گنجور

شمارهٔ ۱۲

ای خوش آن روز که دل به هر غمت جایی داشت
سر سودازده با مهر تو سودایی داشت
هر چه سوز دلم از درد فراقت غم نیست
کاشکی شام غمت و عده فردایی داشت
گفت از دامن مقصود مکش دست ای کاش
دل شوریده من تاب و توانایی داشت
خانه بر دوش کسی یاد ندارد چون من
باز مجنون به جهان گوشه صحرایی داشت
هر کجا رفتم اگر کعبه و گر بتکده بود
دیدم از زلف تو یک سلسله برپایی داشت
روز و شب در قفس سینه دلم ناله کند
آه اگر رخنه از بهر تماشایی داشت
کور خوانده است مرا زاهد مغرور ای کاش
سود خود دیدی اگر دیده بینایی داشت
هر قدم در ره عشقت که نهادم دیدم
خسته و مانده چه من آبله برپایی داشت
عاقبت دست تقاضای قضا برهم زد
هر کجا دید کسی عیش مهیایی داشت
(صامتا) هر که من و عیش مرا دید به خویش
گفت ای کسی که جا بر لب دریایی داشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوش آن روز که دل به هر غمت جایی داشت
سر سودازده با مهر تو سودایی داشت
هوش مصنوعی: در آن روزهای خوش، دل انسان به هر اندوه و غمی برای خود جایی پیدا می‌کند و کسی که در عشق تو شیدا و دیوانه‌وار عاشق است، با محبت تو همیشه مشغول و درگیر است.
هر چه سوز دلم از درد فراقت غم نیست
کاشکی شام غمت و عده فردایی داشت
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که درد و سوز دل من به خاطر جدایی‌ات زیاد باشد، غم و اندوهی وجود ندارد. ای کاش شب غم تو پایان می‌یافت و روزی برای دیدارمان در نظر گرفته می‌شد.
گفت از دامن مقصود مکش دست ای کاش
دل شوریده من تاب و توانایی داشت
هوش مصنوعی: گفت دستت را از دامن هدف بردار، ای کاش دل ناآرام من قدرت و توانایی داشت.
خانه بر دوش کسی یاد ندارد چون من
باز مجنون به جهان گوشه صحرایی داشت
هوش مصنوعی: کسی مانند من که همیشه بار زندگی را به دوش می‌کشد، یاد ندارد. مثل مجنون که در گوشه‌ای از بیابان به سر می‌برد، در دنیا گوشه‌نشین شده‌ام.
هر کجا رفتم اگر کعبه و گر بتکده بود
دیدم از زلف تو یک سلسله برپایی داشت
هوش مصنوعی: هر جایی که رفتم، چه به کعبه رفته باشم و چه به بتکده، همیشه چهره‌ای از زیبایی و جذابیت تو را دیدم که بر پا بود و من را به خود جلب کرد.
روز و شب در قفس سینه دلم ناله کند
آه اگر رخنه از بهر تماشایی داشت
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، قلبم در قفس سینه‌ام ناله می‌زند و آه می‌کشد، کاش فرصتی برای تماشا و دیده شدن داشت.
کور خوانده است مرا زاهد مغرور ای کاش
سود خود دیدی اگر دیده بینایی داشت
هوش مصنوعی: زاهد مغروری که خود را با اهمیت می‌داند، به اشتباه من را نادان و کور می‌خواند؛ ای کاش می‌توانستی سود و فایده‌ات را ببینی، اگر دیدی داشت.
هر قدم در ره عشقت که نهادم دیدم
خسته و مانده چه من آبله برپایی داشت
هوش مصنوعی: هر گامی که در مسیر عشق تو برداشتم، متوجه شدم که چقدر خسته و ناامید شده‌ام و این که چه درد و ناملایمتی برایم به بار آورده است.
عاقبت دست تقاضای قضا برهم زد
هر کجا دید کسی عیش مهیایی داشت
هوش مصنوعی: در نهایت، هرجا که دید قضا و سرنوشت کسی در حال خوشگذرانی و لذت بردن است، به ناچار آن را به هم ریخت.
(صامتا) هر که من و عیش مرا دید به خویش
گفت ای کسی که جا بر لب دریایی داشت
هوش مصنوعی: هر کسی که من و لذت‌های من را می‌دید، به خود می‌گفت: ای کسی که جایگاهت کنار یک دریای بزرگ و آرام است.

حاشیه ها

1398/07/20 15:10

ای خوش آن روزی که دل بهر غمت جائی داشت---هر چه سوزد دلم از درد فراغت غم نیست---اه اگر رخنه ائی از بهر تماشائی داشت----خسته ومانده چو من آبله بر پائی داشت----اخرین مصرع نیز دارای اشکال است