گنجور

شمارهٔ ۱۴ - در مدح صدیقه صغرا زینب کبرا(ع)

چون چشم نیم مست تو غارتگری کند
تاراج عقل و هوش ز جن و پری کند
نبود دلی که تا برد از دلبری و ناز
هر لحظه عشوه ز پی دلبری کند
دارم امید وصل تو بسیار و عاقبت
ترسم که شاخ آرزویم بی‌بری کند
پویم به پای همت و کوشم به قدر وسع
تا بخت همرهی و فلک یاوری کند
چون گشت کار تنک برم بر کسی پناه
تا در میانه من و تو داوری کند
یعنی برم به دختر شیر خدا امان
تا او تو را به راه وفا رهبری کند
زینب عزیز فاطمه کز عزت و شرف
روح‌الامین به خاک درش چاکری کند
آن آسمان عصمت و عفت که آسمان
قامت برای سجده وی چنبری کند
در امر و نهی هر چه بگیرد طریق عزم
در جیش او قضا و قدر لشگری کند
جبریل سان پرد به سوی عرش حق ز فرش
گر مور را حمایت او شهپری کند
خاکی که پای جاریه او بدو رسد
چون آب خضر دعوی جان‌پروری کند
نازد گر آفتاب بر طلعتش ز حسن
خط شعاع بر بصرش نشتری کند
نی در سپهر رفعت وی آفتاب و ماه
این ذره نماید و آن اختری کند
زیبد اگر به واسطه عصمت و حیا
بر زبده نساء جهان مهتری کند
فلک عفاف دریم تهمت شود غریق
او را اگر نه تربیتش لنگری کند
بیرون شود ز باغ جنان با غلام او
غلمان اگر معارضه همسری کند
از علم و حلم ماهچه احمدی زند
وز تیغ نطق معجزه حیدری کند
در فصل دی چو رایحه فضل او زند
چون نوبهار سطح زمین اخضری کند
باد ار سوی جحیم برد بوی نام او
غسلین به کام اهل سقر کوثری کند
فصلی نکرد از کتب فضل او رقم
گیرم تمام ارض و سما دفتری کند
آیند صابرات چو در عرصه حساب
او را رسد که بر همگی برتری کند
کرب و بلای کرببلا را به جان خرید
تا بر حسین بروز بلا یاوری کند
همراهی برادر خود کرد تا به شام
بر کودکان بی‌پدرش مادری کند
در کوفه دید چون به سر نی سر حسین
گفت این سخن که قلب جهان آذری کند
کو مادر تو فاطمه کز دل کشد خروش
رخساره را ز خون جگر احمری کند
آید به دیدن تو و بر نوک نی نظر
بر این سر بریده خاکستری کند
خون تو ریخت زاده مرجانه و کنون
با عترتت تو دعوی رزم‌آوری کند
ما را کشیده بر سر بازار بی‌حجاب
خود بر سریر عز و علا سروری کند
آل زنا نهان بپس پرده وقار
باید نقاب چهره حجاب زری کند
زینب که عصمت الله مطلق بود چرا
گیسو به رخ نقاب ز بی‌معجری کند
این یک تو را به طعنه کند خارجی خطاب
آن یک به پیش چشم تو رامشگری کند
ای پرده پوش خلق دو عالم کجارو است
ابن زیاد ز آل تو پرده‌دری کند
(صامت) برد به ماه از این غصه پیک آه
وز اشگ دیده رخنه بتحت‌الثری کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون چشم نیم مست تو غارتگری کند
تاراج عقل و هوش ز جن و پری کند
هوش مصنوعی: وقتی که چشم نیمه مست تو به سرقت می‌پردازد، عقل و ذکاوت را از جادو و موجودات عجیب می‌گیرد.
نبود دلی که تا برد از دلبری و ناز
هر لحظه عشوه ز پی دلبری کند
هوش مصنوعی: هیچ دلی وجود ندارد که از زیبایی و دلربایی محبوبش نتواند دل برباید و در هر لحظه به خاطر او شیطنت نکند.
دارم امید وصل تو بسیار و عاقبت
ترسم که شاخ آرزویم بی‌بری کند
هوش مصنوعی: من به وصال تو امید زیادی دارم، اما نگرانم که در پایان، آرزوهایم مرا ناامید کنند.
پویم به پای همت و کوشم به قدر وسع
تا بخت همرهی و فلک یاوری کند
هوش مصنوعی: با قدرت و اراده‌ام حرکت می‌کنم و تلاش می‌کنم تا جایی که امکان دارد، تا شاید سرنوشت و شانس به من کمک کنند و به موفقیت برسم.
چون گشت کار تنک برم بر کسی پناه
تا در میانه من و تو داوری کند
