گنجور

شمارهٔ ۴ - در منقب فخر کائنات و خلاصه موجودات خاتم الانبیا (ص)

خانه سحر آفرین باز پی فتح باب
کرد موشح ورق ساخت مزین کتاب
مدح حبیب خدا منقبت مصطفی
گفت بر مرد و زن خواند بر شیخ و شاب
هادی منهاج عقل رهرو معراج عشق
سرور امی لقب سید ختمی مآب
مکرمتش از ازل واسطه باد و نار
تربیتش تا ابد رابطه خاک و آب
رافع دین و دل و داع شرک ذلل
کفر از او مندهم شرع از او کامیاب
پیش امم از شرف ملت او سرفراز
نزد خدا از کرم ددعوت او مستجاب
معتقد امر اوست مضطرب نهی اوست
خواه جنین در رحم خواه جوان در شباب
شمع قنادیل قرب شاهد بزم ازل
شحنه ملک ابد شافع یوم حساب
تیر ظهورش چو او قادر قدرت ز شصت
مونس ابلیس شد صدمه سوزان شهاب
گر همه دست تهی است آمد و رفت جهان
دیدن رویش بس است بهر ایاب و ذهاب
رحمت محضی که رست مومن و مجرم ازو
این ز امید ثواب آن ز خیال عقاب
عزت او را بس است تاج لعمرک دلیل
رتبت او را بس است آیه طه خطاب
سقبت او را بود کنت نبیا ثبوت
معنی لولاک بس رفعت او را جواب
دور بود روی او از نظر دور بین
صعب دو درک او در بصر دیر باب
طایر اوهام را ره بسوی ذات وی
نیست به جز موج آب یافتن اندر سراب
هر چه تفکر کند هر چه تعقل کند
هرچه نمای در نک هر چه نماید شتاب
آری گنجشک را طرفه چه از صید باز
آری خفاش را بهره چه از آفتاب
در شب معراج داشت جانب امت نظر
تا ز شفاعت گرفت خط امان از عذاب
باز غم عاصیان روز شب او را به دوش
بود که هرگز نبود راحتش از خورد خواب
قابض ارواح را در دم نزع روان
کرد سفارش ز جان آنشه عالیجناب
کز تن من روح را سخت برون کن ولی
از طرف امتم روی ترحم متاب
زانکه ضعیفند و بس دادن جانست سخت
بر تن ایشان زند دادن جان التهاب
بهر تلطف ندا آمدش از کبریا
کز الم امتان چند کنی اضطراب
تا تو نباشی رضا نیست بروز جزا
حضرت ما را به کس راه عذاب و عتاب
ایشه قوسین قدر در فلک قدر بدر
کاش که بعد از تو بود خانه امت خراب
حرمت آل تو را بعد تو نشناختند
صبر کن و گوش ده جانب آن انقلاب
گشت چو روبا پیر روسیهی شیر گیر
گردن حبل المتین کرد به قید طناب
سوخت در خانه‌ات ز آتش کین ظالمی
پهلوی زهرا شکست ظالمی از ضرب باب
آه که اسما چه کرد با حسن مجتبی
تا جگر نازکش پاره شد از زهر ناب
آنچه ز قوم دغا شد به شه کربلا
تا به قیامت نمود قلب جهان را کباب
شمر شریر پلید تشنه سر وی برید
بر لب خشکش نریخت قطره آب از ثواب
از تن سقای او گشت جدا هر دو دست
قاسم داماد کرد دست خود از خون خضاب
در بر لیلای زار اکبر نسرین عذار
لاله صفت داغدار خفت به روی تراب
اهل حریمش اسیر خونجگر و دستگیر
عارض این نیلگون صورت آن بی‌نقاب
آن یکی از بی‌کسی دست به دامان شمر
ین دگر از مضطری شکوه‌کنان نزد باب
با تن سوزان ز تب شمر کشید از غضب
عابد تب‌دار را جانب بزم شراب
عصمت کبرا که داشت زینب مظلومه نام
برد به بازارها با دف و چنک و رباب
آه که نزد یزید شد سر شاه شهید
خسته ز چوب ستم در بر درد شراب
واعجبا (صامتا) کز چه عزیز خدا
دید ز نسل زنا این همه ظلم و عذاب

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خانه سحر آفرین باز پی فتح باب
کرد موشح ورق ساخت مزین کتاب
هوش مصنوعی: خانه‌ای که سحر و جادو را به وجود می‌آورد، دوباره در را به سمت پیروزی گشوده است و ورق‌ها را به شکلی زیبا و دلنشین تزیین کرده است.
