۲۸۰- شوقی یزدی
از اولاد خواجه رشید است مرد خوش صحبت و آدمی سیرت است خط نستعلیق را خوب مینویسد و در انشاء مهارتی تمام دارد چنانکه بعضی اوقات منصب انشای من باو تعلق داشت، و اکثر کتب متداوله را خوانده است و شاعری پاکیزه گوست و از اقسام شعر بقصیده گویی بیشتر میل دارد و میکوشد، در جواب قصیده ی مولانا امیدی که گفته است :
«ای تو سلطان ملک زیبایی
ما گدا پیشه گان تماشایی »
قصیده ای گفته که این چند بیت از آنجاست :
ای رخت ماه اوج زیبایی
قامتت سرو باغ رعنایی
سرو و گل را اگر بود با تو
دعوی حسن و لاف زیبایی
سرو بر جا بماند از خجلت
چون خرامان بباغ فرمایی
گل ز شرم رخ تو آب شود
اگر از پرده روی بنمایی
ماه را با رخ تو نسبت نیست
سرو را با قد تو مانایی
سرو آزاده ایست گوشه نشین
هرزه گردی است ماه هر جایی
در این قصیده مطلع قصیده مولانا امیدی را تضمین کرده و بسیار خوب واقع شده :
ای تو شاه سریر دلجویی
« ای تو سلطان ملک زیبایی »
شاه خوبان عالمی و تو را
« ما گدا پیشه گان تماشایی »
روز میدان ز خر گه لعلی
چون گل غنچه گر برون آ یی
عزم میدان کنی و چون خورشید
عالم از وری خود بیارایی
زلف چوگان صفت بدوش نهی
وز بتان گوی حسن بربایی
و در جواب قصیده ی ردیف « گل » مولانا کاتبی قصیده ای گفته بود که از این یک بیت باقی قصیده ی او را مفهوم میتوان کرد.
شاخ گل را از تفاخر سر ز گردون بگذرد
نو گل من گر زند بر گوشه دستار گل
این مطلع هم از اوست :
شب تا بروز گریه جانسوز میکنم
بی تو شبی بخون جگر روز میکنم
۲۷۹- اهلی خراسانی: از اهل ولایت ترشیز است و در شیرینی اشعار و حلاوت گفتار شکر ریز . همواره قدم در کوی عاشقی داشت و همیشه اندیشه بر ملاقات گلرخان جفا پیشه میگماشت، تا سلطان عشق بر او دست یافته در خراسان از مهر روی فریدون حسین میرزا از پای در افتاد و مجنون آسا موی سر ژولیده گذاشته داو عاشقی داد و در این باب گوید :۲۸۱- بابا نصیبی: مولد بابا گیلانست و از آنجا بنیاد سیاحت کرده به تبریز آمد و از آنجا که عالم فقر نامرادی است بحلوا فروشی اشتغال داشت اتفاقا روزی بصحبت بابا فغانی رسید و شعر خود بر او خواند.فغانی را حلاوت کلام و چاشنی اشعار آن شیرین گفتار در مذاق جان قرار گرفته بصحبت سلطان یعقوبش برد و او را از آن پادشاه قبولی تمام دست داده تقرب یافت و در شهور سنه اربع و اربعین و تسعمایه در تبریز مرارت مرگ چشید و شکر ریز شد. این ابیات از اوست :
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از اولاد خواجه رشید است مرد خوش صحبت و آدمی سیرت است خط نستعلیق را خوب مینویسد و در انشاء مهارتی تمام دارد چنانکه بعضی اوقات منصب انشای من باو تعلق داشت، و اکثر کتب متداوله را خوانده است و شاعری پاکیزه گوست و از اقسام شعر بقصیده گویی بیشتر میل دارد و میکوشد، در جواب قصیده ی مولانا امیدی که گفته است :
هوش مصنوعی: او از نسل خواجه رشید است، مردی خوشبیان و باطنی نیکو دارد. خط نستعلیق را به خوبی مینویسد و در نوشتن مهارت زیادی دارد، بهحدی که گاهی مسئولیت نوشتن برای من به او سپرده میشد. او اکثر کتابهای رایج را خوانده و شاعری با ذوق است که بیشتر به گفتن قصیده علاقهمند است و تلاش میکند تا به قصیدهای که مولانا امیدی سروده پاسخ دهد.
