گنجور

۶۴۱- یوسف بیک

از شعبه چاوشلو طایف ایست از استاجلو اگر چه ترک است اما اطوار آدمیانه از ایشان بظهور میرسد . و در تقوی و طهارت و اجتناب از امور نا مشروع چندانکه تعریف کنند زیاده از آن است چه حالیا مدت دوازده سال شد که با من می باشد هرگز امری که منافی عقل و شرع باشد ازا و مشاهده نیفتاده در شجاعت و سپاهیگری کامل است و در شعر فارسی و ترکی طبعش بسیار خوب، حاصل آنکه در این زمان مثل او ترک بلکه تاجیک نیز کم پیدا میشود . یوسف تخلص میکند.

این دو غزل و چند مطلع ترکی و فارسی از اوست :

تا کار دل ز عشق تو مشکل نمیشود
آسان مراد دل ز تو حاصل نمیشود
دل قطره قطره خون شد و از راه دیده رفت
رحمت هنوز بر من بیدل نمیشود
آهم بگرد باد فنا میدهد مرا
از آب دیده خاک تنم گل نمیشود
رمزی است در تغافلش ایدل و گرنه یار
یکبار کی ز حال تو غافل نمیشود
یوسف کجا بخت سیه شادی از کجا
هرگز به بندگیت چو قایل نمیشود
سر سر باختن در کار آن سیمین بدن دارم
بمرگ خود نمی میرم در این کاری که من دارم
نهان نهان که کونگل آه عاشقانه چیکار
علاجین ایله . و گر نه ایشی فغانه چیکار
آخ ایتما گویید اگستاخ چوخ سرشک ای گوز
بوماجرا سونک اوجی ایت حذر که قانه چیکار
یوتوشدی زلفینه شمشاد شاخ شنه نولوپ
دونن گورنده منین کاغیرت نه شاخ شانه چیکار
غمیده یار منا بی تا بلیغ قه طعن بتلی
زمان زمان بو که گو نکلوم اوتی زبانه چیکار
چیکار گه آه و گهی بار غصه غم اوتی
کونکلدین اولمه یوسف هنوز تا نه چیکار
دیمه کیل کیم گوز ومی قتلیمش گرفتار ای کوکنکل
گوزنی سن ایلیمش سن بیله جویبار ای کوکنکل
جلوه ی ناز بیله اولسی قامت بینی
دور نک ای عشق شهیدی که قیامت بینی

