شمارهٔ ۱۳ - در مدح باب مدینه علم امیرالمومنین(ع)
روزگار عمر را هنگام فصل اربعین شد
تیر پران تا بپر بر کشور دل دلنشین شد
شهر بند تن تزلزل یافت از خیل حوادث
ملک قوت را سپاه ضعف هر سو در کمین شد
تا ز پا آمد حصاد دستگیر عین عینک
مخزن درج دهان خالی ز درهای ثمین شد
صفحه کشمیر صورت از خطای نوجوانی
در کهولت شهریار پایتخت ملک دین شد
مشک و کافور و صنوبر بید مجنون در طلب
دور و نزدیک و نهانی آشکارا و یقین شد
مایه و سود تجارت رفت بر یاد خسارت
ذلک الفوز العظیم اسباب خسران المبین شد
خواست سر کو تاج کرّمنا نهند بر فرق افسر
پایمال نصرت طبع کرام الکاتبین شد
رستگاری زین مهالک نیست ممکن هر کسی را
جز کسی کو چاکر کوی امیرالمومنین شد
حضرت مولی الموالی رهبر عالی ودانی
آنکه خیرالمرسلین را ابن عم و جانشین شد
کبریا مداح ذات وی ز اظهار تقرب
در زبور و جمله تورات و قرآن مبین شد
تا یدالله فوق ایدیهم شود مشهود عالم
در وجودش دست یزدانی برون از آستین شد
پیش از آن کز ماسوی در ماسوی باشد نشانی
نور پاکش رهبر و استاد جبریل امین شد
بندی بنمود از بس حضرت جان آفرین را
آخر از عبدی اطعنی مظهر جان آفرین شد
زد قدم گویی ز امکان با سریر لامکانی
آنچنان با وحدت اندر کسوت و کثرت قرین شد
آنکه در خاک نجف جا کرد در قرب جوارش
بینیاز از جنه الماوی و فردوس برین شد
آمن از دوزخ بود در شورش «تبلی السرائر»
هر تن خاکی که با مهر و ولای وی عجین شد
ریسمان حقپرستی را چنان تابید محکم
تا میان اهل ایمان عروه الوثقای دین شد
گشت یار انبیاء یک یک ز آدم تا به خاتم
مقتدا و پیشوای اولین و آخرین شد
بد شهاب ثاقب احزاب شیطان دست تیغش
هر کجا مهر رخش تابنده اندر برج زین شد
تیغ لاشکلش نمود از نفی لا اثبات الا
بسکه در راه خدا با احمد مرسل معین شد
گوی سبقت از میان سابقون السابقون زد
تا وصی نفس پاک رحمه للعالمین شد
فارس بدر و جمل بر هم زن صفین و خبیر
بر عمر ناکثین و قاسطین و مارقین شد
عاقبت از تیغ زهر آلوده نسل مرادی
رویرنگین کرد و گلگون رو چو روز اولین شد
محاسن را که کردی ز اشک از خوف خداتر
موسم پیری خضابش آخر از خون جبین شد
در فلک پیچید بانک وا علیا از ملایک
مضطرب چون کشتی بیبادبان سطح زمین شد
شمه چشم حسن از اشک گلگون رشک جیحون
قامت سرو حسین خم چون کمان از اهل کین شد
روزگار خلق امکان تیره چون اقبال زینب
قلب عالم پر ز خون چون قلب کلثوم حزین شد
بعد قتل حید کرار شاه کربلا را
روزگار سفله پرور از عداوت در کمین شد
کوس عدوان کوفت چندان تا سر فرزند زهرا
در زمین نینوا زیب سنان مشرکین شد
از زمین کربلا تا شام ویران چون اسیران
حلقه زنجیر و غل طوق گلوی عابدین شد
کرد با زینب عبیدالله ظلمی در زمانه
درحقیقت به تپرست از کرده وی شرمگین شد
روز شب اندر بیابان بر سر خار مغیلان
خسته و مجروح پای کوکان نازنین شد
عترت شاه حجازی را به شام از جور گردون
جای در بزم شراب زاده هند لعین شد
جانب کیوان ز چوب خیزران پورسفیان
ناله کلثوم و زینب از یسار و از یمین شد
کوکب اقبال (صامت) از سعادت کرد یاری
تا به دور خرمن آل پیمبر خوشهچین شد
شمارهٔ ۱۲ - در مدح یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین(ع): شهی که محض وجودش بنای عالم شدشمارهٔ ۱۴ - در مدح صدیقه صغرا زینب کبرا(ع): چون چشم نیم مست تو غارتگری کند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزگار عمر را هنگام فصل اربعین شد
تیر پران تا بپر بر کشور دل دلنشین شد
هوش مصنوعی: زمان عمر به فصل اربعین رسید و تیر عشق به دلی که دلپذیر است، پرتاب شد تا به آن سرزمین برسد.
