گنجور

شمارهٔ ۶ - در مدح عین‌الله الناصره امیرالمومنین(ع)

عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت
حبذا زندگی من که در این کار گذشت
سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ
بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
شوهر فاطمه طاهره داماد رسول
که ز جان در مدد احمد مختار گذشت
دهن خویشتن آلوده لذات نکرد
خورد نان جو و از دهر سبکبار گذشت
بست در تربیت جان نظر از الفت تن
به تمنای رخ یار از اغیار گذشت
ای امیری که شده برق تن خرمن کفر
هر کجا شعله تیغ تو به پیکار گذشت
منکرت را بود این بس که ز دنیا به حجیم
گفت النار ولا العار و سوی نار گذشت
می‌کند شکر که رفته ز جهنم به بهشت
هر که در ناز ز تیغ تو به ناچار گذشت
عمرو را بود گر انکار یداللهی تو
خورد چون چاشتی تیغ تو زانکار گذشت
خواست مرحب که ز دست تو گریزد سوی نار
چاره در دادن جان دید و به یک بار گذشت
یا علی سوی صف کرب و بلا کن گذری
تا ببینی به حسینت چه ز اشرار گذشت
آه از آن لحظه که شاه شهدا در میدان
به سر کشته عباس علمدار گذشت
گفت ای پشت و پناه سپه بی‌سردار
خیز و بنگر چه به من بی تو ز کفار گذشت
زندگی بی تو نه تنها به حسین گشت حرام
آب یک جا ز سر عترت اطهار گذشت
کمرم خم شد از این غصه و خون شد جگرم
تا که دست تو درین معرکه از کار گذشت
شد سوی شام مهیای اسیری زینب
روز آسودگی عابد بیمار گذشت
خیز خجلت مکش از روی سکینه که دگر
آب را کرد فراموش و ز اصرار گذشت
خوش بدین دولت جاوید که عمر (صامت)
به عزا داری شاهنشه بی‌یار گذشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت
حبذا زندگی من که در این کار گذشت
هوش مصنوعی: عمر من صرف عظمت و مقام علی (ع) شده است؛ چه خوب است که زندگی من در این مسیر سپری شده است.
سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ
بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
هوش مصنوعی: خداوند با شمشیرش در میدان جنگ به قدری پرقدرت و با صلابت بود که صدای تکبیرش تا آسمان‌ها می‌رسید و همه جا را پر می‌کرد.
شوهر فاطمه طاهره داماد رسول
که ز جان در مدد احمد مختار گذشت
هوش مصنوعی: شوهر فاطمه طاهره، داماد پیامبر است که جانش را در راه احمد مختار فدای او کرد.
دهن خویشتن آلوده لذات نکرد
خورد نان جو و از دهر سبکبار گذشت
هوش مصنوعی: او به خودمراقبتی پرداخته و از لذت‌های زودگذر پرهیز کرده است و با ساده‌زیستی و نانی از جو، زندگی را سپری کرده و از مشقات زندگی به راحتی عبور کرده است.
بست در تربیت جان نظر از الفت تن
به تمنای رخ یار از اغیار گذشت
هوش مصنوعی: با دقت در تربیت روح، از وابستگی به جسم دست کشیدم و به امید چهره محبوب، از محبت دیگران عبور کردم.
ای امیری که شده برق تن خرمن کفر
هر کجا شعله تیغ تو به پیکار گذشت
هوش مصنوعی: ای امیری که قدرت و شجاعت تو همچون برق، کفر را در هر مکان می‌سوزاند و هر جا که تیغ تو به میدان جنگ برسد، شعله‌ور می‌شود.
منکرت را بود این بس که ز دنیا به حجیم
گفت النار ولا العار و سوی نار گذشت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که به کارهای ناپسند مشغول است، برای او همین کافی است که از دنیا بگریزد و عذاب آتش و رسوایی را نبیند. او از آتش جهنم دوری می‌کند و به دنبال راهی برای رهایی از عواقب اعمالش است.
