گنجور

شمارهٔ ۲۲ - مولودیه خاتم الانبیاء(ص)

چه شد که بگرفت فرح جهان را
کرب برون رفت ز دل مهنان را
طرب صلا داد جهانیان را
رسان به پیران بگو جوان را
کنند بدرود غم نهان را
ز طرف گلشن هم ز سیر گلزار
شده است عالم ز پیر و برنا
روان ببستان چنان به صحرا
پی تفرج سوی تماشا
تمام واله تمام شیدا
ز صنع یزدان ز لطف یکتا
که رفت کانون که شد سفندار
ربیع بنمود اساس دی طی
خلل در انداخت به هستی وی
چه فروردین داد هزیمت دی
به رودت برد شکست از پی
فرار کردند ز کشور کی
ز سودت طبع ز سوء هنجار
چو آذرین ماه به کار آمد
بنفشه در جویبار آمد
زنو گل سرخ ببار آمد
به سوی گلشن هزار آمد
بهار آمد بهار آمد
به عنف دشمن به رغم اغیار
چنین بهاری که چشم گردون
ندیده هرگز به رتبه افزون
به خرمی جفت به فیض مقرون
چو گشت نوروز به فر میمون
در او عیان ساخت صفات بی‌چون
ز مولد خویش رسول مختار
به روز اسرار سرمدی شد
ظهور جاه موبدی شد
زمان خوبی پس از بدی شد
وضوح اوصاف احمدی شد
طلوع نور محمدی شد
ز فر یزدان ز حکم دادار
نبی حامد رسول حاشر
شه «مزمل» مه «مدثر»
مخاطب حق ز «قم فانذر»
مجاهد «ربک فکبر»
رخ از ولادت نمود ظاهر
پی هدایت برای انذار
ز ممکن غیب علم برافراخت
بنای توحید چه منتظم ساخت
علامت شرک ز بن برانداخت
سمند همت سوی جهان تاخت
به کسر اوئان ز کعبه پرداخت
به قلع عدوان به قطع کفار
شکست افتاد به طاق کسری
ز رود ساوه که بد چو دریا
گرفت آبش وجود عنقا
سماوه را شد ز امر یکتا
چو لجه نیل ز آب صحرا
به کثرت موج چو بحر ذخار
اساس ابلیس شکست درهم
مآثر عدل نمود محکم
نمود ظاهر به نسل آدم
هر آن صفاتی که بود مبهم
ز صانع کون خدای عالم
بیاری حق به عون جبار
به خازن خلد رسید فرمان
که داده زینت به باغ رضوان
به تهنیت حور به وجود غلمان
خموش گردید شرار یزدان
حجیم گردید ز شوق خندان
ز طالع سعد ز بخت بیدار
ملایک از عرش شدند مامور
که بر فروزند مشاعل نور
چه عرش و کرسی چه بیت معمور
تمام خشنود تمام مسرور
جنود ابلیس شد از فلک دور
ز فرط خذلان ز عین ادبار
به خویش بالید زمین بطحا
تهامه نازید به عرش اعلی
به خاک غلطید چولات و عزی
بنای تثلیث اساس ترسا
به هم فرو ریخت فتاد از پا
رسوم زردشت عبادت نار
خدای منا به فوز نعمت
هر آنچه دانست نمود همت
به وفق حکمت به عین قدرت
که اندکی از وفور رحمت
به کل ادیان به جمع امت
کند مبرهن شود پدیدار
نمود مِسدود سبیل جهال
ز وادی بغی ز راه اضلال
لوای اسلام به عز و اقبال
بلند فرمود با حسن الحال
ره یقین را گرفت اقبال
به رفع تشکیک به دفع اشرار
پس از جنابش جنود شیطان
خراب کردند اساس ایمان
ز سر گرفتند طریق طغیان
به عترت وی ز فرط عصیان
خروج کردند ز بغی و عدوان
ز کبر و نخوت ز روی انکار
دوباره گردید غریب اسلام
ز دین احمد ز نشر احکام
به دور گیتی نماند جز نام
سیه دلی چند ز خلق خودکام
ز خلق کوفه ز مردم شام
لعین و بی‌دین و خونخوار
حسین او را بدون تقصیر
ز داغ اکبر به آه شبگیر
به کوفه کردند ز جان خود سیر
تنش مشبک شد از تف تیر
گلوی عطشان به زیر شمشیر
فتاد آخر غریب و بی‌یار
نسوخت کس بر دل کبابش
نکرد سیراب کسی ز آبش