شهر بند تن تزلزل یافت از خیل حوادث
ملک قوت را سپاه ضعف هر سو در کمین شد
هوش مصنوعی: شهر بدن از انبوه حوادث در حال لرزش است و قدرت به تهاجم سپاه ضعف در هر سو دچار خطر شده است.
تا ز پا آمد حصاد دستگیر عین عینک
مخزن درج دهان خالی ز درهای ثمین شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که از پا در آمده و گرفتار شد، عینک در برابرش قرار گرفت و مخزنی از اطلاعات یا معانی در دهانش بدون ارزش خاصی باز شد.
صفحه کشمیر صورت از خطای نوجوانی
در کهولت شهریار پایتخت ملک دین شد
هوش مصنوعی: چهرهی کشمیر به خاطر اشتباهات جوانی شهریار در پیری، به عنوان پایتخت دین و مذهب شناخته شد.
مشک و کافور و صنوبر بید مجنون در طلب
دور و نزدیک و نهانی آشکارا و یقین شد
هوش مصنوعی: مشک، کافور و درخت صنوبر، بید مجنون را در حال جستجو نشان میدهند؛ جستجوی چیزی که هم در فاصله نزدیک و هم دور و به صورت پنهانی و آشکار وجود دارد و به یقین رسیده است.
مایه و سود تجارت رفت بر یاد خسارت
ذلک الفوز العظیم اسباب خسران المبین شد
هوش مصنوعی: باخت به خاطر یادآوری خسارتها باعث شد که فرصتهای بزرگ از دست بروند و دلایل واضحی برای زیان به وجود آید.
خواست سر کو تاج کرّمنا نهند بر فرق افسر
پایمال نصرت طبع کرام الکاتبین شد
هوش مصنوعی: میخواستند بر سر تاج بزرگی و کرامت، نماد پیروزی و نصرت را بگذارند، اما این آرزو به وسیلهی طبیعت و قضا و قدر به زمین افتاد.
رستگاری زین مهالک نیست ممکن هر کسی را
جز کسی کو چاکر کوی امیرالمومنین شد
هوش مصنوعی: نجات از این سختیها برای هر کس ممکن نیست، مگر برای کسی که در خدمت و اطاعت از راهنماییهای امیرالمؤمنین باشد.
حضرت مولی الموالی رهبر عالی ودانی
آنکه خیرالمرسلین را ابن عم و جانشین شد
هوش مصنوعی: حضرت علی (علیهالسلام) که رهبری بزرگ و آگاه است، پسر عم و جانشین بهترین پیامبران، یعنی پیامبر اسلام (ص)، شده است.
کبریا مداح ذات وی ز اظهار تقرب
در زبور و جمله تورات و قرآن مبین شد
هوش مصنوعی: عظمت و بزرگی خداوند از طریق ستایش صفات او در کتابهای آسمانی مثل زبور، تورات و قرآن به نمایش درآمده است.
تا یدالله فوق ایدیهم شود مشهود عالم
در وجودش دست یزدانی برون از آستین شد
هوش مصنوعی: چگونه میتوان حس کردند که قدرت خداوند بالاتر از همه دستهاست، در حالی که در عالم وجود، نشانههای قدرت و وجودش به وضوح نمایان است و مانند دستی که از آستین بیرون آمده، جلوهگر میشود؟
پیش از آن کز ماسوی در ماسوی باشد نشانی
نور پاکش رهبر و استاد جبریل امین شد
هوش مصنوعی: قبل از آنکه نشانههایی از غیر خدا به وجود آید، نور پاک او به عنوان راهنما و معلم جبرئیل امین معرفی شد.
