گنجور

شمارهٔ ۱۸ - در مدح اسدالله الغالب امیرالمومنین(ع)

گر علی بعد از نبی بر مومنان مولی نبود
اسمی از اسلام و از اسلامیان برپا نبود
گر نیفشردی به حفظ بیضه اسلام پای
نامی از شرع و شریعت تاکنون اصلاً نبود
گر نمی‌افروخت از بهر شکست خصم دست
حق‌پرستی در تمام ماسوی پیدا نبود
دفع کفار عرب را کرد شمشیر کجش
ورنه راه راست اندر ین حق بر جا نبود
می نبود آثاری از مالایری و مایری
ذات پاکش گر غرض از خلقت اشیاء نبود
آفتاب و آسمان و کرسی و لوح و قلم
عرش و فرض و هستی و دنیا و مافیها نبود
شد ز نسل آدم و حوا هویدا نسل وی
وین عجب گروی نبودی آدم و حوا نبود
نوح و ابراهیم و الیاس و شعیب و خضر و هود
یوسف و یعقوب و لوط و موسی و عیسی نبود
گر نکردی تربیت اصلاب یا ارحام را
فعلی اندر امهات و فیضی از آبا نبود
نوک شمشیرش حدیث از لام الف لا می‌کند
یعنی از تیغش نبودی حرفی از الا نبود
هل‌اتی را جز حدیث وی نبد شان نزول
قل تعالوا را به غیر از نص وی معنی نبود
می‌سزد او را «سلونی» در منبر نه آنک
معنی حرفی ز قرآن خدا دانا نبود
آنکه را لولا علی بد عمده اسباب کار
در خلافت لایق این دعوی بی‌جا نبود
ای پناه بی‌پناهان یا علی در کربلا
گر تو بودی در بر دشمن حسین تنها نبود
ساقی کوثر تو و بهر لب خشک حسین
قطره آبی در زوال ظهر عاشورا نبود
هیچ لامذهب نکشته میهمان را تشنه لب
خود گرفتم کاب مهر مادرش زهرا نبود
کی کند راس مسلمان را مسلمان بر سنان
در بر گبر و نصاری این عمل زیبا نبود
آن تن نازک که شد از نعل اسبان توتیا
زیب آغوش نبی و سید بطحا نبود
آن سری کاندر بر حق بود دایم در سجود
روی خاکستر به کنج مطبخ او را جا نبود
آل طه را کشیدن جانب بزم و شراب
درخور چوب یزید شوم بی‌پروا نبود
آن نبی کزوی صدای صوت قرآن شد بلند
خوش نما در پیش چشم کافر و ترسا نبود
ماند گر این محشر عظمی به عالم ناتمام
بیش از این دیگر (به صامت) طاقت انشا نبود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر علی بعد از نبی بر مومنان مولی نبود
اسمی از اسلام و از اسلامیان برپا نبود
هوش مصنوعی: اگر علی پس از پیامبر، ولی و رهبر مؤمنان نبود، هیچ نامی از اسلام و مسلمانان وجود نمی‌داشت.
گر نیفشردی به حفظ بیضه اسلام پای
نامی از شرع و شریعت تاکنون اصلاً نبود
هوش مصنوعی: اگر از اصول و قوانین اسلامی به خوبی محافظت نمی‌کردی، تا به حال هیچ نشانی از دین و شریعت وجود نداشت.
گر نمی‌افروخت از بهر شکست خصم دست
حق‌پرستی در تمام ماسوی پیدا نبود
هوش مصنوعی: اگر به خاطر شکست دشمن، نور حق‌پرستی نمی‌درخشید، در عالم هیچ نشانه‌ای از وجود آن نمی‌بود.
دفع کفار عرب را کرد شمشیر کجش
ورنه راه راست اندر ین حق بر جا نبود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر شمشیر کج نبود و حمله به دشمنان عرب صورت نمی‌گرفت، مسیر درست و حقیقت در این دنیا برقرار نمی‌شد. به عبارتی، برای حفظ حق و عدالت، گاهی نیاز به اقدام قاطع و قدرتمند وجود دارد.
می نبود آثاری از مالایری و مایری
ذات پاکش گر غرض از خلقت اشیاء نبود
هوش مصنوعی: اگر قصد و هدفی از خلق موجودات نبود، نشانه‌ای از ویژگی‌های پاک و خالص او در دنیا نمی‌ماند.
آفتاب و آسمان و کرسی و لوح و قلم
عرش و فرض و هستی و دنیا و مافیها نبود
هوش مصنوعی: در اینجا به بیان این مفهوم پرداخته شده است که همه چیزهایی که در عالم وجود دارند، از جمله خورشید، آسمان، جایگاه و نوشته‌ها، و حتی تمام هستی و دنیای اطراف ما، به نوعی وجود ندارند یا در غیاب هستند. به عبارت دیگر، اشاره می‌شود که در واقعیت عمیق‌تر، ممکن است ارزش و حقیقتی فراتر از این مظاهر وجود داشته باشد.