نسوخت قلبی ز اضطرابش
نکرد رحمی کس از ثوابش
به نیزه کردند راس جنابش
گروه بی‌شرم سپاه غدار
خداپرستی نبود آنجا
که وقت قتل عزیز زهرا
کشد ز احسان بقلبه‌اش پا
نمود زینب میان اعدا
بالتجا رو غریب و تنها
ز بی‌پناهی شدند ویلان
به کوه و صحرا غریب و عطشان
نیلی ز سیلی رخ یتیمان
تمام دلتنگ تمام گریان
ز جور عدوان ز ظلم اشرار
تن شریفش ز جور دشمن
چو توتیا گشت ز سم توسن
حریم او را چو گنج مخزن
به شام دادند خرابه مسکن
که گشت (صامت) به آه و شیون
ز غصه رنجور به غم گرفتار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه شد که بگرفت فرح جهان را
کرب برون رفت ز دل مهنان را
هوش مصنوعی: چرا شادی از جهان رفت و دل مهنان دلتنگ شد؟
طرب صلا داد جهانیان را
رسان به پیران بگو جوان را
هوش مصنوعی: شادی و سرور به همه مردم صدا زد و از آنها خواست که به بزرگ‌ترها بگویند جوانان را به سمت خود بیاورند.
کنند بدرود غم نهان را
ز طرف گلشن هم ز سیر گلزار
هوش مصنوعی: از طرف گلزار، غم پنهان را ترک می‌کنند و با اشتیاق به زیبایی‌های گلستان می‌نگرند.
شده است عالم ز پیر و برنا
روان ببستان چنان به صحرا
هوش مصنوعی: دنیای ما پر شده از آدم‌های پیر و جوان که به مانند چمن زار و صحرا در حال رفت و آمد هستند.
پی تفرج سوی تماشا
تمام واله تمام شیدا
هوش مصنوعی: به سمت تفریح و تماشا می‌روم، کاملاً سرشار از شوق و عشق.
ز صنع یزدان ز لطف یکتا
که رفت کانون که شد سفندار
هوش مصنوعی: از نعمت‌های خداوند و لطف او، جایی که به زیبایی و عشق برقرار است، به یاد می‌آوریم.
ربیع بنمود اساس دی طی
خلل در انداخت به هستی وی
هوش مصنوعی: بهار نشان‌دهنده زیبایی و شکوفایی است و در زمانی که در جهان تفاوت‌ها و چالش‌هایی وجود دارد، وجود او باعث روشنایی و زندگی می‌شود.
چه فروردین داد هزیمت دی
به رودت برد شکست از پی
هوش مصنوعی: فروردین، ماهی که نوید پیروزی و شروعی تازه را می‌دهد، باعث شده تا دی، با شکست و عقب‌نشینی دست به گریبان باشد و از این رود عبور کند.
فرار کردند ز کشور کی
ز سودت طبع ز سوء هنجار
هوش مصنوعی: از سرزمین خود فرار کردند چون از نیکویی و خوبی قاعده‌ها و آداب دور شدند.
چو آذرین ماه به کار آمد
بنفشه در جویبار آمد
هوش مصنوعی: زمانی که ماه آتشین در آسمان ظاهر شد، بنفشه در کنار جویبار شکوفا شد.
زنو گل سرخ ببار آمد
به سوی گلشن هزار آمد
هوش مصنوعی: از گلی سرخ، بارانی به سمت باغی پر از گل آمد.
بهار آمد بهار آمد
به عنف دشمن به رغم اغیار
هوش مصنوعی: بهار با تمام زیبایی‌ها و سرسبزی‌هایش به وجود آمد، حتی با وجود دشمنان و موانع.
چنین بهاری که چشم گردون
ندیده هرگز به رتبه افزون
هوش مصنوعی: بهار امسال بسیار زیبا و بی‌نظیر است، به طوری که هیچ گاه چشم آسمان نظیر آن را ندیده و این زیبایی به رتبه و مقام بالایی دست یافته است.
به خرمی جفت به فیض مقرون
چو گشت نوروز به فر میمون
هوش مصنوعی: زمانی که شادی و خوشبختی همراه با برکت و فیض بیایند، مانند نوروز که با زیبایی و طراوت در می آید، همیشه دل‌ها شاد و خوشحال خواهند بود.