می‌کند شکر که رفته ز جهنم به بهشت
هر که در ناز ز تیغ تو به ناچار گذشت
هوش مصنوعی: هر که از سختی‌ها و مشکلاتی که تو به او تحمیل کردی عبور کرده و به آرامش و خوشبختی رسیده است، شکرگزار است که از جهنم به بهشت رفته است.
عمرو را بود گر انکار یداللهی تو
خورد چون چاشتی تیغ تو زانکار گذشت
هوش مصنوعی: عمر اگر بخواهد، می‌تواند وجود خدا را انکار کند، اما این انکار مانند چشیدن طعم تیغ تو خواهد بود که از آن گذراست.
خواست مرحب که ز دست تو گریزد سوی نار
چاره در دادن جان دید و به یک بار گذشت
هوش مصنوعی: مرحب خواست که از دست تو فرار کند و به دوزخ برود. او راه حل را در دادن جان خودش دید و به سرعت تصمیم گرفت.
یا علی سوی صف کرب و بلا کن گذری
تا ببینی به حسینت چه ز اشرار گذشت
هوش مصنوعی: ای علی، به سوی صف کربلا برو و نگاهی بنداز تا ببینی بر حسینت چه مصیبت‌ها و ظلم‌هایی از جانب دشمنان رفته است.
آه از آن لحظه که شاه شهدا در میدان
به سر کشته عباس علمدار گذشت
هوش مصنوعی: اه! آن لحظه‌ای را تصور کن که امام حسین (ع) در میدان جنگ از کنار پیکر عباس، علمدار خود، عبور می‌کند.
گفت ای پشت و پناه سپه بی‌سردار
خیز و بنگر چه به من بی تو ز کفار گذشت
هوش مصنوعی: گفت: ای پشتیبان و حمایتگر سپاه، بدون فرمانده، برخیز و ببین که در غیاب تو چه چیزهایی از دشمنان بر من گذشت.
زندگی بی تو نه تنها به حسین گشت حرام
آب یک جا ز سر عترت اطهار گذشت
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو، نه تنها برای حسین ارزشش را از دست داده است، بلکه آب که به یک جا می‌رسد، از سر خاندان پاک نیز عبور کرده است.
کمرم خم شد از این غصه و خون شد جگرم
تا که دست تو درین معرکه از کار گذشت
هوش مصنوعی: به خاطر این درد و غصه، کمرم خم شده و جگرم مانند خون جوشیده است؛ وقتی که دست تو در این شرایط به کار نرفت و کمکی نکرد.
شد سوی شام مهیای اسیری زینب
روز آسودگی عابد بیمار گذشت
هوش مصنوعی: زینب به سمت شام می‌رود تا اسیری را تجربه کند، در حالی که روزهایی از آرامش و آسایش برای عابدی بیمار سپری شده است.
خیز خجلت مکش از روی سکینه که دگر
آب را کرد فراموش و ز اصرار گذشت
هوش مصنوعی: برخیز و از شرم پیدایت را پنهان نکن، چون دیگر آب را فراموش کرده و از ندامت گذشته‌ای.
خوش بدین دولت جاوید که عمر (صامت)
به عزا داری شاهنشه بی‌یار گذشت
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در این نعمت جاودانی زندگی می‌کند، چرا که عمرش به سوگواری برای شاهنشاه بی‌یار سپری شده است.

حاشیه ها

1399/07/21 14:10
مهدی محبوبی

(بست در تربیت جان نظر از الفت تن
بتمنای رخ یار اغیار گذشت )
(ز ِ اغیار گذشت) درسته :
(بست در تربیت ِ جان ، نظر از الفت تن
به تمنای ِ رُخِ یار ، ز ِ اغیار گذشت) درسته
30 مهر 1399

1399/07/21 14:10
مهدی محبوبی

(کمرم خم شد از این غصه و خو نشد جگرم)
(کمرم خم شد از این غصه و خون شد جگرم) درسته
مهدی محبوبی
30 مهر 1399

1400/01/24 15:03
س

بیت7:
جحیم

1400/01/24 15:03
س

بیت 11:
صف کرببلا