بندی بنمود از بس حضرت جان آفرین را
آخر از عبدی اطعنی مظهر جان آفرین شد
هوش مصنوعی: یکی از بندگان که به خاطر اطاعت و خدمت به خداوند، به مقام والایی رسید و به نماد و نماینده خالق جانها تبدیل شد.
زد قدم گویی ز امکان با سریر لامکانی
آنچنان با وحدت اندر کسوت و کثرت قرین شد
هوش مصنوعی: با گام زدنش، گویی که از وجودی مادی فراتر رفته و بر تختی از عدم نشسته است؛ او بهگونهای با وحدت و یگانگی در لباس تنوع و کثرت بههم پیوسته و یکی شده است.
آنکه در خاک نجف جا کرد در قرب جوارش
بینیاز از جنه الماوی و فردوس برین شد
هوش مصنوعی: کسی که در خاک نجف آرام گرفته، در نزدیکی او به بهشت و جایگاههای عالی نیازی ندارد.
آمن از دوزخ بود در شورش «تبلی السرائر»
هر تن خاکی که با مهر و ولای وی عجین شد
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش با محبت و محبت اهل بیت پیوند خورده باشد، از عذاب جهنم در امان است، حتی اگر در شرایط سختی قرار گیرد.
ریسمان حقپرستی را چنان تابید محکم
تا میان اهل ایمان عروه الوثقای دین شد
هوش مصنوعی: او با قدرت و استحکام، ارزشهای حقپرستی را به یکدیگر پیوند داد و آنچنان آن را محکم کرد که میان مؤمنان به عنوان رشتهای قابل اعتماد و ارزشمند شناخته شد.
گشت یار انبیاء یک یک ز آدم تا به خاتم
مقتدا و پیشوای اولین و آخرین شد
هوش مصنوعی: یاران پیامبران از زمان آدم تا خاتم، همگی به عنوان پیشوا و راهنما معرفی شدهاند.
بد شهاب ثاقب احزاب شیطان دست تیغش
هر کجا مهر رخش تابنده اندر برج زین شد
هوش مصنوعی: شهاب ثاقب، ستارهای است که درخشش و قدرت خاصی دارد. در اینجا به نوعی قدرت و تأثیرگذاری اشاره میشود که میتواند بر گروههای شیطانی تأثیر بگذارد. وقتی تیغ او به حرکت درمیآید، در هر جا که نور چهرهاش تابید، نیروهای منفی و شیطانی را میشکند و از بین میبرد. به طور کل، اینجا به مفهوم نبرد خیر و شر و تأثیر وجود نیکو بر موقعیتهای تاریک اشاره میشود.
تیغ لاشکلش نمود از نفی لا اثبات الا
بسکه در راه خدا با احمد مرسل معین شد
هوش مصنوعی: تیغ بینظم او در نتیجه نفی و نبود چیزی بالاتر از وجود خدا پیدا شد، زیرا در راه خدا با پیامبر احمد مشخص شد.
گوی سبقت از میان سابقون السابقون زد
تا وصی نفس پاک رحمه للعالمین شد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که از دیگران پیشی گرفت و در راه هدایت و رحمت برای همه، به مقام والایی رسید، در حقیقت همان کسی است که به درک عمیقتری از وجود و روح بشر دست یافته و به عنوان پیشوای انسانها شناخته میشود.
فارس بدر و جمل بر هم زن صفین و خبیر
بر عمر ناکثین و قاسطین و مارقین شد
هوش مصنوعی: در سرزمین فارس، درگیریهایی به وجود آمد و لشکریان به صفین و خبیر رفتند. عمر نیز با گروههایی مواجه شد که تحت عناوین ناکثین (خلف وعدهدهندگان)، قاسطین (ستمگران) و مارقین (کافرها) شناخته میشدند.
عاقبت از تیغ زهر آلوده نسل مرادی
رویرنگین کرد و گلگون رو چو روز اولین شد
هوش مصنوعی: سرانجام، نسل مرادی را با تیغ زهرآلود خود لطمه زد و رنگ چهرهاش را تغییر داد، بهگونهای که مانند روز نخستین، گلگون و روشن شد.