در او عیان ساخت صفات بی‌چون
ز مولد خویش رسول مختار
هوش مصنوعی: او ویژگی‌های بی‌نظیر خود را که از خاستگاهش سرچشمه می‌گیرد به وضوح نشان داد، همان‌طور که پیامبر بزرگ شناخته می‌شود.
به روز اسرار سرمدی شد
ظهور جاه موبدی شد
هوش مصنوعی: در آن روز، رازهای جاودانی نمایان شد و مقام بلند و حکمرانی آشکار گردید.
زمان خوبی پس از بدی شد
وضوح اوصاف احمدی شد
هوش مصنوعی: پس از دوره‌ای سخت و دشوار، زمان خوشی فرارسید و ویژگی‌های نیکو و برتر پیامبر (ص) به روشنی نمایان شد.
طلوع نور محمدی شد
ز فر یزدان ز حکم دادار
هوش مصنوعی: نور محمدی از فضل و رحمت خداوند به وجود آمد و این امر به فرمان او صورت گرفت.
نبی حامد رسول حاشر
شه «مزمل» مه «مدثر»
هوش مصنوعی: پیامبر حامد و رسولی که مردم را محشور می‌کند، یعنی کسی که در روز قیامت همه را گرد هم می‌آورد. او کسی است که در آیات مزمل و مدثر به او اشاره شده است.
مخاطب حق ز «قم فانذر»
مجاهد «ربک فکبر»
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص باید از پیام‌های دینی و الهی آگاه باشد و به تبعات و مسئولیت‌های ناشی از آن پی ببرد. فرد باید به دعوت الهی پاسخ دهد و در برابری با چالش‌ها و سختی‌ها واقع‌بین باشد و به توحید و عظمت خداوند تاکید کند.
رخ از ولادت نمود ظاهر
پی هدایت برای انذار
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلنشینی که از ابتدای ظهورش، نشانه‌ای از هدایت و راهنمایی برای هشدار به مردم است.
ز ممکن غیب علم برافراخت
بنای توحید چه منتظم ساخت
هوش مصنوعی: از امکانات غیبی، علم و معرفتی به وجود آمد که پایه‌گذار وحدت شده است و به طور منظم و زیبا شکل گرفته است.
علامت شرک ز بن برانداخت
سمند همت سوی جهان تاخت
هوش مصنوعی: نشانه‌های شرک را از ریشه برکند و اسب اراده‌اش را به سوی جهان راند.
به کسر اوئان ز کعبه پرداخت
به قلع عدوان به قطع کفار
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که با فرارسیدن زمان و تحمیل سختی‌ها، از جایگاه مقدس (کعبه) به سمت مبارزه بر علیه دشمنان و بی‌دینی روی می‌آورد. در واقع، در شرایط دشوار، فرد از فضای روحانی و مقدس دور شده و به مقابله با ظلم و ستم می‌پردازد.
شکست افتاد به طاق کسری
ز رود ساوه که بد چو دریا
هوش مصنوعی: شکست به طاق کسری (یکی از بناهای تاریخی) وارد شد و به مانند طغیانی که از رود ساوه برخاست، همواره یادآور قدرت و عظمت دریا است.
گرفت آبش وجود عنقا
سماوه را شد ز امر یکتا
هوش مصنوعی: وجود پرنده‌ایی به نام عنقا در آسمان‌ها به خاطر فرمان یکتای الهی به وجود آمد و به شکلی زیبا و شگفت‌انگیز در آسمان‌ها ظاهر شد.
چو لجه نیل ز آب صحرا
به کثرت موج چو بحر ذخار
هوش مصنوعی: مانند دریاچه نیل که از آب‌های بیابان پر از موج است، دریای ذخار نیز به همین اندازه پرموج و غنی است.
اساس ابلیس شکست درهم
مآثر عدل نمود محکم
هوش مصنوعی: ابلیس بر پایه ناعدالتی و فساد بنا شده است و در واقع، شکست او با تکیه بر اصول درست و عدل محقق می‌شود.
نمود ظاهر به نسل آدم
هر آن صفاتی که بود مبهم
هوش مصنوعی: نشان ظاهری نسل انسان، تمامی ویژگی‌هایی را که قبلاً مبهم بودند، به وضوح نمایان می‌کند.