شد ز نسل آدم و حوا هویدا نسل وی
وین عجب گروی نبودی آدم و حوا نبود
هوش مصنوعی: نسل آدم و حوا آشکار شد و این شگفتی است که اگر آنها نبودند، چگونه نسلی پدید می‌آمد.
نوح و ابراهیم و الیاس و شعیب و خضر و هود
یوسف و یعقوب و لوط و موسی و عیسی نبود
هوش مصنوعی: در طول تاریخ، شخصیت‌های مهمی مانند نوح، ابراهیم، الیاس، شعیب، خضر، هود، یوسف، یعقوب، لوط، موسی و عیسی وجود نداشته‌اند.
گر نکردی تربیت اصلاب یا ارحام را
فعلی اندر امهات و فیضی از آبا نبود
هوش مصنوعی: اگر تربیت نسل‌ها و خویشاوندان را به درستی انجام ندادی، عمل و تأثیری از مادران و نیز فیضی از نیاکان نخواهی داشت.
نوک شمشیرش حدیث از لام الف لا می‌کند
یعنی از تیغش نبودی حرفی از الا نبود
هوش مصنوعی: نوک شمشیر او از پیچیدگی‌های زبان بی‌خبر است و فقط حقیقتی روشن را بیان می‌کند؛ از بی‌نیازی و وجود این اصل که هیچ چیز جز او نیست، سخن نمی‌گوید.
هل‌اتی را جز حدیث وی نبد شان نزول
قل تعالوا را به غیر از نص وی معنی نبود
هوش مصنوعی: آیا جز داستان او چیز دیگری وجود ندارد که درباره‌اش صحبت شود؟ و آیه «بگو بیایید» به غیر از متن او معنا نمی‌شود.
می‌سزد او را «سلونی» در منبر نه آنک
معنی حرفی ز قرآن خدا دانا نبود
هوش مصنوعی: شایسته است که او در منبر بگوید «از من بپرسید»، نه اینکه کسی که معنی آیات قرآن را نمی‌داند، صحبت کند.
آنکه را لولا علی بد عمده اسباب کار
در خلافت لایق این دعوی بی‌جا نبود
هوش مصنوعی: هر کس که به علی به عنوان لولا (پایه و اساس) نگاه کند، بی‌تردید نمی‌تواند ادعای او را در خلافت نادرست بداند، زیرا او شایسته این مقام است.
ای پناه بی‌پناهان یا علی در کربلا
گر تو بودی در بر دشمن حسین تنها نبود
هوش مصنوعی: ای یا علی، تویی پناه کسانی که پناهی ندارند. اگر تو در کربلا بودی، حسین هرگز تنها نمی‌ماند و در برابر دشمنان از حمایت تو برخوردار می‌شد.
ساقی کوثر تو و بهر لب خشک حسین
قطره آبی در زوال ظهر عاشورا نبود
هوش مصنوعی: ای ساقی کوثر، برای لب‌های تشنه حسین، حتی یک قطره آب در اوج ظهر عاشورا پیدا نشد.
هیچ لامذهب نکشته میهمان را تشنه لب
خود گرفتم کاب مهر مادرش زهرا نبود
هوش مصنوعی: هیچ بی‌دینی میهمان را تشنه‌لب نکشته است. من او را در آغوش گرفتم، زیرا مهر مادرش زهرا در دل نداشتم.
کی کند راس مسلمان را مسلمان بر سنان
در بر گبر و نصاری این عمل زیبا نبود
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند ادعای مسلمان بودن کند در حالی که با شمشیر بر جسم کسانی که غیر مسلمان هستند می‌تازد؟ این کار زیبا و پسندیده‌ای نیست.
آن تن نازک که شد از نعل اسبان توتیا
زیب آغوش نبی و سید بطحا نبود
هوش مصنوعی: بدن ظریف آن کس که به خاطر اسب‌ها آسیب دید، به زیبایی بغل نبی و سید بطحا نمی‌رسد.
آن سری کاندر بر حق بود دایم در سجود
روی خاکستر به کنج مطبخ او را جا نبود
هوش مصنوعی: شخصی که همیشه در مسیر حق قرار دارد و در حال عبادت است، حتی در مکان‌های ساده و معمولی مانند کنج یک آشپزخانه، جایی برای او نخواهد بود.
آل طه را کشیدن جانب بزم و شراب
درخور چوب یزید شوم بی‌پروا نبود
هوش مصنوعی: عطر طه را به میهمانی و نوشیدن مشروبات ببرم، اما نمی‌خواهم همچون یزید بی‌احتیاط شوم.
آن نبی کزوی صدای صوت قرآن شد بلند
خوش نما در پیش چشم کافر و ترسا نبود
هوش مصنوعی: آن پیامبری که صدای قرآنش به بلندترین حد رسید، در برابر دیدگان کافران و مسیحیان، نمایان و مشهود بود.
ماند گر این محشر عظمی به عالم ناتمام
بیش از این دیگر (به صامت) طاقت انشا نبود
هوش مصنوعی: اگر این وقایع بزرگ و پرآشوب بر سر این دنیا بماند و جهان همچنان ناقص باشد، دیگر تاب و توان نوشتن و بیان احساسات ندارم.