برگردان به زبان ساده
ساقی ز جای خیز فصل بهار شد
چون طلعت نگار عالم نگار شد
هوش مصنوعی: ای ساقی، از جایت برخیز! چون فصل بهار فرارسیده است و زیبایی تو همچون چهرهی زیبا و دلربای یک نگار، جهان را زیباتر کرده است.
می ده که جیش دی اندر فرار شد
بر تخت سلطنت گل استوار شد
هوش مصنوعی: شراب بده که در این لحظهی دلانگیز، شادی و زیبایی بر جایگاه سلطنت حکمرانی میکند.
گلشن طرب فزا چون روی یار شد
جیبش فرح نمود تسخیر هفت خط
هوش مصنوعی: وقتی چهره یار مانند باغی سرشار از شادی و طرب نمایان شد، حالتی شاداب به زندگی بخشید و قدرتی را که در خود داشت، به تصویر کشید.
یاقوت جان من یاقوت جان بیار
لعل روان من لعل روان بیار
هوش مصنوعی: ای یاقوت جان من، زیبایی و روح من را به من بازگردان. ای لعل روان من، زندگی و شادابیام را به من عطا کن.
آرام جان من آرام جان بیار
یعنی شراب ناب چون ارغوان بیار
هوش مصنوعی: عزیزم، برای آرامش روح و روانم، شراب خوشبو و خالصی چون گل ارغوان برایم بیاور.
جان جهان من جان جهان بیار
خیز و پیاله را پر کن ز خون شط
هوش مصنوعی: ای جان من، جان جهان را به من برگردان و بیدار شو، و پیاله را با خون جوی پر کن.
جوهرفروش عقل بنگر روان به رخش
شد در هوا مسیر از بهر بذل و بخش
هوش مصنوعی: عقل مانند یک جواهرفروش است که به زیباییها و ارج و قیمتها نگاه میکند. روان انسان در حالت پرواز و خیال آزاد است و مسیرش را برای بخشش و اهدا طی میکند.
سطح زمین تمام مانا بود بدخش
لعل گهر ز چند بنمود بخش بخش
هوش مصنوعی: زمین همواره پایدار و استوار بود، اما دشتی که پر از لعل و جواهر بود، به چندین قسمت تقسیم شده و زیباییاش نمایان شد.
شد پیکر سمین در انتظار بخش
منما به جان دوست ما را ز دیده خط
هوش مصنوعی: بدن زیبا و لاغر من در انتظار بخشش توست، ای جان دوست، ما را از نگاه تو بینصیب مگذار.
بشنو ز گلستان فریاد بلبلی
بنگر به بوستان در ناله صلصلی
هوش مصنوعی: به صدای بلبل در باغ گوش کن و به نالهی صلحساز تشنه در بوستان بنگر.
هر یک ز هر طرف افکنده غلغلی
چند از الم پریش چون زلف سنبلی
هوش مصنوعی: صدای برخاسته از هر گوشه و کنار، شبیه همهمهای است که در محیطی شلوغ و پرهیاهو به گوش میرسد. منظرهای پر از زیبایی که مانند موهای بافتهشدهی سنبل، پیچیده و آشفته به نظر میرسد.
جا کن به طرف باغ در پای نوگلی
خو کن به یک دلی از سر بنه غبط
هوش مصنوعی: برو به سمت باغ و به آرامی کنار گل زیبایی استراحت کن و با یک دلی از خوشحالی لذت ببر.
هامون و باغ چون قصر خورنق است
همچون بهشت گشت با فرو رونق است
هوش مصنوعی: هامون و باغ به مانند قصر خورنق زیبایی دارند و با رونق و سرسبزی خود بهشتی به نظر میرسند.
منصور غنچه را ذکر اناالحق است
بردار شاخسار ز آن رو معلق است
هوش مصنوعی: منصور به غنچهای اشاره میکند که گفته "من حق هستم"، و به همین دلیل از شاخهای آویزان است. این تصویر نشاندهنده این است که این حقیقت و اظهار وجود، او را از جایگاهش جدا کرده و در وضعیتی خاص قرار داده است.
ما را به فضل گل عهدی موثق است
گیریم خامه باز سازیم خامه خط
هوش مصنوعی: ما به لطف گل، عهدی محکم داریم که کلاممان را با چنگ نوشتار به زیبایی بگوییم.
