شمارهٔ ۲۲ - مدح شفیعه روز جزا فاطمه زهرا(س)
چند ز شهوت زنی به پیکر آذر
سوزی از این آتش مکرر پیکر
هستی روان بگرد حشمت پویان
گیری شبها عروس غفلت در بر
گاه در این وسوسه که باشی سلطان
گاه در این روزها که گیری کشور
داشت اگر زندگی ثبات نبی را
«انک میت» نمیسرودی داور
چند عزراییل سان به سجده برسیم
چند چو قارون حریص در طلب زر
چون بدوی کو خبر ز بحر ندارد
آب حیوه از غدیر جوئی در بر
دامن دونان بهل ز کف که نروید
هرگز از شوره زار لاله عبهر
عصمت پاکی بجو که شاخه عصیان
غیر ندامت نداده و ندهد بر
گَر گُلِ عصمت نچیده و ندانی
رو به سوی گلستان عفت داور
بضعه خیرالوری حبیبه یزدان
دختر بدرالدجی شفیعه محشر
فاطمه نام و زکیه نفس و ملک جاه
عرش مقام و فرشته خوی و ملک فر
شمسه طاق حیا کتیبه عفت
سیده دو سرا بتول مطهر
ضابطه کاف و نون نتیجه خلقت
واسطه کن فکان زجاجه انور
حسنه و حوا خصال و مریم سیرت
ساره و هاجر کنیز و آیه منظر
طیبه باوقار و عصمت کبری
طاهره روزگار و عفت اکبر
عالمه علم حق محدثه دهر
فاکهه اصطفی عزیز پیمبر
دخت رسول انام ام ائمه
زوج ولی گرام همسر حیدر
هست چنین دختری چنانش بابا
باید چونان زنی چنانش شوهر
مهر بباید به مهر یابد پیوند
ماه بباید به ماه باشد همسر
اعلی آن خانواده که اینش خاتون
ارفع آن آسمان که اینش اختر
آباد آن حجله که اینش خاتون
احسن زان مادری که اینش دختر
روح بود گو چه روح؟ روح مجسم
عقل بود گو چه عقل؟ عقل مصور
دختر اگر این بود نداشتی ای کاش
دایه امکان به بطن الا دختر
نخل امامت ازو گرفته شکوفه
فرق ولایت از او رسیده به افسر
زورق ایمان بوی شناخته ساحل
کشتی عرفان از وی فراشته لنگر
ملک نجابت ز امر اوست منظم
شهر شرافت به فضل اوست مسخر
جاه موبد بعونِ اوست مهیا
عزت سرمد به نصر اوست میسر
آتش و باد آب و خاک عالم و آدم
مَلِک و مَلَک جن و انس کهتر و مهتر
بر درش آنان کنند سجده دمادم
در برش اینان برند هدیه سراسر
تا چه بود مصلحت ز امت عاصی
خواری بیحد کشید و زحمت بیمر
زد عمر آتش به آن دری که پی فخر
بودی روحالامین مدامش چاکر
آن سگ بیآبرو به پهلوی پاکش
زد ز غضب از شکاف در سر خنجر
دخت پیمبر ستاده با تن مجروح
پور قحافه نشسته بر سر منبر
داد از آن تازیانه کف قنفذ
آه از آن ریسمان گردن حیدر
دست خدا را دو دست بست ز بیداد
پهلوی زهرا شکست و خست ز کیفر
یعنی این است اجر و مزد رسالت
یعنی آنست شکر حق پیمبر
آتش این فتنه بود کآتش افروخت
در صف کرب و بلا بطارم اخضر
آری اگر این عمَر به باد نمیداد
حرمت آن رسول و حیدر صفدر
طعمه شمشیر آن عمَر ننمودی
تازه جوانان ما ز اکبر و اصغر
گر در آن خانه را نسوخته بودند
بر در آن خیمه کس نمیزدی اخگر
غصب فدک گر کس از بتول نکردی
تشنه نگشتی حسین کشته و بیسر
گر به سرای علی نریخته بودند
از سر زینب کسی نبردی معجر
گر که علی را رسن نبود به گردن
بسته بغل مینگشت عابد مضطر
فاطمه گر ضرب تازیانه نخوردی
لعل حسین کی شد کبود ز خیزر
(صامت) از این غم فزا عزا بنمودی
قلب محبان کباب تا صف محشر
شمارهٔ ۲۱ - قصیده در مدح شاه ولایت امیر مومنان(ع): هر دم خدنک آفت صیاد روزگارشمارهٔ ۲۳ - در مدح خواجه قنبر(ع): باید ای خامه بپرداخت ز نو دفتر دیگر
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند ز شهوت زنی به پیکر آذر
سوزی از این آتش مکرر پیکر
هوش مصنوعی: چند بار به خاطر تمایل و اشتیاق به لذتهای دنیوی، در آتش سختی و درد فرو میروی؛ این آتش مرتباً بدن تو را میسوزاند.
