گنجور

شمارهٔ ۱۶ - در مدح یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین(ع)

هر که را خواهند در حشمت سلیمانش کنند
باید اول خاک پای شاه مردانش کنند
آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری
آرزوی آستان بوسی ز دربانش کنند
آن خدایی را کز او از بس خدایی دیده‌اند
فرقه‌ای تهمت بر او بندند و یزدانش کنند
آنکه هنگام سواری در فلک فوج ملک
ماه را نعل سمند برق جولانش کنند
لاف یکرنگی چو زد با قنبرش خورشید را
تا ابد هر شب بدین عصیان به زندانش کنند
آنکه در مرحب کشی گیرد چو تیغ سرفشان
بال جبریل امین را فرش ایوانش کنند
صالح و شیث و شعیب و هود و داود نبی
جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند
هفت ایوانش کلاه مهر و مه از سر فتد
سر به بالا چون برای سیر ایوانش کنند
نیست واجب نیست ممکن بلکه اندر عقل و نقل
نی همین و نه همان هم این و هم آتش کنند
یک جو از مهر علی آید فزون اندر عیار
با عبادت‌های کونین ار که میزانش کنند
دردمندان را سر کویش نه گر دارالشفاست
حیرتم آن درد را پس با چه درمانش کنند
پیکری باریک گردد در عبادت گرچه مو
بی‌ولایش هیزم نیران سوزانش کنند
حبّه‌ای از حب وی گر در دل کافر بود
در قیامت قاسم فردوس و نیرانش کنند
چرخ اگر باشد نباشد خم چه در تعظیم او
طوق لعنت در گلو مانند شیطانش کنند
تا چه خواهد کرد با آنان که اندر کربلا
در عزای نور عین خویش گریانش کنند
از جفا یعنی حسینش را به دشت کربلا
میهمان سازند و پس لب تشنه قربانش کنند
آنکه شد اسلام از شمشیر بابش کامیاب
کشته شمشیر قوم نامسلمانش کنند
آنکه خورده شیره جان نبی را جای شیر
سیر از جان در عزای نوجوانانش کنند
آن سری کاندر سر دوش نبی می‌کرد جا
جای حرمت در تنور خاک پنهانش کنند
هیچ کس نشنیده شاهی را لب عطشان کشند
پس به نوک سیر چون ماه تابانش کنند
هیچ کس نشنیده جسم بی‌سری را بعد قتل
از سم اسب ستم با خاک یکسانش کنند
کشته بسیار است اما کشته‌ای را کس ندید
بعد کشتن روی خار و خاره عریانش کنند
با همه احسان که در حق یتیمان کرده بود
نیلی از سیلی رخ اطفال ویلانش کنند
کس ندیده راس شاهی را میان طشت زر
خیزران را آشنا با درد دندانش کنند
در جهان نشنیده‌ام (صامت) که چون زن شد اسیر
همچو زینب فرق عریان سنگبارانش کنند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که را خواهند در حشمت سلیمانش کنند
باید اول خاک پای شاه مردانش کنند
هوش مصنوعی: هر کسی را که بخواهند در مقام و بزرگی مانند سلیمان قرار دهند، باید ابتدا humble و زیر دست بزرگ‌مردان و شخصیت‌های بزرگ قرار بگیرد و از آن‌ها یاد بگیرد و خدمت کند.
آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری
آرزوی آستان بوسی ز دربانش کنند
هوش مصنوعی: کسی که پادشاهان دنیا برای رسیدن به مقام والایش و احترام به او آرزو می‌کنند که به درگاهش بیایند و خدمتش کنند.
آن خدایی را کز او از بس خدایی دیده‌اند
فرقه‌ای تهمت بر او بندند و یزدانش کنند
هوش مصنوعی: خداوندی را که به خاطر زیادی بزرگی و ویژگی‌هایش، گروهی به او اتهام می‌زنند و او را به نادرستی مورد انتقاد قرار می‌دهند.
آنکه هنگام سواری در فلک فوج ملک
ماه را نعل سمند برق جولانش کنند
هوش مصنوعی: کسی که در هنگام سوار شدن بر آسمان، گروهی از فرشتگان را که به شکل ماه هستند، به عنوان زین بر سم اسبش می‌گذارد و در حال تاخت و تاز است.
لاف یکرنگی چو زد با قنبرش خورشید را
تا ابد هر شب بدین عصیان به زندانش کنند
بیت، حُسن تعلیل دارد.
آنکه در مرحب کشی گیرد چو تیغ سرفشان
بال جبریل امین را فرش ایوانش کنند
هوش مصنوعی: کسی که در خوش‌آمدگویی به دیگران مهارت داشته باشد، به مانند تیغی که در دست سرافرازان است، بال‌های جبرئیل امین را به عنوان فرش در مقابلش قرار می‌دهند.
صالح و شیث و شعیب و هود و داود نبی
جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند
هوش مصنوعی: صالح، شیث، شعیب، هود و داود، پیامبران بزرگ خدا هستند که همگی در جستجوی دانش و فهم بیکران در مکتب الهی‌اش تلاش کردند.
هفت ایوانش کلاه مهر و مه از سر فتد
سر به بالا چون برای سیر ایوانش کنند
هوش مصنوعی: هفت ایوان این بنا زیر نور خورشید و ماه می‌درخشد و به بلندای آسمان می‌رسد، و وقتی که به دل‌فریبی و زیبایی‌اش نگاه می‌کنند، سیر و سلوک در این مکان آغاز می‌شود.