پس ابتدا کنیم در مدح شیر حق
شاهی که شد سبب بر خلق ما خلق
هوش مصنوعی: بیا آغاز کنیم در ستایش شیر خدایی که به واسطه او، ایجاد و آفرینش ما به وجود آمد.
دارد به جز نبی بر ماسوا سبق
جوید عطارد از بهر ثناش رق
هوش مصنوعی: عطارد، به خاطر ستایش خداوند، از همه موجودات به جز پیامبر جلوتر میرود و پیشی میگیرد.
طوبی شود قلم ارض و سما ورق
نتوان ز وصف او بنوشت نصف خط
هوش مصنوعی: درخت طوبی که در بهشت قرار دارد، بر روی زمین و آسمان، نشانهای از زیبایی و خوبی است. اما هیچ قلمی نمیتواند تمام ویژگیهای او را وصف کند؛ حتی نصف حرفی از او را نمیتوان نوشت.
شاه ملک خدم ماه فلک جناب
مسند نشین شرح مفتاح کل باب
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیتی مهم و والا میپردازد که در مقام رهبری و سلطنت قرار دارد. او مانند ماه در آسمان میدرخشد و دارای صفاتی برجسته است. این فرد نهتنها در مقام خود، بلکه بهعنوان سرمنشا و کلید حل مشکلات و مسائل مختلف شناخته میشود و توانایی هدایت و راهنمایی را دارد.
بر کن جن و انس بر جمله شیخ و شاب
هم مرجع الانام هم مالک الرقاب
هوش مصنوعی: آدمها و جنها را از بین ببر، چه شیخ و چه جوان، چون تویی که مرجع تمام انسانها هستی و مالک جانها.
زینب ده تراب یعنی ابوتراب
هم ایه نشاط هم باعث نشط
هوش مصنوعی: زینب، دختر علی(ع)، به معنای ابوتراب است. او نه تنها شادیآفرین است، بلکه موجب ایجاد نشاط و سرزندگی نیز میشود.
نه اطلس سپهر عطف سرادقش
قتال مارقین سوزان سقاسقش
هوش مصنوعی: آسمان به عنوان سایبانش در برابر دشمنان جنگی، آتشین و سوزان است.
محروبه مطبخی است از قدر خافقش
صدق و صفا نهان اندر تصادفش
هوش مصنوعی: محل آشپزی است که از اهمیت بالای خود برخوردار است و در آن صداقت و پاکی به طرز رازآلودی در میانهی اتفاقات مختلف پنهان شدهاند.
نبود روا که خواند مخلوق خالقش
خلاق و خلق را گنجیده در وسط
هوش مصنوعی: شایسته نیست که مخلوق خالق خود را خلاق بداند و در خلق و آفرینش، خود را در مرکز همه چیز ببیند.
فرزین عزم را روزی که زین کند
در عرصه نبرد رو بهر کین کند
هوش مصنوعی: فرزین در روزی که آماده نبرد میشود، به سمت revenge (انتقام) حرکت میکند. این نشاندهنده عزم و اراده قوی او در رویارویی با دشمنش است.
کل جهات مات از کفر و دین کند
بر بیرق و سوار پرچین جبین کند
هوش مصنوعی: همه جهات از بیدینی و دینداری میمیرند و بر روی پرچم و زین بر اوج forehead نشسته میشود.
بر شاه و بر وزیر رو از کمین کند
دوران بدست اوست چون مهره وسط
هوش مصنوعی: دوران به مانند یک بازی شطرنج است که همه چیز تحت کنترل اوست. او بر شاه و وزیر تسلط دارد و هیچ چیز نمیتواند از او پنهان بماند. مانند مهرهای که در وسط صفحه قرار دارد، توانایی تأثیرگذاری بر کل میدان را دارد.
ای حصین دین حصین از دست تیغ تو
حلال مشکلات نطق بلیغ تو
هوش مصنوعی: ای دین پناه و امنیت، تو با شمشیرت مشکلات را آسان میکنی و سخنان شیوای تو راهگشا است.
فیاض بحر و کان کف فریغ تو
طفلی است عقل کل نزد نشیغ تو
هوش مصنوعی: دریای بخشش تو به وسعت است و گنجایش دست تو، مانند کودکی است در مقابل دانش بالای تو.
