شمارهٔ ۲۳ - در مدح خواجه قنبر(ع)
باید ای خامه بپرداخت ز نو دفتر دیگر
تا بسر بر نهم از مدح علی افسر دیگر
حجت بالغه ایزد منان که بکبهان
نیست اثنی عشری را به جز او سرور دیگر
اذن واعیه حق وصی احمد مکی
که نبدختم رسل را به جز او یاور دیگر
شوهر دختر پیغمبر خاتم که به عالم
بهر این زوجه و آن زوج نبد همسر دیگر
اولین مطلع و دیباچه خلقت که نباشد
به علوم نبوی غیر جنابش در دیگر
طلعت پرده نشین صمد لم یزلی را
نیست در کشور امکان به از او مظهر دیگر
به همه خلق بگویید ز هفتاد و دو منسب
که مرا نیست به جز شیر خدا رهبر دیگر
بسکه دیدم ز علی کار خدایی و شنیدم
بسکه هر لحظه عیان شد رخش از منظر دیگر
شده نزدیک کنم کفر به اقوال نصیری
خلق گیرم که شمارند مرا کافر دیگر
یا علی از چه نکردی گذری سوی حسینت
آن زمان کو نبدش غیر خدا یاور دیگر
به زمین سود جبین گفت وی از گفته جودی
کاش میبود مرا بر تن خونین سر دیگر
لب عطشان و دل سوخته و دیده گریان
تا به راه تو جدا میشدی از خنجر دیگر
کاش از بهر سر نیزه وزیر سم مرکب
بود از بهر حسین صد سر و صد پیکر دیگر
بهر قربان شدن کوی تو اندر راه امت
داشتم کاش در این دشت بلا اکبر دیگر
تا ز پیکان بلا چاک نمایند گلویش
ای دریغا که مرا نیست علی اصغر دیگر
تا جدا بار دیگر میشدی از ضربت شمشیر
کاش میبود در انگشت من انگشتر دیگر
ساربان تا که جدا از طمع بند نمودی
کاش دست دگرم بودی و بند زر دیگر
سنگباران بنمودند سرم را بسرنی
کاش چون کوفه و چو نشام بدی کشور دیگر
تا سرم را بنهادی سر خاکستر مطبخ
کاش چون خولی دیگر بدی و کافر دیگر
تا ز کوفه بره شام برندش به اسیری
همچو زینب بدی ای کاش مرا خواه دیگر
شامیان تا بنمایند طمع بهر کنیزی
کاش میبود یکی فاطمهام دختر دیگر
شرح سازند مر شمه از دفتر (صامت)
که به هر گوشه ز نو گشته بپا محشر دیگر
شمارهٔ ۲۲ - مدح شفیعه روز جزا فاطمه زهرا(س): چند ز شهوت زنی به پیکر آذرشمارهٔ ۲۴ - در مدح خامس آل عبا حضرت ابی عبدالله (ارواحنا فداه): شاهنشهی که پوشید پیرایه از وجودش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باید ای خامه بپرداخت ز نو دفتر دیگر
تا بسر بر نهم از مدح علی افسر دیگر
هوش مصنوعی: ای قلم، باید برای نوشتن بافت جدیدی اقدام کنی تا بتوانم با ستایش علی، دست به سرودن افسانهای دیگر بزنم.
حجت بالغه ایزد منان که بکبهان
نیست اثنی عشری را به جز او سرور دیگر
هوش مصنوعی: حجت روشن و واضح خداوند، کسی است که هیچ کس جز او را به عنوان پیشوا نمیتوان شناخت.
اذن واعیه حق وصی احمد مکی
که نبدختم رسل را به جز او یاور دیگر
هوش مصنوعی: اجازهای که در دل دارم، حق وصی احمد مکی است و غیر از او حامی و یاوری برای پیامبران دیگر نمیشناسم.
شوهر دختر پیغمبر خاتم که به عالم
بهر این زوجه و آن زوج نبد همسر دیگر
هوش مصنوعی: شوهر دختر پیامبر اسلام تنها همسر او بود و هیچ همسر دیگری نداشت.
اولین مطلع و دیباچه خلقت که نباشد
به علوم نبوی غیر جنابش در دیگر
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که اولین آغاز و مقدمه آفرینش، هیچ چیزی جز وجود شخصیت بزرگ و والای پیامبران نیست و در دیگر علوم و دانشها هیچ چیز مشابه آن وجود ندارد.
طلعت پرده نشین صمد لم یزلی را
نیست در کشور امکان به از او مظهر دیگر
هوش مصنوعی: چهره زیبای خداوندی که ازلی و بیپایان است، در هیچ جای این عالم امکان، جلوهای بهتر از او وجود ندارد.
به همه خلق بگویید ز هفتاد و دو منسب
که مرا نیست به جز شیر خدا رهبر دیگر
هوش مصنوعی: به همه بگویید که از هفتاد و دو مقام و منصب خبری نیست، چون من فقط شیر خدا را به عنوان رهبر خود دارم و به غیر از او کسی را نمیپذیرم.