ز صانع کون خدای عالم
بیاری حق به عون جبار
هوش مصنوعی: از خلق‌کننده جهان، خداوند بزرگ، به یاری حق و برای حمایت از نیرومند، کمک بخواهید.
به خازن خلد رسید فرمان
که داده زینت به باغ رضوان
هوش مصنوعی: خازن به باغ بهشتی دستور رسید که زینت و زیبایی به باغ رضوان اضافه کند.
به تهنیت حور به وجود غلمان
خموش گردید شرار یزدان
هوش مصنوعی: به خاطر خوشحالی حوران، غول‌هایی که بی‌صدا هستند، شعله‌ای از وجود خداوند خاموش شد.
حجیم گردید ز شوق خندان
ز طالع سعد ز بخت بیدار
هوش مصنوعی: از شادی و خوشحالی دل بزرگ شده و پرنشاط گشته، به خاطر و ضعیتی خوب و بختی روشن و بیدار.
ملایک از عرش شدند مامور
که بر فروزند مشاعل نور
هوش مصنوعی: فرشتگان از آسمان مأمور شدند تا شعله‌های نور را روشن کنند.
چه عرش و کرسی چه بیت معمور
تمام خشنود تمام مسرور
هوش مصنوعی: هر چه آسمان و زمین و مکان‌های مقدس وجود دارند، همه در حال خوشنودی و شادی هستند.
جنود ابلیس شد از فلک دور
ز فرط خذلان ز عین ادبار
هوش مصنوعی: به خاطر شدت ناکامی و دوری از نعمت‌ها، نیروهای ابلیس از آسمان رانده شدند.
به خویش بالید زمین بطحا
تهامه نازید به عرش اعلی
هوش مصنوعی: زمین بطحا، که به زیبایی و لطافت مشهور است، به خود می بالد و به عرش بلند خداوندی افتخار می‌کند.
به خاک غلطید چولات و عزی
بنای تثلیث اساس ترسا
هوش مصنوعی: چولۀ تو به خاک افتاد و عزی، پایه‌گذار مفهوم تثلیث، اساس دین مسیحیت را شکل داد.
به هم فرو ریخت فتاد از پا
رسوم زردشت عبادت نار
هوش مصنوعی: آیین زرتشتی و عبادت آتش از هم شکسته و از بین رفته است.
خدای منا به فوز نعمت
هر آنچه دانست نمود همت
هوش مصنوعی: خدای منا به ما نعمت‌های فراوانی عطا کرده و هر چه را که می‌داند، با تلاش و کوشش ما به دست می‌آورد.
به وفق حکمت به عین قدرت
که اندکی از وفور رحمت
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که بر اساس حکمت و قدرت، به طور طبیعی از فراوانی نعمت و رحمت بهره‌مند می‌شویم.
به کل ادیان به جمع امت
کند مبرهن شود پدیدار
هوش مصنوعی: تمامی ادیان را در کنار هم جمع کرده و روشن و واضح خواهد شد که حقیقتی نمایان است.
نمود مِسدود سبیل جهال
ز وادی بغی ز راه اضلال
هوش مصنوعی: آشکار شدن چهره نادانی در مسیر ظلم و انحراف.
لوای اسلام به عز و اقبال
بلند فرمود با حسن الحال
هوش مصنوعی: پرچم اسلام با عزت و عظمت بر افراشته شده و حالتی خوب و خوش دارد.
ره یقین را گرفت اقبال
به رفع تشکیک به دفع اشرار
هوش مصنوعی: اقبال با نیت قوی و بدون تردید، مسیر را برای رسیدن به حقیقت انتخاب کرد و به مقابله با ناپاکان پرداخت.
پس از جنابش جنود شیطان
خراب کردند اساس ایمان
هوش مصنوعی: بعد از اینکه آن بزرگوار رفت، نیروهای شیطان پایه‌های ایمان را ویران کردند.
ز سر گرفتند طریق طغیان
به عترت وی ز فرط عصیان
هوش مصنوعی: از آغاز، راهی را در پیش گرفتند که نتیجه‌اش طغیان بود و این به خاطر نافرمانی و سرکشی بیش از حد او بود.
خروج کردند ز بغی و عدوان
ز کبر و نخوت ز روی انکار
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم رهایی یافتند، از تکبر و خودپسندی دور شدند و به دلیل انکار و انحراف از حقیقت، خارج شدند.
