اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهر زاده ی مولانا شهیدی قمی است سرور بی باکان و سر دفتر چپانیان بود و در این وادی ها هر چند تعریف او کنند باور توان داشت، گویند بی باکی او تا بحدی بود که روزی سلطان حسین میرزا در خیابان هرات دچار او شده بواسطه مرض فالج در تخت روان سیر میکرده از کمال لطف و احسانی که با طبقه شعر او ظرفا داشته اند فرموده اند « هان مولانا چو نی؟» جواب گفته : « الحمدلله دو پای روان دارم و سیر می کنم! و همچون مرده ها مرا بر تخته پاره ای نبسته اند و چهار کس نمیگردانند!! » دیگر هزلهایی که او با مردم کرده بسیار است و تحریر آن موجب تطویل میشود. استغناء و عدم توجه او به مزخرفات دنیوی و کم طمعی او را در نظر خلق عزیز میگردانید . آخر بواسطه جنگی که میان یکی از اولاد سلطان حسین میرزا و سلاطین ازبک واقع شد کشته گشت . این اشعار از جمله زاده های طبع اوست :
هوش مصنوعی: خواهرزاده مولانا شهیدی قمی، فردی شجاع و مدیر دفتر چپانیان بود. هرچند که درباره او تعریف و تمجید بسیاری شده است، اما شجاعتش حقیقتاً ستودنی بود. داستانی معروف است که یک روز سلطان حسین میرزا به دلیل بیماری فلج، در خیابان هرات در حال حرکت بود و از او پرسید: «مولانا، حال شما چگونه است؟» او در جواب گفت: «الحمدلله، دو پای سالم دارم و به راحتی میروم! مانند مردگان بر تختهای بسته نشدهام و کسی هم مرا نمیچرخاند!» علاوه بر این، او با دیگران شوخیهای زیادی کرده بود که ذکر همه آنها طولانی است. بینیازی و عدم توجه او به مسائل بیارزش دنیوی، او را در نظر مردم به شخصیتی محترم تبدیل کرده بود. سرانجام، به خاطر جنگی که میان یکی از فرزندان سلطان حسین میرزا و سلاطین ازبک رخ داد، کشته شد. این اشعار، بخشی از خلاقیتهای اوست.
بکوی او مرا سنگین دلان دیدند و غوغا شد
که عاشق پیشه ای شیرین تر از فرهاد پیدا شد
هوش مصنوعی: به کوی او رفتند و افرادی با دل سنگین مرا دیدند. آنجا شلوغ شد و گفتند که عاشقپیشگی شیرینتر از فرهاد پیدا شده است.
این رباعی هم از اوست :
هوش مصنوعی: این شعر نیز از اوست:
آنم که بعالم ز من افتاده تری نیست
آزار من سوخته چندین هنری نیست
هوش مصنوعی: من کسی هستم که در تمام دنیا مانند من نیست و هیچ کس نمیتواند به من آسیبی بزند، زیرا من با ویژگیهای خاص خود ساخته شدهام و درونی که سوزاندهام، هنری ندارد.
مشتی خسم و گلرخ من آتش سوزان
تا نیک نگه میکنی از من اثری نیست
هوش مصنوعی: من به شدت عاشق و مشتاق محبوبم هستم، اما وقتی به او نگاه میکنم، هیچ نشانی از خودم باقی نمیگذارم.