شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه اولیاء(ع)
در لوح چون قلم به سخن ابتدا نمود
دیباچه را به مدح شه اولیا نمود
شاهی که ساخت صف عدوقاع صفصفا
هر جا که رو بیاوری مصطفی نمود
بر جا نهاد کشف غطا را یقین وی
از بس که در بحار معارف شنا نمود
ممکن نبود رویت واجب از این سبب
او را خدای آئینه حق نما نمود
دادش خدا ز علم لدنی بدل فروغ
پس بر تمام گمشدگان رهنما نمود
زد ضربتی به تارک مرحب که تا سقر
هی تاخت با دو اسبه وهی مرحبا نمود
تا چون کلیم رومز جهودان چو شب کند
سبابه را به کندن در چون عصا نمود
بهر ثبوت معنی الا به ذوالفقار
احیا و اهل شرک به تصویر لا نمود
قسام خلد و نار که پیش از صف شمار
از هم بهشت و دوزخیان را سوا نمود
پاس شریعت نبوی را نگاه داشت
بعد از نبی باسم بنی اکتفا نمود
ور نه سگی که بود پلید کم از زنی
کو ادعای منصب شیر خدا نمود
هرکس بچار موجه درد و بلا فتاد
بهر نجات خود بعلی التجا نمود
یاللعجب که با همه قدرت نمود صبر
تا شمر این قدر به حسینش جفا نمود
مظلوم و تشنهکام و دل افسرده و غریب
با خنجر از جفا سر او را جدا نمود
در پیش چشم زینب محزون دل کباب
از سم اسب جسم حسین توتیا نمود
بیغسل و بیکفن بدن سبط مصطفی
عریان به روی خاک به کرببلا نمود
دود از خیام آل نبی رفت تا سپهر
زان آتشی که شمر ستمگر به پا نمود
بیمار را سوار شتر کرد و بیجهاز
الحق عجب رعایت زین العبا نمود
رخسار او ز ضربت سیلی کباب کرد
هر جا سکینه زمزمه یا ابا نمود
آن روز شه بدیده زینب جهان سیاه
کاندر خرابه با دل افسرده جا نمود
درمجلس یزید چو بنشست بیحجاب
از غصه مرگ خویش طلب از خدا نمود
تا بیشتر زند بدل وی شرر یزید
چوب ستم بلعل حسین آشنا نبود
(صامت) به ماتم شه دین بود نوحهگر
تا از جهان مقام بدار بقا نمود
شمارهٔ ۱۶ - در مدح یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین(ع): هر که را خواهند در حشمت سلیمانش کنندشمارهٔ ۱۸ - در مدح اسدالله الغالب امیرالمومنین(ع): گر علی بعد از نبی بر مومنان مولی نبود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در لوح چون قلم به سخن ابتدا نمود
دیباچه را به مدح شه اولیا نمود
هوش مصنوعی: در هنگامی که قلم شروع به نوشتن کرد، نخستین خطوط نوشته را به ستایش و تمجید از بزرگترین شخصیتها اختصاص داد.
شاهی که ساخت صف عدوقاع صفصفا
هر جا که رو بیاوری مصطفی نمود
هوش مصنوعی: پادشاهی که صفای دل و دقت نظرش را در همه جا به نمایش میگذارد، هر جا که بروی، چهرهای از مصطفی را میبینی.
بر جا نهاد کشف غطا را یقین وی
از بس که در بحار معارف شنا نمود
هوش مصنوعی: او به قدری در دریای دانش و معارف غوطهور شده است که یقین او بر揭ای رازها و حقایق باقی مانده در جای خود قرار گرفته است.
ممکن نبود رویت واجب از این سبب
او را خدای آئینه حق نما نمود
هوش مصنوعی: دیدن روی تو به دلیل خاصی ممکن نیست، از این رو او را خدای آئینه حقیقت قرار داد.
دادش خدا ز علم لدنی بدل فروغ
پس بر تمام گمشدگان رهنما نمود
هوش مصنوعی: خداوند از دانش باطنی و خاصی به او عطا کرد، پس او برای همه کسانی که به دنبال راه هستند، راهنما شد.
زد ضربتی به تارک مرحب که تا سقر
هی تاخت با دو اسبه وهی مرحبا نمود
هوش مصنوعی: یک ضربه به سر مرحب زد که او با سرعت به سمت سقر رفت و همواره به خودش و دیگران خوشآمد میگفت.
تا چون کلیم رومز جهودان چو شب کند
سبابه را به کندن در چون عصا نمود
هوش مصنوعی: وقتی که مانند حضرت کلیم (موسى) به سراغ یهودیان میروم، مانند شب انگشتان خود را میکَنم، همچون عصا درختی را به زمین میکوبم.