هستی روان بگرد حشمت پویان
گیری شبها عروس غفلت در بر
هوش مصنوعی: وجودت را به حرکت درآور و در جستجوی عظمت و شکوه باش، زیرا شبها، دوران غفلت مانند عروسی در آغوش توست.
گاه در این وسوسه که باشی سلطان
گاه در این روزها که گیری کشور
هوش مصنوعی: گاهی در این فکر هستی که در مقام سلطنت قرار داری و گاهی در این روزها احساس میکنی که در موقعیت دشواری هستی.
داشت اگر زندگی ثبات نبی را
«انک میت» نمیسرودی داور
هوش مصنوعی: اگر زندگی نبی ثبات و استحکام داشت، داور هرگز نمیگفت که «تو در حال مرگ هستی».
چند عزراییل سان به سجده برسیم
چند چو قارون حریص در طلب زر
هوش مصنوعی: چند بار باید به سجده بیفتیم مانند عزراییل و چند بار باید مانند قارون به طمع و حسرت طلا و ثروت زندگی کنیم؟
چون بدوی کو خبر ز بحر ندارد
آب حیوه از غدیر جوئی در بر
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند بدوی باشد و از دریا خبر نداشته باشد، چگونه میتواند آب زندگی را از چشمهای مانند غدیر پیدا کند؟
دامن دونان بهل ز کف که نروید
هرگز از شوره زار لاله عبهر
هوش مصنوعی: از افرادی که پایینتر از سطح ما هستند، دوری کن؛ چرا که مانند لالههایی که در زمینهای شور نمیرویند، از آنها نیز برکت و ثمری نمیتوان گرفت.
عصمت پاکی بجو که شاخه عصیان
غیر ندامت نداده و ندهد بر
هوش مصنوعی: به دقت به پاکی و عصمت توجه کن، زیرا درخت نافرمانی هیچگاه ندامت و پشیمانی به همراه ندارد و نخواهد داشت.
گَر گُلِ عصمت نچیده و ندانی
رو به سوی گلستان عفت داور
هوش مصنوعی: اگر هنوز گلی از اصل و پاکی برداشت نکردی، به سمت باغ عفتِ خداوند رو بیاور.
بضعه خیرالوری حبیبه یزدان
دختر بدرالدجی شفیعه محشر
هوش مصنوعی: دختر خوب و نیکو، محبوب خدا که در روز قیامت شفیع ماست.
فاطمه نام و زکیه نفس و ملک جاه
عرش مقام و فرشته خوی و ملک فر
هوش مصنوعی: فاطمه که نام اوست، دارای روحی پاک و خالص است. او در عرش، مقام والایی دارد و ویژگیهای فرشتهگونهای در او نهفته است. فاطمه به معنای واقعی کلمه، مظهر صفات عالی و ملکوتی است.
شمسه طاق حیا کتیبه عفت
سیده دو سرا بتول مطهر
هوش مصنوعی: خورشیدِ حیا و نمادِ عفت، بانوی بزرگ دو جهان، مریم مقدس، پاک و بیآلایش است.
ضابطه کاف و نون نتیجه خلقت
واسطه کن فکان زجاجه انور
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم استفاده از قوانین و اصول دقیق برای رسیدن به نتیجهها و ایجاد ساختارهایی اشاره دارد. در اینجا به کارگیری یک الگوی مشخص، که به نوعی شفافیت و روشنی میبخشد، مطرح شده است. در نهایت، این روند منجر به خلق چیزی زیبا و قابل درک میگردد.
حسنه و حوا خصال و مریم سیرت
ساره و هاجر کنیز و آیه منظر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیها و صفات مثبت زنان بزرگ تاریخ میپردازد. حسنه به معنای نیکویی است و از حوا به عنوان اولین زن در تاریخ اشاره میکند. مریم با سیرتی پاک و والا معرفی شده و همچنین ساره و هاجر به عنوان نمونههایی از زنانی که در تاریخ نقش مهمی داشتند، به تصویر کشیده میشوند. این بیان به نوعی اشاره به محبت، فداکاری و صفات برجسته این زنان دارد.
طیبه باوقار و عصمت کبری
طاهره روزگار و عفت اکبر
هوش مصنوعی: طیبه، زنی با وقار و پاکدامن است که در عصر خود به عنوان نمونهای از عفت و پاکی شناخته میشود. او نماد عظمت و بیگناهی است.
عالمه علم حق محدثه دهر
فاکهه اصطفی عزیز پیمبر
هوش مصنوعی: دختری که علم حقی از او جاری شده و در زمانش به عنوان فخر و برتری شناخته میشود، انتخاب شده از سوی پیامبر عزیز است.