چون روح در مشام عطر نشیغ تو
بوی تو جانفزاست چون باده در فرط
هوش مصنوعی: زمانی که عطر دلنواز و شیرین تو در فضا پیچیده شود، مانند روحی که در مشام خود آن را حس میکند، انرژی و زندگی میبخشد و این احساس شبیه به شادی و سرور ناشی از نوشیدنی انگور است.
ای دست ذوالجلال ای نور لایزال
در حیرتم چرا با این همه جلال
هوش مصنوعی: ای دستی که نمایانگر عظمت و شکوه هستی، ای نوری که هیچ وقت خاموش نمیشود، من در شگفتیام که چرا با وجود این همه عظمت و زیبایی، هنوز در تعجب و حیرت هستم.
ماندی نو در نجف آسوده بیملال
تا شد به کربلا از لشگر ضلال
هوش مصنوعی: تو در نجف به آرامش و بینگرانی ماندی، اما وقتی که به کربلا رسیدی، در میان لشگری از گمراهی قرار گرفتی.
بیسر حسین تو با محنت و کلال
اعدادی او تمام در عشرت و نشط
هوش مصنوعی: بدون سر حسین، تو در رنج و زحمت هستی، اما دشمنان او در حال خوشگذرانی و شادی هستند.
یک تن نبرد جان ز آن دشت هولناک
گویی که ابن سعد از حق نداشت باک
هوش مصنوعی: شخصی جان خودش را از آن دشت وحشتآور نجات میدهد، مانند اینکه ابن سعد از حق ترسی ندارد.
کرد عترت تو را از تیغ کین هلاک
تنها نشد حسین غلطان به خون و خاک
هوش مصنوعی: عترت تو به خاطر انتقام و کینه، فقط حسین را به هلاکت نرساند؛ او در خون و خاک چرخید و تنهاییاش احساس نشد.
هر گوشه گل رخی گردید چاک چاک
هر جا سمنبری افتاد سبز خط
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه میکنی، زیبایی در چهرهها و گلها دیده میشود و هر زمان که باد میوزد و درختان به حرکت درمیآیند، نشانهای از طراوت و جوانی در آنها مشاهده میشود.
شاها جهان چنین کی بیحساب بود
بر عترت رسول کی ظلم باب بود
هوش مصنوعی: ای پادشاه، آیا ممکن است که در این دنیا کسی بدون حساب و کتاب باشد؟ آیا ظلم بر خانواده پیامبر مجاز است؟
شط فرات اگر غلطان ز آب بود
در دیده سحین موج سراب بود
هوش مصنوعی: اگرچه شط فرات در حال جریان است و آب در آن به آرامی حرکت میکند، اما اگر در چشمان ما تصور شود که آن آب به صورت دست نیافتنی است، در واقع مانند یک سراب خواهد بود.
سیراب وحش و طیرو دل او کباب بود
عطشان شهید گشت آخر به نزد شط
هوش مصنوعی: وحش و پرندگان از آب سیراب بودند، اما دل او پر از آتش و ناراحتی بود. در نهایت، او به خاطر تشنگی جان باخت و به کنار رود رسید.
رو به قتل شیر شاهان دلیر شد
بی سر حینیت از شمر شریر شد
هوش مصنوعی: شیرِ شاهان که دلیر و شجاع بود، در میانه جنگ به دست شمر بدخلق بیسر شد و کشته گردید.
ظلمی به زینت از چرخ پیر شد
کز جان و از جان یکباره سیر شد
هوش مصنوعی: ظلمی که به زیبایی وارد شد، چرخ روزگار به قدری سخت شد که انسان را از جان و زندگی خود جدا کرد.
در دست شامیان زار و اسیر شد
اندوه وی گذشت ز اندازه شط
هوش مصنوعی: در دستان شامیان، حالتی زار و پریشان به او دست داد و غم او به قدری زیاد شد که از حد و اندازه فراتر رفت.
ای دهر این چنین رسم وفا نبود
ای آسمان سم اینسان روا نبود
هوش مصنوعی: ای روزگار، چنین کردن وفا نیست. ای آسمان، این گونه رفتار کردن نادرست است.
این ظلمبر حسین بالله بجا نبود
از روی مصطفی چونت حیا نبود
هوش مصنوعی: این رفتار نادرست با حسین، جایز نبود؛ زیرا از روی پیامبر خدا، تو حیا نکردی.
این انقتام اگر روز جزا نبود
(صامت) چه میگذشت بر ما از این سخط
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت پاسخگویی نباشد، چه بر سر ما میآید از این خشم و عذاب.