۶۳۶- مولانا میر محمد صالح
پسر امیر نور سعید است که از اعاظم امرای جغتای بوده و نبیره ی امیر شاه ملک که رکن السلطنه امیر تیمور گورکان است و خودش جوانی بغایت خوش فهم و بسوز و درد بوده چنانکه مصرع : توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد . این دو مطلع از اشعار اوست :
هر زمانم قامتش در ناله زار آورد
ترسم این نخل بلا دیوانگی بار آورد
اسیر هجر شدم هر کجا که دل بستم
فتاد طرح جدایی بهر که پیوستم
۶۳۵- امیر شیخ نظام الدین احمد المشهور به سهیلی: از نژاد اتراک است و از غایت دقت طبع و صفای ادراک الحق آن قوم را به یمن طلوع آن اختر افق احتشام سرخ رویی تمام حاصل است . مصرع : « چنین دهد اثر آری طلوع چون چون تو سهیل .» ( و هر در شاهوار که آن خلاصه روزگار ببرکت طبع سهیل آثار ) از معدن یمن خاطر بر سر بازار اظهار آورده چون عقیق یمانی آبدار است و همچون لعل بدخشانی نامدار، در تذکره الشعراء مذکور است که منشاء تخلصش آنکه ویرا خلوص اعتقادی نسبت بشیخ آذری بوده از خدمتش دریوزه ی تخلصی میکند بنابر التماس او شیخ تفأل بکتابی که در نظر داشته کرده آنرا میگشاید در سطر اول لفظ سهیل برآمده لاجرم بدین تخلص مسمی گردیده .۶۳۷- مولانا میر آهی: از ترکان جغتای است و در زمان سلطان حسین میرزا در جرگه امرا مهر میزد عاشق پیشه و لوند و خوش مشرب بود ابیات نیک از او مشهور است این چند بیت از آن جمله است :
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پسر امیر نور سعید است که از اعاظم امرای جغتای بوده و نبیره ی امیر شاه ملک که رکن السلطنه امیر تیمور گورکان است و خودش جوانی بغایت خوش فهم و بسوز و درد بوده چنانکه مصرع : توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد . این دو مطلع از اشعار اوست :
هوش مصنوعی: امیر نور سعید، پسر امیر، یکی از بزرگان و سران جغتای بوده و نوه امیر شاه ملک، که یکی از افراد مهم در زمان امیر تیمور گورکان است. او جوانی بسیار فهمیده و حساس نسبت به مسایل بوده است. همچنین، او اشعار زیبا و احساسی دارد که نشاندهنده عمق احساساتش است.
هر زمانم قامتش در ناله زار آورد
ترسم این نخل بلا دیوانگی بار آورد
هوش مصنوعی: هر بار که او با درد و ناله به سراغم میآید، از این میترسم که این عشق مشقتبار به جنون من بینجامد.
اسیر هجر شدم هر کجا که دل بستم
فتاد طرح جدایی بهر که پیوستم
هوش مصنوعی: در هر جایی که به کسی یا چیزی علاقهمند شدم، به خاطر جدایی و دوری دچار مشکل و دردسر شدم.