گنجور

شمارهٔ ۵

باز آراسته بینم صف مژگان تو را
عزم غوغا بود آن نرگس فتان تو را
کاش آید مه کنعان و ببیند در بند
بس جو خود بی سر و پاطره افشان تو را
دعوی حسن به یوسف نشدی راست به مصر
گر نکردی وطن آن چاه ز نخدان تو را
حق نعمت نشناسد بر اهل بصر
هر که از دیده برآرد بر پیکان تو را
آشیانی نشدش یافت ز دل بر سر دل
موبه موست چو دل زلف پریشان تو را
نرساند به لبش جام تجلی می عشق
هر که نازد به نظر گردش چشمان تو را
به تامل چه کشی تیغ به قتل (صامت)
خونبها نیست صف حشر شهیدان تو را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1398/07/20 14:10

هر که از دیده بر آرد پر پیکان تو را----صحیح است