گنجور

۶۳۶- مولانا میر محمد صالح

پسر امیر نور سعید است که از اعاظم امرای جغتای بوده و نبیره ی امیر شاه ملک که رکن السلطنه امیر تیمور گورکان است و خودش جوانی بغایت خوش فهم و بسوز و درد بوده چنانکه مصرع : توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد . این دو مطلع از اشعار اوست :

هر زمانم قامتش در ناله زار آورد
ترسم این نخل بلا دیوانگی بار آورد
اسیر هجر شدم هر کجا که دل بستم
فتاد طرح جدایی بهر که پیوستم

اطلاعات

قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسر امیر نور سعید است که از اعاظم امرای جغتای بوده و نبیره ی امیر شاه ملک که رکن السلطنه امیر تیمور گورکان است و خودش جوانی بغایت خوش فهم و بسوز و درد بوده چنانکه مصرع : توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد . این دو مطلع از اشعار اوست :
هوش مصنوعی: امیر نور سعید، پسر امیر، یکی از بزرگان و سران جغتای بوده و نوه امیر شاه ملک، که یکی از افراد مهم در زمان امیر تیمور گورکان است. او جوانی بسیار فهمیده و حساس نسبت به مسایل بوده است. همچنین، او اشعار زیبا و احساسی دارد که نشان‌دهنده عمق احساساتش است.
هر زمانم قامتش در ناله زار آورد
ترسم این نخل بلا دیوانگی بار آورد
هوش مصنوعی: هر بار که او با درد و ناله به سراغم می‌آید، از این می‌ترسم که این عشق مشقت‌بار به جنون من بینجامد.
اسیر هجر شدم هر کجا که دل بستم
فتاد طرح جدایی بهر که پیوستم
هوش مصنوعی: در هر جایی که به کسی یا چیزی علاقه‌مند شدم، به خاطر جدایی و دوری دچار مشکل و دردسر شدم.