دخت رسول انام ام ائمه
زوج ولی گرام همسر حیدر
هوش مصنوعی: دختر پیامبر بزرگ است و همسر ولی الهی، که شوهرش علی (حیدر) نام دارد.
هست چنین دختری چنانش بابا
باید چونان زنی چنانش شوهر
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی ویژگیها و وظایف هر یک از دو جنس اشاره شده است. این جمله میگوید وقتی دختری با خصوصیات خاصی وجود دارد، باید پدرش مانند یک زن از او حمایت و هدایت کند و شوهرش نیز همانند یک شوهر باید مراقب او باشد. به عبارتی، بیانگر ضرورت وجود حمایت و همدلی از سوی خانواده و همسر برای یک دختر است.
مهر بباید به مهر یابد پیوند
ماه بباید به ماه باشد همسر
هوش مصنوعی: برای اینکه دو نفر به هم نزدیک شوند و رابطهای عمیق داشته باشند، باید محبت و علاقه متقابلی در میانشان وجود داشته باشد. هر کدام از آنها باید با ویژگیهای خاص خود، مکمل دیگری باشند و به نوعی بایستی همسان و همفکر باشند تا رابطهشان پایدار و موفق باشد.
اعلی آن خانواده که اینش خاتون
ارفع آن آسمان که اینش اختر
هوش مصنوعی: این خانواده از همه بالاتر است که در آن یک زن بزرگ و ارجمند وجود دارد، و از دیگران بالاترین ستاره در آسمان است.
آباد آن حجله که اینش خاتون
احسن زان مادری که اینش دختر
هوش مصنوعی: محلی که خانمی مستقیم و برتر از مادرش آنجا زندگی کند، زیبا و پررونق است.
روح بود گو چه روح؟ روح مجسم
عقل بود گو چه عقل؟ عقل مصور
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی مفهوم روح و عقل میپردازد. میگوید که روح چیست و چه شکلی دارد؛ همچنین عقل نیز در اینجا تحت تأثیر قرار میگیرد. روح به عنوان جوهری غیرمادی و عقل به عنوان تفکر و آگاهی در نظر گرفته شدهاند. در واقع، هر دو مفهوم به تجسم و نمودهایی از یک حقیقت عمیقتر اشاره دارند که قابل وصف و تعریف نیستند.
دختر اگر این بود نداشتی ای کاش
دایه امکان به بطن الا دختر
هوش مصنوعی: اگر دختر چنین باشد، ای کاش دایی را نداشتی؛ چرا که امکان به دنیا آوردن دختر همین است.
نخل امامت ازو گرفته شکوفه
فرق ولایت از او رسیده به افسر
هوش مصنوعی: درخت امامت از او شکوفههای جدیدی میرویاند و نتیجهی آن، به تاج و گوهری درخشان میانجامد.
زورق ایمان بوی شناخته ساحل
کشتی عرفان از وی فراشته لنگر
هوش مصنوعی: کشتی ایمان مانند یک قایق است که به سمت ساحل عرفان حرکت میکند و لنگر آن بهوسیلۀ ایمان بهخوبی و محکم جاگذاری شده است.
ملک نجابت ز امر اوست منظم
شهر شرافت به فضل اوست مسخر
هوش مصنوعی: نظام و ترتیب شرف و نجابت در شهر به خاطر اوست و اوست که بر همه چیز سلطه دارد.
جاه موبد بعونِ اوست مهیا
عزت سرمد به نصر اوست میسر
هوش مصنوعی: عزت و مقام موبدان تنها به کمک و یاری او به دست آمده و دستیابی به عظمت و افتخار ابدی نیز با نصرت و یاری او ممکن است.
آتش و باد آب و خاک عالم و آدم
مَلِک و مَلَک جن و انس کهتر و مهتر
هوش مصنوعی: عناصر اصلی وجود شامل آتش، باد، آب و خاک هستند و تمام موجودات عالم، چه انسانها و چه فرشتگان، به نوعی تحت تأثیر آنها قرار دارند. در این میان، مقام و وضعیت افراد نیز از هم متفاوت است، برخی برتر و برخی دیگر در جایگاه پایینتری قرار دارند.
بر درش آنان کنند سجده دمادم
در برش اینان برند هدیه سراسر
هوش مصنوعی: هر کجا که او حضور دارد، همواره به خاطر عظمتش، عدهای برای او سجده میکنند و در مقابلش هدایای زیادی تقدیم میکنند.
تا چه بود مصلحت ز امت عاصی
خواری بیحد کشید و زحمت بیمر
هوش مصنوعی: ببینیم چه چیزی برای گروه نافرمان مناسب است، چرا که آنها به شدت مستحق ذلت و زحمات بیپایان شدهاند.