هوش مصنوعی: زمانی که اوضاع برایم سخت و دشوار می‌شود، به کسی پناه می‌برم تا در قضیه‌ی من و تو قضاوت کند.
یعنی برم به دختر شیر خدا امان
تا او تو را به راه وفا رهبری کند
هوش مصنوعی: من به دختر شیر خدا می‌روم تا او تو را به مسیر وفاداری هدایت کند.
زینب عزیز فاطمه کز عزت و شرف
روح‌الامین به خاک درش چاکری کند
هوش مصنوعی: زینب، دختر عزیز فاطمه، از آنجا که دارای عزت و شرافت است، به مقام والایی دست یافته که حتی روح‌الامین (جبرائیل) به خاطر این مقام، در برابرش تواضع می‌کند.
آن آسمان عصمت و عفت که آسمان
قامت برای سجده وی چنبری کند
هوش مصنوعی: آن آسمانی که نمایانگر پاکی و عفت است، همانند دلیلی برای سجده و احترام به قامت اوست که به زیبایی در برابرش خم می‌شود.
در امر و نهی هر چه بگیرد طریق عزم
در جیش او قضا و قدر لشگری کند
هوش مصنوعی: هرگاه در فرمان دادن و نهی کردن، اراده و عزم قوی‌تری داشته باشد، تقدیر و سرنوشت به مانند یک لشکر به او یاری می‌رساند.
جبریل سان پرد به سوی عرش حق ز فرش
گر مور را حمایت او شهپری کند
هوش مصنوعی: جبرییل همچون پرنده‌ای به سمت عرش الهی پرواز کرد، زیرا اگر مورچه‌ای مورد حمایت او قرار بگیرد، آن مورچه را نیز همچون پرنده‌ای بزرگ و زیبا خواهد کرد.
خاکی که پای جاریه او بدو رسد
چون آب خضر دعوی جان‌پروری کند
هوش مصنوعی: خاکی که پای جوی آب او به آن می‌رسد، مانند آب خضر (آب حیات) ادعای زندگی و جان‌پروری می‌کند.
نازد گر آفتاب بر طلعتش ز حسن
خط شعاع بر بصرش نشتری کند
هوش مصنوعی: اگر خورشید بر چهره‌اش به خاطر زیبایی‌اش تکیه کند، پرتوی از آن زیبایی در نگاهش می‌تابد و آن را جذاب‌تر می‌کند.
نی در سپهر رفعت وی آفتاب و ماه
این ذره نماید و آن اختری کند
هوش مصنوعی: در آسمان بلند، او مانند خورشید و ماه می‌تابد و این ذره‌ای که به ما می‌نمایاند، ستاره‌ای خاص را می‌سازد.
زیبد اگر به واسطه عصمت و حیا
بر زبده نساء جهان مهتری کند
هوش مصنوعی: اگر زنی به خاطر پاکی و حیا، بر بهترین زنان دنیا برتری داشته باشد، بسیار شایسته است.
فلک عفاف دریم تهمت شود غریق
او را اگر نه تربیتش لنگری کند
هوش مصنوعی: اگر کسی از عفاف و پاکدامنی خود محافظت نکند، ممکن است دچار تهمت و شایعه شود. اما اگر آموزش و تربیت صحیحی داشته باشد، آن تربیت می‌تواند او را از غرق شدن در این مشکلات نجات دهد.
بیرون شود ز باغ جنان با غلام او
غلمان اگر معارضه همسری کند
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از باغ بهشت خارج شود، به شرطی که با گردان و خدمتکاران خود نرود، در صورتی که رقیبی برای همسرش باشد.
از علم و حلم ماهچه احمدی زند
وز تیغ نطق معجزه حیدری کند
هوش مصنوعی: از دانش و بردباری پیامبر گرامی، مانند نور ماه می‌تابد و با سخنانش، معجزه‌گون همچون رزم حیدر، قدرت و تأثیرگذار است.
در فصل دی چو رایحه فضل او زند
چون نوبهار سطح زمین اخضری کند
هوش مصنوعی: در فصل زمستان، هنگامی که بوی خوش نعمت و فضل او به مشام می‌رسد، زمین را مانند بهار سبز و دل‌انگیز می‌کند.
باد ار سوی جحیم برد بوی نام او
غسلین به کام اهل سقر کوثری کند
هوش مصنوعی: اگر باد از سمت جهنم بوی نام او را به ارمغان بیاورد، این بوی خوش می‌تواند همچون آب کوثر به کام اهل جهنم فرود آید و برایشان لذت‌بخش باشد.
فصلی نکرد از کتب فضل او رقم
گیرم تمام ارض و سما دفتری کند