مدح حبیب خدا منقبت مصطفی
گفت بر مرد و زن خواند بر شیخ و شاب
هوش مصنوعی: در این شعر، بیان شده که ستایش و تمجید از پیامبر خدا، یعنی حضرت محمد (ص)، به گونه‌ای است که هم برای مردان و زنان، همچنین برای جوانان و سالخوردگان خوانده می‌شود. این نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه والای پیامبر در میان تمام اقشار جامعه است.
هادی منهاج عقل رهرو معراج عشق
سرور امی لقب سید ختمی مآب
هوش مصنوعی: راهنمایی که مسیر عقل را نشان می‌دهد و از عروج عشق بهره‌مند است، کسی است که با لقب "سرور امی" شناخته می‌شود و به عنوان بهترین سرکرده و آخرین پیامبر شناخته می‌شود.
مکرمتش از ازل واسطه باد و نار
تربیتش تا ابد رابطه خاک و آب
هوش مصنوعی: از زمان‌های دور، مهربانی و محبت او سبب ایجاد ارتباطی میان باد و آتش شده است و این ارتباط تا ابد ادامه خواهد داشت و به رابطه خاک و آب وابسته است.
رافع دین و دل و داع شرک ذلل
کفر از او مندهم شرع از او کامیاب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آن شخصی که به ارتقاء دین، تقویت دل و ریشه‌کنی شرک و ذلت کفر می‌پردازد، اصول و قوانین صحیح دین را از او به دست آوردیم و از طریق او به موفقیت دست پیدا کردیم.
پیش امم از شرف ملت او سرفراز
نزد خدا از کرم ددعوت او مستجاب
هوش مصنوعی: ملت من به خاطر شرافتش در پیش امامان بزرگ، مورد احترام است و نزد خداوند به خاطر رحمت او، دعاها و درخواست‌هایمان مورد قبول واقع می‌شود.
معتقد امر اوست مضطرب نهی اوست
خواه جنین در رحم خواه جوان در شباب
هوش مصنوعی: هر کسی معتقد به خواسته‌ها و دستورات خداوند است و در برابر نهی و نهی‌های او دچار تزلزل و آشفتگی می‌شود. این موضوع برای هر شخصی، چه جنینی در رحم مادر باشد و چه جوانی در دوران جوانی، صادق است.
شمع قنادیل قرب شاهد بزم ازل
شحنه ملک ابد شافع یوم حساب
هوش مصنوعی: شمعی که روشنی‌بخش چراغ‌های نزدیک معشوق است، در جایگاه ویژه‌ای در مجلس جاودانه وجود دارد و مانند نگهبانی از ملک ابد در روز حساب و ذخیره‌ی اعمال عمل می‌کند.
تیر ظهورش چو او قادر قدرت ز شصت
مونس ابلیس شد صدمه سوزان شهاب
هوش مصنوعی: ظهور او مانند تیری است که با قدرتی فوق‌العاده به سمت هدف می‌رود. در این میان، شصت، دوستان شیطانی به وجود می‌آورد که آسیب‌هایی ایجاد می‌کنند و مانند شهابی سوزان، تاثیرگذار هستند.
گر همه دست تهی است آمد و رفت جهان
دیدن رویش بس است بهر ایاب و ذهاب
هوش مصنوعی: اگرچه همه دست‌ها خالی‌اند، ولی دیدن چهرهٔ دنیا کافی است؛ برای آمد و رفت در این جهان.
رحمت محضی که رست مومن و مجرم ازو
این ز امید ثواب آن ز خیال عقاب
هوش مصنوعی: رحمت بی‌نظیری که مومن و گناهکار را از آن بهره‌مند می‌سازد؛ یکی به امید پاداش و دیگری به خیال تنبیه.
