گنجور

شمارهٔ ۶۴

دلی کز عشق مفتون نیست یا رب پر ز خونش کن
ز اقلیم محبت خسته و حیران برونش کن
سری کز غمزه لیلی و شت ناگشته سودایی
چون مجنون خوار و سرگردان به صحرای جنونش کن
اگر چون بیستون بار غمت اندر دلی نبود
بسان خیمه بی‌خانمان و بی‌ستونش کن
نمی‌گویم شرار عشق خود از سینه‌ام کم کن
چو می‌خواهی بسوزی هر چه بتوانی فزونش کن
مروت نیست مرغی در قفس عمری بسر بردن
اسیر خویش را گاهی به گلشن رهنمونش کن
هر آن کس از طریق دوستی در منع ما کو شد
چو بخت خویش در چاه ندامت سر نگونش کن
زرنگ زرد و اشک سرخ (صامت) حال او بنگر
ز درد دوری خود از برون سیر درونش کن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلی کز عشق مفتون نیست یا رب پر ز خونش کن
ز اقلیم محبت خسته و حیران برونش کن
هوش مصنوعی: دل‌هایی که از عشق سرشار نیستند، ای خدا، آن‌ها را پُر از غم و اندوه کن و از سرزمین محبت، خسته و گیج و سردرگم، بیرون‌شان آور.
سری کز غمزه لیلی و شت ناگشته سودایی
چون مجنون خوار و سرگردان به صحرای جنونش کن
هوش مصنوعی: سری که به خاطر زیبایی و جذابیت لیلی دچار شیدایی شده، همچون مجنون بی‌چاره و سرگشته، باید به دشت دیوانگی‌اش پرتاب شود.
اگر چون بیستون بار غمت اندر دلی نبود
بسان خیمه بی‌خانمان و بی‌ستونش کن
هوش مصنوعی: اگر غم تو به اندازه‌ی کوه بیستون در دلم نباشد، همچون خیمه‌ای بی‌خانمان و بدون ستونی می‌شوم.
نمی‌گویم شرار عشق خود از سینه‌ام کم کن
چو می‌خواهی بسوزی هر چه بتوانی فزونش کن
هوش مصنوعی: نمی‌گویم که عشق و حرارت وجودم را کاهش بده، چون اگر می‌خواهی بسوزی، هر چه که می‌توانی، شعله‌اش را بیشتر کن.
مروت نیست مرغی در قفس عمری بسر بردن
اسیر خویش را گاهی به گلشن رهنمونش کن
هوش مصنوعی: نیکو نیست که پرنده‌ای در قفس زندگی کند و از آزادی محروم شود؛ گاهی باید او را به باغ و دشت ببری تا از زیبایی‌ها و آزادی زندگی بهره‌مند شود.
هر آن کس از طریق دوستی در منع ما کو شد
چو بخت خویش در چاه ندامت سر نگونش کن
هوش مصنوعی: هر کسی که از راه دوستی ما را منع کند، باید بداند که همچون بختش، در چاله‌ی پشیمانی سقوط خواهد کرد.
زرنگ زرد و اشک سرخ (صامت) حال او بنگر
ز درد دوری خود از برون سیر درونش کن
هوش مصنوعی: این شخصی که به زردی و زخم‌هایش اشاره شده، در حال حاضر بسیار ناراحت و غمگین است. برای فهمیدن حال او، نگاهی به درد ناشی از دوری‌اش بینداز و به درونش سفر کن تا ببینی چه احساساتی را تجربه می‌کند.