بسکه دیدم ز علی کار خدایی و شنیدم
بسکه هر لحظه عیان شد رخش از منظر دیگر
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن اعمال الهی علی و شنیدن روایتهایی که نشان میدهد هر لحظه شخصیت او از زوایای مختلف نمایان میشود، به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم.
شده نزدیک کنم کفر به اقوال نصیری
خلق گیرم که شمارند مرا کافر دیگر
هوش مصنوعی: میخواهم به طور نزدیک عقاید غیرمعمول را به گفتار نصیریها مرتبط کنم، به طوری که مردم مرا کافر بخوانند.
یا علی از چه نکردی گذری سوی حسینت
آن زمان کو نبدش غیر خدا یاور دیگر
هوش مصنوعی: ای علی، چرا در آن زمان که هیچ یاری جز خداوند برای حسین نبود، از او عبور نکردی؟
به زمین سود جبین گفت وی از گفته جودی
کاش میبود مرا بر تن خونین سر دیگر
هوش مصنوعی: به زمین گفت فریبندهای که ای کاش سر دیگری بر تنم بود و خونین.
لب عطشان و دل سوخته و دیده گریان
تا به راه تو جدا میشدی از خنجر دیگر
هوش مصنوعی: لبان تشنه، دل سوزان و چشمان گریان من، تا زمانی که از تو جدا شدم، مانند آسیب دیگری بود.
کاش از بهر سر نیزه وزیر سم مرکب
بود از بهر حسین صد سر و صد پیکر دیگر
هوش مصنوعی: ای کاش برای حسین، سم مرکب از هزاران سر و جسم دیگر میبود که درعوض سر نیزه وزیر قرار گیرد.
بهر قربان شدن کوی تو اندر راه امت
داشتم کاش در این دشت بلا اکبر دیگر
هوش مصنوعی: در آرزوی قربانی شدن در مسیر عشق تو بودم. ای کاش در این سرزمین پر از درد و رنج، بار دیگر فرصتی برای چنین فداکاری پیش میآمد.
تا ز پیکان بلا چاک نمایند گلویش
ای دریغا که مرا نیست علی اصغر دیگر
هوش مصنوعی: شخصی در اینجا به نداشتن علی اصغر دیگری حسرت میخورد، همچنین از درد و عذابی که بر او وارد میشود، سخن میگوید. او تصور میکند که چقدر دلتنگ است و از پیکان بدبختی که به او آسیب میزند، ناله میکند. در واقع، این بیان احساس عمیق اندوه و فقدان است.
تا جدا بار دیگر میشدی از ضربت شمشیر
کاش میبود در انگشت من انگشتر دیگر
هوش مصنوعی: دوست دارم دوباره از ضربه شمشیر جدا شوم؛ ای کاش یک انگشتر دیگر در انگشت من بود.
ساربان تا که جدا از طمع بند نمودی
کاش دست دگرم بودی و بند زر دیگر
هوش مصنوعی: ای چوپان! زمانی که از خواهشهای دنیوی خود چشم پوشیدی، ای کاش که باز هم دست دیگری داشتم تا بتوانم با آن خود را به طلا و مال و ثروت دیگر ببندم.
سنگباران بنمودند سرم را بسرنی
کاش چون کوفه و چو نشام بدی کشور دیگر
هوش مصنوعی: سردی و سختی روزگار بر سرم فرود آمد، ای کاش مانند کوفه و نشام (سرزمین خیال) همه چیز خوش و دلپذیر بود.
تا سرم را بنهادی سر خاکستر مطبخ
کاش چون خولی دیگر بدی و کافر دیگر
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرم را بر خاکستر آشپزخانه بگذاری، کاش مانند خولی دیگری باشی و به کفر روآوردهای دیگر.
تا ز کوفه بره شام برندش به اسیری
همچو زینب بدی ای کاش مرا خواه دیگر
هوش مصنوعی: دلم نمیخواست که زینب را از کوفه به شام ببرند و او را به اسیری بگیرند. کاش من هم برادری داشتم که مرا به آن وضعیت دچار نکند.
شامیان تا بنمایند طمع بهر کنیزی
کاش میبود یکی فاطمهام دختر دیگر
هوش مصنوعی: عربها برای به دست آوردن کنیز، طمع میکنند، ای کاش یکی مثل دختر فاطمه در میانشان بود تا این طمع را نداشته باشند.
شرح سازند مر شمه از دفتر (صامت)
که به هر گوشه ز نو گشته بپا محشر دیگر
هوش مصنوعی: در این متن به این اشاره شده است که نویسنده یا شاعر در حال توضیح دادن یک موضوع یا معمولاً یک اثر ادبی است. به نوعی، به نظر میرسد که هر قسمت از این اثر، مانند یک روز حساب و کتاب، کاملاً جدید و با شکوه به نظر میرسد. به عبارت دیگر، این اثر میتواند به اندازهای تأثیرگذار و چشمنواز باشد که به نوعی دوباره به وجود آمده و حوادث مهم و تغییرات بزرگ را به تصویر میکشد.