عزت او را بس است تاج لعمرک دلیل
رتبت او را بس است آیه طه خطاب
هوش مصنوعی: عزت و بزرگی او به اندازه کافی است که تاجی برایش باشد و برای نشان دادن مقام و رتبت او، همین آیه طه کافیست.
سقبت او را بود کنت نبیا ثبوت
معنی لولاک بس رفعت او را جواب
هوش مصنوعی: به خاطر مقام بلند و عظیم تو، وجود و حقیقت تو را نمی‌توان انکار کرد. اگر تو نبودی، هیچ چیز دیگری وجود نمی‌داشت.
دور بود روی او از نظر دور بین
صعب دو درک او در بصر دیر باب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چهره محبوب دور است و دیدن او برای کسی که دوربین ناخوشایند و دشوار است. درک و شناخت او نیز برای بیننده سخت و طولانی می‌باشد.
طایر اوهام را ره بسوی ذات وی
نیست به جز موج آب یافتن اندر سراب
هوش مصنوعی: پرنده خیال نمی‌تواند به سوی حقیقتی که در آن نهانی است پرواز کند، جز اینکه در یک سراب به دنبال موج آبی باشد.
هر چه تفکر کند هر چه تعقل کند
هرچه نمای در نک هر چه نماید شتاب
هوش مصنوعی: انسان هرچقدر هم فکر کند، تعقل کند و در مورد مسائل تأمل کند، باز هم در نهایت باید به عمل و اقدام بپردازد.
آری گنجشک را طرفه چه از صید باز
آری خفاش را بهره چه از آفتاب
هوش مصنوعی: بله، گنجشک در هنگام شکار از چه چیزی بهره‌مند می‌شود و خفاش از نور آفتاب چه سودی می‌برد؟
در شب معراج داشت جانب امت نظر
تا ز شفاعت گرفت خط امان از عذاب
هوش مصنوعی: در شب معراج، پیامبر به امت خود نگاه کرد و از خداوند درخواست شفاعت کرد تا آنها از عذاب نجات یابند.
باز غم عاصیان روز شب او را به دوش
بود که هرگز نبود راحتش از خورد خواب
هوش مصنوعی: غم افراد نافرمان همیشه بر دوشش سنگینی می‌کند و هیچ‌گاه نتوانسته است از خواب راحت بهره‌مند شود.
قابض ارواح را در دم نزع روان
کرد سفارش ز جان آنشه عالیجناب
هوش مصنوعی: در لحظه‌ی جدایی روح از بدن، مأمور قبض ارواح برای جدایی از جان شخص با احترام و توجه خاصی عمل می‌کند.
کز تن من روح را سخت برون کن ولی
از طرف امتم روی ترحم متاب
هوش مصنوعی: از جسم من روح را به سختی جدا کن، اما از جانب مردمم رحم و شفقت را فراموش نکن.
زانکه ضعیفند و بس دادن جانست سخت
بر تن ایشان زند دادن جان التهاب
هوش مصنوعی: زیرا که آن‌ها ناتوانند و دادن جان برایشان دشوار است، مانند اینکه تن آن‌ها در آتش بیفتد و جانشان به شدت به تپش بیفتد.
بهر تلطف ندا آمدش از کبریا
کز الم امتان چند کنی اضطراب
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و رحمت الهی، عواطف و احساسات انسان‌ها از عظمت پروردگار الهام می‌گیرند، و این احساسات باعث می‌شود که انسان‌ها با مشکلات و اضطراب‌های زندگی روبرو شوند.
تا تو نباشی رضا نیست بروز جزا
حضرت ما را به کس راه عذاب و عتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در کنار ما نیستی، هیچ چیز رضایت‌بخش نیست. در روز قیامت، فقط حضرت ما می‌تواند ما را از عذاب و سرزنش نجات دهد.
ایشه قوسین قدر در فلک قدر بدر
کاش که بعد از تو بود خانه امت خراب
هوش مصنوعی: در آسمان، ستاره‌ای به نام قدر وجود دارد که درخشش خاصی دارد. ای کاش بعد از تو، خانه‌ام به ویرانی دچار نمی‌شد.