دوباره گردید غریب اسلام
ز دین احمد ز نشر احکام
هوش مصنوعی: اسلام دوباره به روزهای غریب و بی‌خبر از دین احمد برگشته است و احکام آن به درستی منتشر نمی‌شود.
به دور گیتی نماند جز نام
سیه دلی چند ز خلق خودکام
هوش مصنوعی: در این دنیا، تنها نام چند نفر که دل‌های سیاه و بدخواهی داشتند باقی خواهد ماند، و این نام‌ها از میان مردم ستم‌گر و خودخواه برجای خواهند ماند.
ز خلق کوفه ز مردم شام
لعین و بی‌دین و خونخوار
هوش مصنوعی: از مردم کوفه و شام که بی‌دین و خونریز و پست هستند.
حسین او را بدون تقصیر
ز داغ اکبر به آه شبگیر
هوش مصنوعی: حسین به خاطر فقدان اکبر، با اندوهی عمیق و بدون هیچ گناهی در دل خود شب را به سر می‌برد.
به کوفه کردند ز جان خود سیر
تنش مشبک شد از تف تیر
هوش مصنوعی: در کوفه، از جان خود خسته شده بودند و بدنشان از تیرها به تکه‌های ریز تقسیم شده بود.
گلوی عطشان به زیر شمشیر
فتاد آخر غریب و بی‌یار
هوش مصنوعی: عطر گلوی تشنه زیر تیغ شمشیر قرار گرفت، نهایتاً آن شخص تنها و بدون همراه بود.
نسوخت کس بر دل کبابش
نکرد سیراب کسی ز آبش
هوش مصنوعی: هیچ‌کس بر دل او شعله‌ای نسوخته و هیچ‌کس هم نتوانسته از آبش سیراب شود.
نسوخت قلبی ز اضطرابش
نکرد رحمی کس از ثوابش
هوش مصنوعی: هیچ‌کس بر دل نازک او ترحم نکرد و قهر و اضطرابش را نادیده گرفت، انگار که هیچ پاداشی در کار نیست.
به نیزه کردند راس جنابش
گروه بی‌شرم سپاه غدار
هوش مصنوعی: گروهی بی‌شرم و نادرست سرش را با نیزه هدف قرار دادند.
خداپرستی نبود آنجا
که وقت قتل عزیز زهرا
هوش مصنوعی: در آن زمان که حضرت زهرا (س) مورد ظلم قرار گرفت و نزدیکی به قتل او بود، در واقع هیچ نشانی از خداپرستی وجود نداشت.
کشد ز احسان بقلبه‌اش پا
نمود زینب میان اعدا
هوش مصنوعی: با مهربانی و بخشش خود، زینب به دل دشمنان ضربه‌ای وارد کرد و نشان داد که حتی در میان سخت‌ترین شرایط نیز نمی‌توان از انسانیت و فداکاری دور شد.
بالتجا رو غریب و تنها
هوش مصنوعی: شما در حال حاضر احساس تنهایی و غربت می‌کنید.
ز بی‌پناهی شدند ویلان
به کوه و صحرا غریب و عطشان
هوش مصنوعی: به خاطر این که بی‌پناهان بودند، به طور سرگردان در کوه‌ها و بیابان‌ها سرگردان شدند و غریب و تشنه باقی ماندند.
نیلی ز سیلی رخ یتیمان
تمام دلتنگ تمام گریان
هوش مصنوعی: رنگی که از سیلی بر چهره یتیمان نشسته، نشان‌دهنده‌ی ناراحتی و غمگینی عمیق آنهاست. آنها کاملاً دلتنگ و گریان هستند.
ز جور عدوان ز ظلم اشرار
هوش مصنوعی: از ظلم و تعدی بدکاران رنج می‌برم.
تن شریفش ز جور دشمن
چو توتیا گشت ز سم توسن
هوش مصنوعی: تن پاک او به خاطر ستم دشمن، به مانند توتیا (یک نوع رنگ) در آمده است که از سم توسن (اسب خوی) به وجود آمده.
حریم او را چو گنج مخزن
به شام دادند خرابه مسکن
هوش مصنوعی: حریم او را مانند گنجی در دل خرابه‌ای به شام دادند.
که گشت (صامت) به آه و شیون
ز غصه رنجور به غم گرفتار
هوش مصنوعی: آن شخص در اثر اندوه و غم، به حالتی افسرده و ساکت درآمده و به شدت از درد و رنجی که کشیده، ناله و زاری می‌کند.