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که دانشی که فردی دارد، آنقدر گسترده است که اگر بخواهد، می‌تواند تمامی زمین و آسمان را در یک دفتر جمع‌آوری کند. در واقع، این فرد توانایی نوشتن تمام حقایق و فضایل موجود در دنیا را دارد.
آیند صابرات چو در عرصه حساب
او را رسد که بر همگی برتری کند
هوش مصنوعی: زمانی که منتظران در روز محاسبه حاضر شوند، او از همه برتری خواهد داشت.
کرب و بلای کرببلا را به جان خرید
تا بر حسین بروز بلا یاوری کند
هوش مصنوعی: او به جان خود سختی‌ها و مشکلات کربلا را پذیرفت تا در روز مصیبت حسین، به عنوان یاور او حضور داشته باشد.
همراهی برادر خود کرد تا به شام
بر کودکان بی‌پدرش مادری کند
هوش مصنوعی: برادرش را همراهی کرد تا در شام برای کودکان یتیمش مادری پیدا کند.
در کوفه دید چون به سر نی سر حسین
گفت این سخن که قلب جهان آذری کند
هوش مصنوعی: در کوفه، وقتی مردم سر حسین را بر روی نی دیدند، این جمله را گفتند که این صحنه به قلب جهان، آتش خواهد زد و آن را دگرگون خواهد کرد.
کو مادر تو فاطمه کز دل کشد خروش
رخساره را ز خون جگر احمری کند
هوش مصنوعی: کجاست مادر تو فاطمه که با presence اش، طراوت و زیبایی را از دل و جان برمی‌کشد و چهره را مانند احمرها از خون دل، رنگین و درخشان می‌کند؟
آید به دیدن تو و بر نوک نی نظر
بر این سر بریده خاکستری کند
هوش مصنوعی: کسی به ملاقات تو می‌آید و با نی بر این سر بریده و خاکستری نگاه می‌کند.
خون تو ریخت زاده مرجانه و کنون
با عترتت تو دعوی رزم‌آوری کند
هوش مصنوعی: فرزند مرجانه، خون تو بر زمین ریخته شده و اکنون با نسل تو دعوای جنگاوری می‌کند.
ما را کشیده بر سر بازار بی‌حجاب
خود بر سریر عز و علا سروری کند
هوش مصنوعی: ما را در میان بازار به خاطر زیبایی بی‌پرواییم جلب توجه کرده و در بلندای عزت و بزرگی خود، مقام و سلطنتی به ما می‌دهد.
آل زنا نهان بپس پرده وقار
باید نقاب چهره حجاب زری کند
هوش مصنوعی: فرزندان حرام باید با وقار و متانت خود را پنهان کنند و چهره‌ی خود را تحت یک نقاب زیبا بپوشانند.
زینب که عصمت الله مطلق بود چرا
گیسو به رخ نقاب ز بی‌معجری کند
هوش مصنوعی: زینب که خود نماینده عصمت و پاکی خداست، چرا موی خود را به‌جای اینکه با پوشش مناسب بپوشاند، به‌صورت زیبایی در معرض نمایش قرار دهد؟
این یک تو را به طعنه کند خارجی خطاب
آن یک به پیش چشم تو رامشگری کند
هوش مصنوعی: شخصی به تو طعنه می‌زند و تو را به تمسخر می‌گیرد، در حالی که دیگران در حضور تو به ناز و کرشمه خود می‌پردازند.
ای پرده پوش خلق دو عالم کجارو است
ابن زیاد ز آل تو پرده‌دری کند
هوش مصنوعی: ای پرده‌پوشی که موجودات دو عالم را می‌پوشانی، ابن زیاد از فرزندان تو دارد بی‌شرمی می‌کند.
(صامت) برد به ماه از این غصه پیک آه
وز اشگ دیده رخنه بتحت‌الثری کند
هوش مصنوعی: به خاطر این غم، دلش به ماه می‌رسد و از دل‌تنگی، آه را به آسمان می‌فرستد. همچنین اشک‌هایش به قدری زیاد است که به زمین نفوذ می‌کند.

حاشیه ها

1399/08/22 01:10
مهدی محبوبی

( چون گشت کار تنک ، برم بر کسی پناه ) اشتباه است
( چون گشت کار تنگ ، برم بر کسی پناه ) درست است
مهدی محبوبی
mahdimahboubi@
1 آبان‌ 1399

1399/08/22 01:10
مهدی محبوبی

( با عترتت تو دعوی رزم‌آوری کند ) اشتباه است.
( با عترت تو دعوی رزم‌آوری کند ) درست است .

1399/08/22 01:10
مهدی محبوبی

( ای پرده پوش خلق دو عالم کجارو است) اشتباه است
( ای پرده پوش خلق دو عالم کجا رواست) درست است.