گنجور

شمارهٔ ۴ - ورود اسرا در شام خراب

چو کرد قافله به یکسان به شام ورود
نمود صبح قیامت به چشم خلق قیام
هر آنچه بر سر آل علی گذشت ز جور
نمود تازه دگر باره عهد خود ایام
یکی به عیش که آل علی قتیل شدند
یکی بنوش که ما را زمانه گشت به کام
لباس نو همه بر تن ز اطلس دیبا
به کف خضاب چو کف الخضیب بسته تما
ز یک طرف سر بی‌چادر حریم رسول
ز جانبی به تماشاهم از خواص و عوام
ز قید سلسله مجروح گردن بیمار
شده ز جور رسن خسته بازوی ایتام
یکی به چوب ستم می‌زدی به فرق زنان
یکی ز آتش نی ریختی بهر دور بام
چسان گذشت به عابد که دید راس پدر
نشان سنگ جفا شد به شام غم انجام
نه کس که بر سر کلثوم افکند معجر
نه دادرس که به آن کودکان کند اطعام
جهان گرفت چنان تنگ بر حریم رسول
که گوئیا شده راحت بدان گروه حرام
به صدهزار تعب اهل بیت بی‌کس را
به وقت شام بدادند در خرابه مقام
ز بی‌وفایی دنیا همین بس است که رفت
به بزم کفر سر شاه کشور اسلام
نشسته بود به کرسی زر یهود و مجوس
ستاده بود بپا عابدین امام انام
چه گویم آه که کفر یزید شوم چه کرد
بچوب خیزر و لعل لب شریف امام
بس است شرح غم شام سر مکن (حاجب)
که نی به جسم توان ماند و نه بدل آرام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو کرد قافله به یکسان به شام ورود
نمود صبح قیامت به چشم خلق قیام
هوش مصنوعی: وقتی که کاروان به طور همزمان به شام وارد شد، مانند ظهور روز قیامت در نظر مردم جلوه کرد.
هر آنچه بر سر آل علی گذشت ز جور
نمود تازه دگر باره عهد خود ایام
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر خاندان علی (ع) گذشته، به خاطر ستم و ظلم، دوباره و تازه در زمان‌های مختلف تکرار می‌شود.
یکی به عیش که آل علی قتیل شدند
یکی بنوش که ما را زمانه گشت به کام
هوش مصنوعی: یکی به خوشی و شادی اشاره می‌کند که افراد خاندان علی علیه‌السلام جان خود را از دست داده‌اند، و دیگری به نوشیدن و می‌پردازد و می‌گوید که زمانه به میل و خواسته ما پیش می‌رود.
لباس نو همه بر تن ز اطلس دیبا
به کف خضاب چو کف الخضیب بسته تما
هوش مصنوعی: لباس نو که از پارچه‌‍‌های نرم و باکیفیت درست شده، به تن دارد و دستانش هم مانند رنگی که به روی آن مالیده می‌شود، آراسته و زیباست.
ز یک طرف سر بی‌چادر حریم رسول
ز جانبی به تماشاهم از خواص و عوام
هوش مصنوعی: از یک سو بدون پوشش، حریم پیامبر را می‌نگرم و از سوی دیگر به تماشا می‌نشینم، هم از خصوصیات بزرگ‌زادگان و هم از عوام.
ز قید سلسله مجروح گردن بیمار
شده ز جور رسن خسته بازوی ایتام
هوش مصنوعی: این بیت به شکلی زیبا به حال و روز کسی اشاره دارد که به خاطر مشکلات و دردهای زندگی، رنج می‌کشد. او از زنجیرهایی که به گردنش است رنج می‌برد و نشان‌دهنده‌ی سختی‌های بسیار و فشارهایی است که بر دوش اوست. این فرد نه تنها خود، بلکه کودکانی که تحت سرپرستی او هستند نیز بار رنج را بر دوش دارند و به دلیل زحمات و فشارهایی که متحمل شده‌اند، خسته و درمانده‌اند.
یکی به چوب ستم می‌زدی به فرق زنان
یکی ز آتش نی ریختی بهر دور بام
هوش مصنوعی: شخصی به زنان ضربه می‌زد و دیگری برای اینکه خانه را دور از آتش نگه دارد، تلاش می‌کرد.
چسان گذشت به عابد که دید راس پدر
نشان سنگ جفا شد به شام غم انجام
هوش مصنوعی: عابد به طور ناگهانی متوجه شد که سنگ سختی بر روی قبر پدرش افتاده و این موضوع او را به شدت ناراحت و غمگین کرد. این صحنه نشان‌دهندهٔ درد و رنجی است که در زندگی گرفتارش شده است.
نه کس که بر سر کلثوم افکند معجر
نه دادرس که به آن کودکان کند اطعام
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نیست که برای کلثوم پوششی بیفکند و هیچ‌کس نیست که به این کودکان کمک کند و چیزی به آنها بدهد.
جهان گرفت چنان تنگ بر حریم رسول
که گوئیا شده راحت بدان گروه حرام
هوش مصنوعی: دنیا به گونه‌ای بر حریم پیامبر فشار آورد که انگار برای آن گروه نیکوکار، راحتی و آسایش حقیقی به حرام تبدیل شده است.
به صدهزار تعب اهل بیت بی‌کس را
به وقت شام بدادند در خرابه مقام
هوش مصنوعی: در هنگام غروب، به کسی که در خرابه‌ای تنها بود و از اهل بیت نداشت، صد هزار زحمت و مشقت را تقدیم کردند.
ز بی‌وفایی دنیا همین بس است که رفت
به بزم کفر سر شاه کشور اسلام
هوش مصنوعی: از بی‌وفایی و ناپایداری دنیا همین کافی است که در مهمانی کفر و ناامیدی، شاه کشور اسلام نیز رفت.
نشسته بود به کرسی زر یهود و مجوس
ستاده بود بپا عابدین امام انام
هوش مصنوعی: در برابر مقام و قدرت یهودیان و زرتشتیان، عابدی از اهل بیت پیامبر (علیه‌السلام) ایستاده بود.
چه گویم آه که کفر یزید شوم چه کرد
بچوب خیزر و لعل لب شریف امام
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر اندوه و ناامیدی است. گوینده در حال ابراز ناراحتی از وضعیت خود و از ظلم و بی‌عدالتی‌هایی است که به او و دیگران می‌شود. او از کفر و ناپایداری هراس دارد و به یاد اعمالی می‌افتد که باعث رنج و سختی برای امام خمینی و مردم شده است. احساسات عمیق و دردناکی در این کلمات نهفته است که از دل یک انسان آزرده می‌جوشد.
بس است شرح غم شام سر مکن (حاجب)
که نی به جسم توان ماند و نه بدل آرام
هوش مصنوعی: کافی است که درباره غم شب صحبت نکنی، زیرا نه جسمی تاب ماندن دارد و نه روحی می‌تواند آرامش بیابد.