید خصم در پیکار
دو اسبه رو به جهنم ره فرار گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن در نبرد قدرت الهی را مشاهده کرد، از ترس به سمت جهنم فرار کرد.
ولی چه سود نیز زد به قطره خونی
که تیر حرمله ز آن طفل شیرخواره گرفت
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که حتی اگر قطره‌ای خون از یک نوزاد گرفته شده باشد، چه فایده‌ای دارد؟ این بیانگر بی‌فایده بودن انتقام یا پاسخ به ظلمی است که بر بی‌گناهی روا داشته شده. همچنین به نوعی از عمق اندوه و ناراحتی ناشی از آن واقعه اشاره می‌کند.
صفوف کفر درید و مظفر و منصور
شط فرات به شمشیر شعله بار گرفت
هوش مصنوعی: کفر و ناحق را کنار زد و پیروزی و سرافرازی در کنار رود فرات با شمشیر آتشین به دست آمد.
میان شط شد و بر آب آنچنان نگریست
شطی میان شط از چشم اشکبار گرفت
هوش مصنوعی: در میان رودخانه، فردی به زعم خود به آب خیره شده و به خاطر غم و اندوهی که در دل دارد، چشمانش پر از اشک می‌شود، به‌گونه‌ای که آب به حال او می‌نگرد و تحت تأثیر احساسات او قرار می‌گیرد.
به یاد تشنه لبان آه سوزناک کشید
که آهش از دل آب روان شرار گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر تشنه‌دلان، فریادی عمیق و سوزناک کشید که این آه، از عمق وجودش شعله‌ای در آب‌های روان ایجاد کرد.
چو بود در نظرش کام خشک اطفالش
نخورد آب و دل از شط به اختیار گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که در نظرش چیزی خشک و بی‌ثمر بود، فرزندانش از آب بهره‌مند نشدند و دلش را از رودخانه با اختیار خود جدا کرد.
به عهده وعده روز الست کر وفا
ز شوق داد سرو وصل کردگار گرفت
هوش مصنوعی: در روز الست، وعده‌ای که داده شده بود به دلیل عشق و شوق، به حقیقت تبدیل شد و در اینجا، درخت دوسر ربط به وصال خداوند به وجود آمد.
نخورد آب اگر سبط مصطفی (جانب)
هزار ط ز غمش چشم روزگار گرفت
هوش مصنوعی: اگر خواب در دسترس نباشد و کسی از غم سبط پیامبر، آب نخورده باشد، چشم‌های زمان هم به خاطر این غم، اشک می‌ریزند.