گنجور

شمارهٔ ۶۷

رخت را ماه می‌گفتیم اگر مه داشت پیرایه
قدت را سرو می‌گفتیم نبود ار سرو را سایه
نزاده دایه امکان دگر طفلی بدین خوبی
تعالی‌الله ار این طفل و هزار احسن بر این دایه
به فال وصل بگشودم نقاب از مصحف رویت
ز بسم‌الله ابرویت درآمد اول آیه
نهادم دل به ابرویت که از کشتن شوم ایمن
ندانستم که با ترکان چشمت گشته همسایه
دهد بر باد آب دیده خاک هستی ما را
بلی ویران شود آن خانه کابش هست در پایه
طمع از وصل ببریدم چو روی خوب تو دیدم
ندارد نقد جان قدری و حسن تو گرانمایه
به بازار محبت باختی (صامت) دل و دین را
عجب در عشق خوبان شد نصیب سود و سرمایه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخت را ماه می‌گفتیم اگر مه داشت پیرایه
قدت را سرو می‌گفتیم نبود ار سرو را سایه
هوش مصنوعی: اگر لباسی که بر تن داری زیبایی دارد، می‌توانستیم بگوییم که درخشندگی آن به خاطر ماه است. و اگر قد و قامت تو مانند سرو باشد، می‌توانستیم بگوییم که سرو هم سایه‌ای از تو دارد. اما اگر سرو وجود نداشت، سایه‌ای هم نداشت.
نزاده دایه امکان دگر طفلی بدین خوبی
تعالی‌الله ار این طفل و هزار احسن بر این دایه
هوش مصنوعی: اگر دایه‌ای وجود نداشت، امکان به دنیا آوردن کودکی به این خوبی نبود. بنابراین، اگر این کودک و هزاران کودک خوب دیگر را به حساب بیاوریم، این دایه نیز در فضیلت و خوبی بی‌نظیر است.
به فال وصل بگشودم نقاب از مصحف رویت
ز بسم‌الله ابرویت درآمد اول آیه
هوش مصنوعی: من به امید وصالت، نقاب از چهره تصویر تو برداشتم و از آغاز دیدن، ابرویت به‌عنوان نخستین نشانه، نمایان شد.
نهادم دل به ابرویت که از کشتن شوم ایمن
ندانستم که با ترکان چشمت گشته همسایه
هوش مصنوعی: دل را به زیبایی چهره‌ات سپردم، اما نمی‌دانستم که وجود چشمانت به من آسیب می‌زند و در مجاورت ناز و غمزه‌های تو، امنیتی برای من وجود ندارد.
دهد بر باد آب دیده خاک هستی ما را
بلی ویران شود آن خانه کابش هست در پایه
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که چقدر آسیب‌پذیر هستیم و چگونه وابستگی‌های ما می‌توانند به سادگی از بین بروند. اگر احساسات و رنج‌های ما، مثل آب، به باد برود، آنگاه وجود ما و آنچه ساخته‌ایم، در خطر نابودی قرار می‌گیرد. زندگی و بنیادهای ما ممکن است به آسانی ویران شوند، اگر مراقب نباشیم.
طمع از وصل ببریدم چو روی خوب تو دیدم
ندارد نقد جان قدری و حسن تو گرانمایه
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو را دیدم، از آرزوی وصال دست کشیدم. زیرا جانم ارزش زیادی ندارد و زیبایی تو بسیار باارزش است.
به بازار محبت باختی (صامت) دل و دین را
عجب در عشق خوبان شد نصیب سود و سرمایه
هوش مصنوعی: در بازار عشق و محبت، تو دل و دیانت را فدای خوبان کردی و با این کار، به طرز شگفت‌انگیزی به سود و سرمایه‌ای دست یافتی.

حاشیه ها

1398/08/30 02:10

عجب در عشق خوبان شد نصیبت سود و سرمایه---احتمالا درست است

1399/01/10 20:04
مهرداد

قدت را سرو می‌گفتیم نبود ار سرو را سایه__درست است