بهر ثبوت معنی الا به ذوالفقار
احیا و اهل شرک به تصویر لا نمود
هوش مصنوعی: برای اثبات معنای واقعی، تنها به ذوالفقار (شمشیر علی) متکی شد و اهل شرک به وسیله تصویر (نقش) نشانی از خود باقی گذاشتند.
قسام خلد و نار که پیش از صف شمار
از هم بهشت و دوزخیان را سوا نمود
هوش مصنوعی: آتشزنندگان و بهشتمندان که پیش از هر دستهای، بهشت و جهنم را از هم تفکیک کردند.
پاس شریعت نبوی را نگاه داشت
بعد از نبی باسم بنی اکتفا نمود
هوش مصنوعی: پس از پیامبر، افرادی پایههای دین را حفظ کردند و به نام بنیها تکیه کردند.
ور نه سگی که بود پلید کم از زنی
کو ادعای منصب شیر خدا نمود
هوش مصنوعی: اگر کسی که ادعای بزرگی و شجاعت دارد به واقعیت نرسد، تفاوتی با حیوانی خبیث نخواهد داشت.
هرکس بچار موجه درد و بلا فتاد
بهر نجات خود بعلی التجا نمود
هوش مصنوعی: هر کسی که در مصیبت و آسیب افتاد، برای نجات خود به علی پناه میآورد.
یاللعجب که با همه قدرت نمود صبر
تا شمر این قدر به حسینش جفا نمود
هوش مصنوعی: تعجب آور است که باوجود قدرتی که دارد، صبر پیشه کرد تا شمر این اندازه به حسینش ظلم کند.
مظلوم و تشنهکام و دل افسرده و غریب
با خنجر از جفا سر او را جدا نمود
هوش مصنوعی: انسانی آزرده و مظلوم که احساس تنهایی و تشنگی میکند، با شمشیری از بیرحمی سرش را قطع کردند.
در پیش چشم زینب محزون دل کباب
از سم اسب جسم حسین توتیا نمود
هوش مصنوعی: در برابر چشمان زینب، دلش مثل کباب سوخت و جسم حسین به دلیل سم اسبها، به حالت خاکستر درآمد.
بیغسل و بیکفن بدن سبط مصطفی
عریان به روی خاک به کرببلا نمود
هوش مصنوعی: بدن بدون غسل و کفن نوه پیامبر (ص) در کربلا به روی خاک عریان قرار گرفت.
دود از خیام آل نبی رفت تا سپهر
زان آتشی که شمر ستمگر به پا نمود
هوش مصنوعی: دود از خیمههای آل نبی به آسمان برخاست، بهدلیل آتش و فتنهای که شمر ستمگر بر پا کرد.
بیمار را سوار شتر کرد و بیجهاز
الحق عجب رعایت زین العبا نمود
هوش مصنوعی: بیمار را سوار بر شتر کردند و با وجود اینکه چیز زیادی نداشت، به خوبی از او مراقبت کردند.
رخسار او ز ضربت سیلی کباب کرد
هر جا سکینه زمزمه یا ابا نمود
هوش مصنوعی: چهره او به خاطر ضربهای که خورده سوخته و دچار تغییر شده است، هر جا که سکینه (آرامش) به او دامن میزند، به یاد ابا (رنج و غم) میافتد.
آن روز شه بدیده زینب جهان سیاه
کاندر خرابه با دل افسرده جا نمود
هوش مصنوعی: آن روز، امام حسین (ع) با چشمی پر از غم و اندوه، زیارت زینب (ع) را کرد. در حالی که دنیا برای او تاریک و سیاه به نظر میرسید، او در ویرانهای با دلbroken و دلشکسته قرار گرفت.
درمجلس یزید چو بنشست بیحجاب
از غصه مرگ خویش طلب از خدا نمود
هوش مصنوعی: در مجلس یزید، بدون پوشش و حجاب نشسته بود و از شدت غم و اندوه مرگ خود، از خدا درخواست میکرد.
تا بیشتر زند بدل وی شرر یزید
چوب ستم بلعل حسین آشنا نبود
هوش مصنوعی: تا زمانی که شرر یزید بر قلب او تأثیر بیشتری بگذارد، چوب و ظلمی که بر حسین وارد شده، برای او ناشناخته میماند.
(صامت) به ماتم شه دین بود نوحهگر
تا از جهان مقام بدار بقا نمود
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به ماتم و غم میپردازد و به حزین بودن کسی اشاره میکند که برای شهید دین نوحهسرایی میکند. او از دنیا به دلیلی خاص جدا شده و این جدایی را به نوعی بزرگداشت و پاسداشت میکند. به عبارت دیگر، این جدایی از دنیا به معنای دستیابی به مقام و مرتبهای بالاتر است.