گنجور

شمارهٔ ۱۰

همین بود سبب دیر آشنایی ما
که زود گل نکند آتش جدایی ما
چه دیده‌ایم ندانم ز عشق‌بازی تو
چه جسته تو ندانم ز بی‌وفایی ما
به زیر خنجر آن شوخ عجز و لابه مکن
دلا عبث مشکن کاسه گدایی ما
به رفع تهتم قتلم سیاه‌پوش شده است
دو چشم شوخ تویعنی بود عزایی ما
در آن مقام که از صرف عمر می‌پرسند
تو هم بگوی که (صامت) بود فدایی ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همین بود سبب دیر آشنایی ما
که زود گل نکند آتش جدایی ما
هوش مصنوعی: دلایل دیر آشنا شدن ما همین بود که آتش جدایی‌مان زود شعله‌ور نمی‌شود.
چه دیده‌ایم ندانم ز عشق‌بازی تو
چه جسته تو ندانم ز بی‌وفایی ما
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه چیزهایی از عشق و بازیگوشی‌های تو دیده‌ایم، و تو هم نمی‌دانی که از بی‌وفایی ما چه چیزهایی را تجربه کرده‌ایم.
به زیر خنجر آن شوخ عجز و لابه مکن
دلا عبث مشکن کاسه گدایی ما
هوش مصنوعی: زیر خنجر آن دختر خوش‌چهره، عجز و زاری نکن، جانا! بیهوده کاسه گدایی ما را نشکن.
به رفع تهتم قتلم سیاه‌پوش شده است
دو چشم شوخ تویعنی بود عزایی ما
هوش مصنوعی: چشم‌های بازیگوش تو به قدری تأثیرگذار است که گویی در سوگ من سیاه پوشیده‌اند و غم مرگ من را نشان می‌دهند.
در آن مقام که از صرف عمر می‌پرسند
تو هم بگوی که (صامت) بود فدایی ما
هوش مصنوعی: در آن جایی که از ارزش و مصرف عمر انسان سؤال می‌شود، تو هم بگو که ما فدای کسی بودیم که همیشه خاموش و بی‌صدا بود.

حاشیه ها

1398/07/20 14:10

به رفع تهمت قتلم سیاه پوش شده است---صحیح است

1398/07/20 14:10

احتمالا ---چه جسته ایم ندانم زبی وفائی تو ---صحیح باشد