زد عمر آتش به آن دری که پی فخر
بودی روحالامین مدامش چاکر
هوش مصنوعی: عمر به آن در که روزگاری به خاطر فخر و عظمت خود مورد توجه بود، آتش زده است و روحالامین همیشه برای آن در خدمتگزار بوده است.
آن سگ بیآبرو به پهلوی پاکش
زد ز غضب از شکاف در سر خنجر
هوش مصنوعی: آن سگ بیحرمت از شدت خشم، به پهلوی انسان پاکی ضربه زد و این کار را از شکاف در سر خنجر انجام داد.
دخت پیمبر ستاده با تن مجروح
پور قحافه نشسته بر سر منبر
هوش مصنوعی: دختر پیامبر با حالتی آسیبدیده، در حالی که پسر قحافه (ابوبکر) در بالای منبر نشسته است.
داد از آن تازیانه کف قنفذ
آه از آن ریسمان گردن حیدر
هوش مصنوعی: بسیار دردناک است که ضربههای سنگین و خشن، همچون تازیانه، بر روح و جان قنفذ وارد میشود و همچنین، ریسمان و بندهایی که بر گردن حیدر (علی علیهالسلام) قرار گرفته، نمادی از غم و رنج اوست. این تصویرسازی نشاندهندهی سختیها و رنجهایی است که شخصیتهای بزرگ و شریف در طول تاریخ متحمل شدهاند.
دست خدا را دو دست بست ز بیداد
پهلوی زهرا شکست و خست ز کیفر
هوش مصنوعی: خداوند توانایی و قدرت خود را به خاطر ظلم و ستمی که بر دختر پیامبر شد، محدود کرد و از شدت مجازات و عذاب بر ستمگران خسته و ناتوان گشت.
یعنی این است اجر و مزد رسالت
یعنی آنست شکر حق پیمبر
هوش مصنوعی: این به معنای این است که پاداش و ثمرهی رسالت پیامبر، در واقع سپاسگزاری از خداوند برای وفاداری و زحمات اوست.
آتش این فتنه بود کآتش افروخت
در صف کرب و بلا بطارم اخضر
هوش مصنوعی: آتش این شور و آشوب، در عین حال که در دشت کربلا شعلهور شد، بر دلم هم اثر گذاشت و آن را داغ و سوزان کرد.
آری اگر این عمَر به باد نمیداد
حرمت آن رسول و حیدر صفدر
هوش مصنوعی: اگر این عمر را بیهوده و تلف نمیکردیم، باید احترامی برای آن پیامبر و امیر مؤمنان قائل میشدیم.
طعمه شمشیر آن عمَر ننمودی
تازه جوانان ما ز اکبر و اصغر
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که جوانان ما، چه بزرگترها و چه کوچکترها، در برابر خطرات و چالشها با شجاعت و قدرت ایستادگی میکنند. آنها همواره آمادهاند تا با مشکلات روبرو شوند و درصدد حفظ ارزشها و هویت خود باشند. به عبارتی، این نسل از جوانان در موقعیتهای دشوار، توانایی و مقاومت خود را نشان میدهند.
گر در آن خانه را نسوخته بودند
بر در آن خیمه کس نمیزدی اخگر
هوش مصنوعی: اگر در آن خانه آتش نمیزده بودند، هیچکس بر در آن خیمه نمیکوبید.
غصب فدک گر کس از بتول نکردی
تشنه نگشتی حسین کشته و بیسر
هوش مصنوعی: اگر کسی از دختر پیامبر (فاطمه) حق فدک را غصب کرد، حسین (ع) را بیسر و بیجان خواهی دید و هیچ کس نمیتواند تشنه بماند.
گر به سرای علی نریخته بودند
از سر زینب کسی نبردی معجر
هوش مصنوعی: اگر به خانهی علی چیزی از سر زینب نریخته بودند، هیچکس معجر (پیشپوش) او را نمیبرد.
گر که علی را رسن نبود به گردن
بسته بغل مینگشت عابد مضطر
هوش مصنوعی: اگر به گردن علی یاری نباشد، عابد مضطرب به دور او میچرخد و نمیتواند آرام بگیرد.
فاطمه گر ضرب تازیانه نخوردی
لعل حسین کی شد کبود ز خیزر
هوش مصنوعی: اگر فاطمه به ضرب تازیانه دچار نمیشد، آیا میتوانستیم تصور کنیم که لبهای حسین چطور کبود شد؟
(صامت) از این غم فزا عزا بنمودی
قلب محبان کباب تا صف محشر
هوش مصنوعی: از این غم سنگین و زیاد، دل عاشقان را دچار آتش داغی کردی که مانند روز قیامت به صف ایستادهاند.