گنجور

شمارهٔ ۶ - در زهد حضرت عیسی

یکی روز از سر عبرت به عالم
گذشتی حضرت عیسی‌بن مریم
پرستو کی بدید اندر زمانه
که بهر خویش سازد آشیانه
لب معجز نما چون غنچه بشگفت
همانا با حواریین چنین گفت
که این بسته زبان هم خانه دارد
تعلق سوی آب و دانه دارد
به عکس من که ماوایی ندارم
ز ملک این جهان جایی ندارم
بگفتند ار بُوَد طبع تو مایل
به تعمیر مقام و جاه و منزل
بگو تا سر به همت برفرازیم
برایت خانه عالی بسازیم
که از باغ جنان ممتاز باشد
ز رفعت با فلک دمساز باشد
عنان گفتگو را می‌کشیدند
ز آنجا تا لب دریا رسیدند
بگفتا اندر آن دریای پرموج
که موجش می‌رساند بر فلک اوج
بسازید از فتوت بارگاهی
به وقف طبع محکم بارگاهی
بگفتندش ایا مهر جهان‌تاب
بنا را هیچکس ننهاده بر آب
ترا گر در حقیقت این خیال است
بعید از عقل و این فکرت محال است
تبسم کرد و با ایشان بفرمود
مرا هم این حکایت بود مقصود
که دنیا همچو این بحر عمیق است
به هر دم عالمی در وی غریق است
بنائی را که بنیادش بر آبست
خرابست و خرابست و خرابست
جهان (صامت) چه جای خانه باشد
مگر آن را که بس دیوانه باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی روز از سر عبرت به عالم
گذشتی حضرت عیسی‌بن مریم
هوش مصنوعی: روزی از روی عبرت و پندآموزی، حضرت عیسی‌بن مریم به جهانیان نگریست.
پرستو کی بدید اندر زمانه
که بهر خویش سازد آشیانه
هوش مصنوعی: پرستو چه زمانی دیده شده که برای خود خانه بسازد؟
لب معجز نما چون غنچه بشگفت
همانا با حواریین چنین گفت
هوش مصنوعی: لبان زیبا و دلربا مانند غنچه‌ ای که در حال شکفتن است، واقعاً به این موضوع اشاره دارد که با یاران خاص و وفادار خود چنین سخنانی را بیان کرد.
که این بسته زبان هم خانه دارد
تعلق سوی آب و دانه دارد
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم اشاره دارد که زبان انسان نیز دارای محدودیت‌هایی است و نمی‌تواند تمام احساسات و عواطف را به خوبی منتقل کند. اما در عین حال، زبان به نوعی به نیازهای اولیه انسان مانند آب و غذا مرتبط است و نشان‌دهنده پیوستگی انسان با زندگی مادی‌اش می‌باشد.
به عکس من که ماوایی ندارم
ز ملک این جهان جایی ندارم
هوش مصنوعی: به unlike من که جایی برای آرامش ندارم، از این دنیای مادی هم به هیچ جا تعلق ندارم.
بگفتند ار بُوَد طبع تو مایل
به تعمیر مقام و جاه و منزل
هوش مصنوعی: اگر طبیعت تو به سمت ساختن و حفظ مقام و منزلت گرایش دارد، گفتند...
بگو تا سر به همت برفرازیم
برایت خانه عالی بسازیم
هوش مصنوعی: بگو تا با تلاش و عزم راسخ، برایت خانه‌ای بلند و باشکوه بسازیم.
که از باغ جنان ممتاز باشد
ز رفعت با فلک دمساز باشد
هوش مصنوعی: باغی که در آن قرار دارد، به قدری زیبا و شکوهمند است که تمامی زیبایی‌هایش از آسمان هم بالاتر و ممتازتر به نظر می‌رسد.
عنان گفتگو را می‌کشیدند
ز آنجا تا لب دریا رسیدند
هوش مصنوعی: در خلال گفت‌وگو، آن را ادامه می‌دادند تا به نزدیکی دریا رسیدند.
بگفتا اندر آن دریای پرموج
که موجش می‌رساند بر فلک اوج
هوش مصنوعی: او گفت در آن دریای پرفراز و نشیب که امواجش به آسمان می‌رسند.
بسازید از فتوت بارگاهی
به وقف طبع محکم بارگاهی
هوش مصنوعی: از جوانمردی و جوان‌مردی کردن، مکانی بیافرینید که در آن، استقامت و سچ‌گویی درستی حاکم باشد.
بگفتندش ایا مهر جهان‌تاب
بنا را هیچکس ننهاده بر آب
هوش مصنوعی: به او گفتند: ای روشنایی جهان، آیا کسی بر این بنا که بر آب ساخته شده، پایه‌ای نهاد؟
ترا گر در حقیقت این خیال است
بعید از عقل و این فکرت محال است
هوش مصنوعی: اگر این تصور واقعی باشد، بعید است که از عقل سر بزند و این اندیشه غیرممکن به نظر می‌رسد.
تبسم کرد و با ایشان بفرمود
مرا هم این حکایت بود مقصود
هوش مصنوعی: او لبخندی زد و به دیگران گفت که این داستان نیز برای من هدفی داشت.
که دنیا همچو این بحر عمیق است
به هر دم عالمی در وی غریق است
هوش مصنوعی: دنیا مانند دریای عمیقی است که در هر لحظه، افرادی در آن غرق می‌شوند و به عمق آن فرو می‌روند.
بنائی را که بنیادش بر آبست
خرابست و خرابست و خرابست
هوش مصنوعی: ساختمانی که پایه‌اش بر آب باشد، همیشه در خطر خراب شدن است و هرگز پایدار نخواهد ماند.
جهان (صامت) چه جای خانه باشد
مگر آن را که بس دیوانه باشد
هوش مصنوعی: جهان ساکت و آرام چه جایی برای زندگی می‌تواند باشد، مگر برای کسی که بسیار دیوانه و غیرمعمول باشد.