نیست واجب نیست ممکن بلکه اندر عقل و نقل
نی همین و نه همان هم این و هم آتش کنند
هوش مصنوعی: اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که بعضی چیزها نه الزامی هستند و نه ممکن، و در ذهن و فهم ما هم نه به طور کامل قابل درک هستند. همچنین بیان می‌شود که هم ممکن است برخی چیزها را انجام دهند و هم همان‌طور که ممکن است، می‌توانند تأثیرات متفاوتی داشته باشند.
یک جو از مهر علی آید فزون اندر عیار
با عبادت‌های کونین ار که میزانش کنند
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم درکی از عشق و محبت به علی داشته باشیم، باید بدانیم که حتی یک ذره از این محبت، ارزش و برتری بیشتری نسبت به تمام عبادت‌های موجود در عالم دارد، اگر بخواهند آن را بسنجند.
دردمندان را سر کویش نه گر دارالشفاست
حیرتم آن درد را پس با چه درمانش کنند
هوش مصنوعی: کسانی که در رنج و درد هستند، وقتی به خانه‌ی دل‌دار می‌روند، اگرچه آن مکان می‌تواند درمانی باشد، من تعجب می‌کنم که پس این درد را چگونه می‌توانند درمان کنند.
پیکری باریک گردد در عبادت گرچه مو
بی‌ولایش هیزم نیران سوزانش کنند
هوش مصنوعی: انسانی که در عبادت و بندگی خداوند تلاش می‌کند، حتی اگر جسمش لاغر و ضعیف باشد، می‌تواند با عشق و devotion خود، آتش عشق و محبت را در دل خود زنده نگه دارد و از آن بهره‌مند شود.
حبّه‌ای از حب وی گر در دل کافر بود
در قیامت قاسم فردوس و نیرانش کنند
هوش مصنوعی: اگر در دل کافری هم دانه‌ای از محبت خدا باشد، در قیامت او را به بهشت و جهنم می‌برند.
چرخ اگر باشد نباشد خم چه در تعظیم او
طوق لعنت در گلو مانند شیطانش کنند
هوش مصنوعی: اگر دنیای چرخان وجود داشته باشد، نباید هیچگاه به خاطر آن سر فرود آورد. کسانی که چنین کنند، محبت و احترام به آن دنیای فانی، همانند لعنتی در گلویشان خواهد بود و به مانند شیطان مجازات خواهند شد.
تا چه خواهد کرد با آنان که اندر کربلا
در عزای نور عین خویش گریانش کنند
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به افرادی است که در واقعه کربلا، در سوگ و اندوه امام حسین (نور عین) می‌گریند و پرسش این است که خداوند چه واکنشی به این افراد خواهد داشت. این جمله نشان دهنده عمق احساس و وفاداری به امام حسین و اهمیت این واقعه در دل های مؤمنین است.
از جفا یعنی حسینش را به دشت کربلا
میهمان سازند و پس لب تشنه قربانش کنند
هوش مصنوعی: حسین، با بی‌رحمی در دشت کربلا پذیرایی می‌شود و پس از آن در حالی که تشنه است، قربانی می‌شود.
آنکه شد اسلام از شمشیر بابش کامیاب
کشته شمشیر قوم نامسلمانش کنند
هوش مصنوعی: کسی که به واسطه‌ی شمشیر پدرش به اسلام گروید، هنگام مرگ در میان کشتگان قوم غیرمسلمانش قرار می‌گیرد.
آنکه خورده شیره جان نبی را جای شیر
سیر از جان در عزای نوجوانانش کنند
هوش مصنوعی: آنکه ویژگی‌های برتر پیامبر را گرفته، حالا در عزای نوجوانانش، سعی دارد جانش را از شیرینی زندگی بگیرد و در سوگ آنان غمگین باشد.
آن سری کاندر سر دوش نبی می‌کرد جا
جای حرمت در تنور خاک پنهانش کنند
هوش مصنوعی: سری که بر دوش پیامبر قرار داشت، باید در دمای شدید، با احترام در تنور خاک پنهان شود.
هیچ کس نشنیده شاهی را لب عطشان کشند
پس به نوک سیر چون ماه تابانش کنند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس تا به حال ندیده که شاهی را در حال تشنگی به زحمت ببرند و سپس با طلا و جواهرات مانند ماه درخشانش کنند.
هیچ کس نشنیده جسم بی‌سری را بعد قتل
از سم اسب ستم با خاک یکسانش کنند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس تا به حال نشنیده که بعد از قتل، جسمی بدون سر را به‌وسیله سم اسب‌ها به خاک یکسان کنند.
کشته بسیار است اما کشته‌ای را کس ندید
بعد کشتن روی خار و خاره عریانش کنند
هوش مصنوعی: بسیاری به قتل رسیده‌اند، اما هیچ‌کس بعد از کشتن، شاهد برهنه کردن جسد آنها بر روی اشیاء تیز و خاردار نشده است.
با همه احسان که در حق یتیمان کرده بود
نیلی از سیلی رخ اطفال ویلانش کنند
هوش مصنوعی: با وجود تمام محبت‌ها و خوبی‌هایی که به یتیمان می‌کردند، بچه‌های بی‌سرپرست همچنان می‌توانند او را اذیت کنند.
کس ندیده راس شاهی را میان طشت زر
خیزران را آشنا با درد دندانش کنند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مشاهده نکرده است که چه طور سر شاهی را درون ظرفی از طلا قرار دهند و نی‌های خیزران را با درد دندان آشنا کنند.
در جهان نشنیده‌ام (صامت) که چون زن شد اسیر
همچو زینب فرق عریان سنگبارانش کنند
هوش مصنوعی: در دنیا هرگز نشنیده‌ام که وقتی زنی به اسیری گرفته می‌شود، مانند زینب، سرش را بدون پوشش و با سنگ مورد ضرب و شتم قرار دهند.