گنجور

۳۰۸- مولانا پرتوی شیرازی

پرتو انوار کلام بلاغت فرجامش همه جا رفته و قبول سخنان مقبولش در دل ارباب وفا راه یافته، از جمله این مطلع از اوست :

گیرم که بود یار تو دگر کو دل دیگر
آتشی افکند در دل عشقم از هر آرزو
آرزو سوز است و عشق من سراسر آرزو
نه بخود ناله جرس از دل ناشاد کند

اطلاعات

قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پرتو انوار کلام بلاغت فرجامش همه جا رفته و قبول سخنان مقبولش در دل ارباب وفا راه یافته، از جمله این مطلع از اوست :
هوش مصنوعی: پرتوهای روشن سخن بلاغت به همه جا راه یافته و سخنان دلنشین او در دل دوستان وفادار جا گرفته است؛ از جمله این اشعار از اوست:
گیرم که بود یار تو دگر کو دل دیگر
آتشی افکند در دل عشقم از هر آرزو
هوش مصنوعی: حتی اگر یار تو کسی دیگر باشد، کجاست آن دل که بتواند آتش دیگری را در دل من ایجاد کند؟ عشق من از هر آرزویی پر است.
آرزو سوز است و عشق من سراسر آرزو
نه بخود ناله جرس از دل ناشاد کند
هوش مصنوعی: آرزوها آتش‌زا هستند و عشق من سرشار از آرزوست؛ نه اینکه صدای زنگ، دل افسرده را بیازارد.