اطلاعات

قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از شعبه چاوشلو طایف ایست از استاجلو اگر چه ترک است اما اطوار آدمیانه از ایشان بظهور میرسد . و در تقوی و طهارت و اجتناب از امور نا مشروع چندانکه تعریف کنند زیاده از آن است چه حالیا مدت دوازده سال شد که با من می باشد هرگز امری که منافی عقل و شرع باشد ازا و مشاهده نیفتاده در شجاعت و سپاهیگری کامل است و در شعر فارسی و ترکی طبعش بسیار خوب، حاصل آنکه در این زمان مثل او ترک بلکه تاجیک نیز کم پیدا میشود . یوسف تخلص میکند.
هوش مصنوعی: شخصی از طایفه چاوشلو به نام یوسف وجود دارد که هرچند ترک است، اما ویژگی‌های انسانی او به خوبی نمایان است. او در تقوی و پاکیزگی و پرهیز از کارهای نادرست به مراتب بالایی دست یافته و مدت دوازده سال است که با من بوده است. هیچ‌گاه از او چیزی دیده‌ام که با عقل و شرع مغایرت داشته باشد. او در شجاعت و مهارت‌های نظامی بسیار قوی است و در شعر فارسی و ترکی هم استعداد خوبی دارد. به طور کلی، در حال حاضر شخصی مانند او، چه از ترک‌ها و چه از تاجیک‌ها، به سختی پیدا می‌شود. او یوسف نام دارد و تخلص می‌کند.
این دو غزل و چند مطلع ترکی و فارسی از اوست :
هوش مصنوعی: این دو غزل و چند بیت مقدمه به زبان‌های ترکی و فارسی از اوست.
تا کار دل ز عشق تو مشکل نمیشود
آسان مراد دل ز تو حاصل نمیشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق تو به دل من دردسر ایجاد می‌کند، به راحتی به خواسته‌ام نخواهم رسید.
دل قطره قطره خون شد و از راه دیده رفت
رحمت هنوز بر من بیدل نمیشود
هوش مصنوعی: دل به شدت درد می‌کشد و اشک‌هایش مانند قطره‌های خون از چشمانش میریزد، اما هنوز رحمت و لطف خداوند به من بیدل نمی‌رسد.
آهم بگرد باد فنا میدهد مرا
از آب دیده خاک تنم گل نمیشود
هوش مصنوعی: ناله‌ام زیر فشار زمان مرا به باد می‌سپارد و اشک‌های من نمی‌توانند بدنی که از خاک ساخته شده را به گل تبدیل کنند.
رمزی است در تغافلش ایدل و گرنه یار
یکبار کی ز حال تو غافل نمیشود
هوش مصنوعی: در این بیت بیان شده است که اگرچه معشوق ظاهراً از حال و احوال محبوبش غافل است، اما در واقع این یک نوع تظاهر و بی‌توجهی است. در درون، او به خوبی از وضعیت محبوبش باخبر است و نمی‌تواند به سادگی از آن غافل شود.
یوسف کجا بخت سیه شادی از کجا
هرگز به بندگیت چو قایل نمیشود
هوش مصنوعی: یوسف کجا و بخت شوم کجا؟ خوشی از کجا می‌آید؟ هرگز به بندگی تو راضی نمی‌شود.
سر سر باختن در کار آن سیمین بدن دارم
بمرگ خود نمی میرم در این کاری که من دارم
هوش مصنوعی: من در کار عاشقی و عشق آن جاندار زیبا، خود را باخته‌ام و حتی از مرگ خود نمی‌ترسم، چون هدفی که دنبال می‌کنم برایم بسیار ارزشمند است.
نهان نهان که کونگل آه عاشقانه چیکار
علاجین ایله . و گر نه ایشی فغانه چیکار
هوش مصنوعی: خود را پنهان کن، زیرا که درد عاشقانه چه درمانی دارد. و اگر نه، فریاد کشیدن چه فایده‌ای دارد؟
آخ ایتما گویید اگستاخ چوخ سرشک ای گوز
بوماجرا سونک اوجی ایت حذر که قانه چیکار
هوش مصنوعی: اگر کسی را به بدی و بی‌احترامی خطاب کنی، او چنان گریه می‌کند که به خود می‌آید و متوجه می‌شود که باید از این رفتار پرهیز کند. در نتیجه، انسان باید در ارتباط با دیگران محتاط باشد و از کلمات موذی پرهیز کند.
یوتوشدی زلفینه شمشاد شاخ شنه نولوپ
دونن گورنده منین کاغیرت نه شاخ شانه چیکار
هوش مصنوعی: زلف‌های تو همچون شاخ شمشاد است و زیبایی‌ات جان بخش. من چقدر به غرور و زیبایی‌ات فکر می‌کنم که شبیه به شاخ و شانه‌ بازی می‌کند.
غمیده یار منا بی تا بلیغ قه طعن بتلی
زمان زمان بو که گو نکلوم اوتی زبانه چیکار
هوش مصنوعی: یار غمگین من، طعنه‌ای به زمان می‌زند و می‌گوید: "من هرگز نمی‌توانم از این حال خارج شوم."
چیکار گه آه و گهی بار غصه غم اوتی
کونکلدین اولمه یوسف هنوز تا نه چیکار
هوش مصنوعی: بیت به بیان احوالات و احساسات انسانی اشاره دارد. شخص در لحظات مختلف، اندوه و غم را تجربه می‌کند اما همچنان در یاد یوسف، که نماد عشق و زیبایی است، باقی می‌ماند. این نشان‌دهنده دل‌مشغولی و ناتوانی در فراموش کردن عشق یا کسی است که برایش مهم بوده است. در جملات، حسرت و یادآوری دو حس غالب هستند که با هم آمیخته شده‌اند.
دیمه کیل کیم گوز ومی قتلیمش گرفتار ای کوکنکل
گوزنی سن ایلیمش سن بیله جویبار ای کوکنکل
هوش مصنوعی: من در دلم این درد را دارم و به شدت تحت فشار هستم، ای چشمان زیبا! تو همچون جویباری در زندگی من در جریان هستی.
جلوه ی ناز بیله اولسی قامت بینی
دور نک ای عشق شهیدی که قیامت بینی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و ناز کسی را ببینید، به یاد قیامت خواهید افتاد. ای عشق، تو همچون شهیدی هستی که قادر به دیدن حقیقت‌ها هستی.