محاسن را که کردی ز اشک از خوف خداتر
موسم پیری خضابش آخر از خون جبین شد
هوش مصنوعی: وقتی که زیباییهایت را با اشک به خاطر ترس از خدا شستوشو دادی، در روزهای پیری، رنگ موی سرخ تو در نتیجه خون پیشانیات خواهد شد.
در فلک پیچید بانک وا علیا از ملایک
مضطرب چون کشتی بیبادبان سطح زمین شد
هوش مصنوعی: بانگ وا علیا در آسمانها طنینانداز شد و فرشتگان به شدت مضطرب شدند، مانند کشتیای که در سطح زمین بدون بادبان رها شده است.
شمه چشم حسن از اشک گلگون رشک جیحون
قامت سرو حسین خم چون کمان از اهل کین شد
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و دلنشین او مانند اشک گلهای سرخ است، و قد راست او مانند کمان است که از حسادت دشمنان خم شده است.
روزگار خلق امکان تیره چون اقبال زینب
قلب عالم پر ز خون چون قلب کلثوم حزین شد
هوش مصنوعی: روزگار بشریت به اندازهای تاریک و ناامید است که دلهای عالم از خون پر شده و مانند دل کلثوم، غمگین و حزین است.
بعد قتل حید کرار شاه کربلا را
روزگار سفله پرور از عداوت در کمین شد
هوش مصنوعی: پس از اینکه حضرت علی (ع) به شهادت رسید، زمانهای که افراد پست و ستمگر در آن بودند، به خاطر دشمنی، آماده لطمه زدن به کربلا شد.
کوس عدوان کوفت چندان تا سر فرزند زهرا
در زمین نینوا زیب سنان مشرکین شد
هوش مصنوعی: بازی بیرحمانهای در جنگ به راه افتاد که تا زمانی که سر فرزند زهرا در زمین کربلا به دست دشمنان افتاد، ادامه داشت.
از زمین کربلا تا شام ویران چون اسیران
حلقه زنجیر و غل طوق گلوی عابدین شد
هوش مصنوعی: از زمین کربلا تا شام، ویرانی و خرابی حکمفرماست. اسیران مانند زنجیرها و غلهایی که به گردن دارند، در وضعی ناگوار و سخت به سر میبرند و این وضعیت به خصوص برای امام سجاد (ع) که در میان آنهاست، دردناک و دلخراش است.
کرد با زینب عبیدالله ظلمی در زمانه
درحقیقت به تپرست از کرده وی شرمگین شد
هوش مصنوعی: عبیدالله در زمانهای ظلمی بر زینب روا داشت که در واقع خود را به خاطر آن عمل زشت، شرمنده و خجالتزده حس کرد.
روز شب اندر بیابان بر سر خار مغیلان
خسته و مجروح پای کوکان نازنین شد
هوش مصنوعی: در یک روز در بیابان، بر روی خارهای تیز و آزاردهنده، کودکان معصوم و زحمتکش خسته و آسیبدیده شدهاند.
عترت شاه حجازی را به شام از جور گردون
جای در بزم شراب زاده هند لعین شد
هوش مصنوعی: عترت پیامبر که از نسل اوست، به خاطر ظلم زمانه در شام گرفتار شدند و در این حال، به جایی که نباید میرفتند، یعنی بزم شراب فرود آمدند.
جانب کیوان ز چوب خیزران پورسفیان
ناله کلثوم و زینب از یسار و از یمین شد
هوش مصنوعی: در این بیت به تبعات و دردهای ناشی از یک واقعه تلخ اشاره شده است. شخصیتهایی مانند کلثوم و زینب، نشاندهندهی آسیبدیدگان و قربانیان آن رویداد هستند که از دو سمت، یعنی از چپ و راست، دچار مصیبت و ناگوارایی شدهاند. در این میان، تصویر چوب خیزران نیز به عنوان نمادی از درد و رنج به کار رفته و جوّی از غم و اندوه و ناله در کلیت تصویر احساس میشود.
کوکب اقبال (صامت) از سعادت کرد یاری
تا به دور خرمن آل پیمبر خوشهچین شد
هوش مصنوعی: ستارهٔ خوشبختی به سعادت کمک کرد تا در دور خرمن آل پیغمبر، خوشهها را بچیند.