حرمت آل تو را بعد تو نشناختند
صبر کن و گوش ده جانب آن انقلاب
هوش مصنوعی: پس از تو حرمت خاندان تو را نادیده گرفتند، بنابراین صبر کن و به صدای آن تحول گوش فراده.
گشت چو روبا پیر روسیهی شیر گیر
گردن حبل المتین کرد به قید طناب
هوش مصنوعی: وقتی روباهی پیر و زیرک به دست شیر روسی گرفتار شد، خود را به شکلی محکم به طنابی بست تا از دستش فرار کند.
سوخت در خانه‌ات ز آتش کین ظالمی
پهلوی زهرا شکست ظالمی از ضرب باب
هوش مصنوعی: در خانه‌ات به خاطر کینه‌ای که وجود داشت، آتش‌سوزی روی داد. ظالمی به زهرا آسیب رساند و دیگری هم از ضربه‌های پدرش شکست خورد.
آه که اسما چه کرد با حسن مجتبی
تا جگر نازکش پاره شد از زهر ناب
هوش مصنوعی: آه، چه بر سر حسن مجتبی آمد که درد جانسوزش به خاطر زهر خالص، جگر لطیفش را پاره کرد.
آنچه ز قوم دغا شد به شه کربلا
تا به قیامت نمود قلب جهان را کباب
هوش مصنوعی: آنچه از ناحیه قوم فریبکار در کربلا بر سر امام و یارانش آمد، تا قیامت دل‌های مردم را می‌سوزاند و درد و رنج آنها را به نمایش می‌گذارد.
شمر شریر پلید تشنه سر وی برید
بر لب خشکش نریخت قطره آب از ثواب
هوش مصنوعی: شمر بدجنس و شقی، در حالی که تشنه بود، سر حسین را برید، اما حتی یک قطره آب هم از لب‌های خشک او نریخت تا از ثواب آن کم کند.
از تن سقای او گشت جدا هر دو دست
قاسم داماد کرد دست خود از خون خضاب
هوش مصنوعی: دو دست قاسم، داماد، از پیکر سقای حسین جدا شد و او به کمک خونش، دستانش را زینت بخشید.
در بر لیلای زار اکبر نسرین عذار
لاله صفت داغدار خفت به روی تراب
هوش مصنوعی: اکبر، در آغوش لیلا، به خواب رفته است و چهره‌ی نسرین، که شبیه لاله است و نشان از غم و دلتنگی دارد، بر زمین افتاده است.
اهل حریمش اسیر خونجگر و دستگیر
عارض این نیلگون صورت آن بی‌نقاب
هوش مصنوعی: افراد نزدیک به او درگیر عشق و دلدادگی به چهره دلربای او هستند که زیبایی‌اش پنهان نیست.
آن یکی از بی‌کسی دست به دامان شمر
ین دگر از مضطری شکوه‌کنان نزد باب
هوش مصنوعی: یکی از دردمندان به شمر پناه می‌برد و دیگری از روی ناچاری به درگاه باب شکایت می‌کند.
با تن سوزان ز تب شمر کشید از غضب
عابد تب‌دار را جانب بزم شراب
هوش مصنوعی: شخصی با بدنی داغ و عرق کرده به دلیل تب، از خشم خود، عابد بیمار را به سوی مهمانی شراب فرستاد.
عصمت کبرا که داشت زینب مظلومه نام
برد به بازارها با دف و چنک و رباب
هوش مصنوعی: زینب، دختر علی و فاطمه، که مقام والایی دارد، در شهرها و بازارها با موسیقی و آلات سنتی، از مظلومیت خود و مصیبت‌های اهل بیت سخن می‌گفت.
آه که نزد یزید شد سر شاه شهید
خسته ز چوب ستم در بر درد شراب
هوش مصنوعی: ای کاش بدانیم که سر شاه شهید پس از مرگ، نزد یزید قرار گرفت و او از ظلم و ستم به تنگ آمده و در حال نوشیدن شراب است.
واعجبا (صامتا) کز چه عزیز خدا
دید ز نسل زنا این همه ظلم و عذاب
هوش مصنوعی: عجب است که خداوند چگونه از نسل افرادی که ننگ و زشتی دارند، این همه ظلم و عذاب می‌بیند و سکوت می‌کند.