«ای تو سلطان ملک زیبایی
ما گدا پیشه گان تماشایی »
هوش مصنوعی: ای زیبای بی نظیر، تو فرمانروای جهان زیبایی، ما گدایان دل باخته فقط به تماشای تو مشغولیم.
ای رخت ماه اوج زیبایی
قامتت سرو باغ رعنایی
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو مانند ماه در اوج است و قامت تو چون سرو باغی سرسبز و خوشبو میباشد.
سرو و گل را اگر بود با تو
دعوی حسن و لاف زیبایی
هوش مصنوعی: اگر سرو و گل درباره زیبایی و جذابیت تو جدل کنند و به همدیگر فخر بفروشند، بگذارند، زیرا هر کدام از آنها نمیتوانند به زیبایی تو نزدیک شوند.
سرو بر جا بماند از خجلت
چون خرامان بباغ فرمایی
هوش مصنوعی: سرو به خاطر شرم و حیا، در جای خود ثابت میماند وقتی تو با زیبایی به باغ میروی.
گل ز شرم رخ تو آب شود
اگر از پرده روی بنمایی
هوش مصنوعی: اگر تو از پشت پرده بیرون بیایی و رویت را به نمایش بگذاری، گل به خاطر شرم از زیباییات ذوب میشود.
ماه را با رخ تو نسبت نیست
سرو را با قد تو مانایی
هوش مصنوعی: ماه به زیباترین شکل ممکن نمیتواند با چهرهی تو مقایسه شود و قامت تو به قدری استوار و زیباست که سروها را تحت تاثیر قرار میدهد.
سرو آزاده ایست گوشه نشین
هرزه گردی است ماه هر جایی
هوش مصنوعی: یک سرو آزاد و بیقید در گوشهای نشسته است و ماه هم، هر جا که بخواهد، میگردد و سر میزند.
در این قصیده مطلع قصیده مولانا امیدی را تضمین کرده و بسیار خوب واقع شده :
هوش مصنوعی: در این شعر، قصیدهسرای مولانا به خوبی امیدی را بیان کرده است و این موضوع به زیبایی در متن جلوهگر شده است.
ای تو شاه سریر دلجویی
« ای تو سلطان ملک زیبایی »
هوش مصنوعی: ای تو که فرمانروای دلها و مایهی آرامش هستی، ای تو که پادشاه زیبایی و جذابیت در عالم هستی.
شاه خوبان عالمی و تو را
« ما گدا پیشه گان تماشایی »
هوش مصنوعی: تو شاه زیبایانی و ما، گدایان کسی را.
روز میدان ز خر گه لعلی
چون گل غنچه گر برون آ یی
هوش مصنوعی: اگر در میانه میدان، از اسب پیاده شوی و مانند یک لاله دلپذیر و زیبا ظاهر شوی، همچون غنچهای که به سمت آفتاب باز میشود، توجهها را به خود جلب خواهی کرد.
عزم میدان کنی و چون خورشید
عالم از وری خود بیارایی
هوش مصنوعی: اگر اراده و عزم خود را جزم کنی، همچون خورشید که نور و روشنی خود را به زمین میتاباند، زیبایی و درخشش خود را به اطراف بپراکن.
زلف چوگان صفت بدوش نهی
وز بتان گوی حسن بربایی
هوش مصنوعی: زلفی مانند چمن بر دوش خود میاندازی و از زیباییهای معشوقان، گوهرهای دلربا را میربایی.
و در جواب قصیده ی ردیف « گل » مولانا کاتبی قصیده ای گفته بود که از این یک بیت باقی قصیده ی او را مفهوم میتوان کرد.
هوش مصنوعی: مولانا کاتبی به قصیدهای با قافیه «گل» پاسخ داده که با یک بیت از آن میتوان مفهوم باقی قصیدهاش را فهمید.
شاخ گل را از تفاخر سر ز گردون بگذرد
نو گل من گر زند بر گوشه دستار گل
هوش مصنوعی: شاخ گل اگر بخواهد به خودبالید و برتریجویی کند، باید از آسمان عبور کند؛ اما نو گل من اگر بر گوشهٔ دستار گل بیفتد، به خود میبالد و ارزشش حفظ میشود.
شب تا بروز گریه جانسوز میکنم
بی تو شبی بخون جگر روز میکنم
هوش مصنوعی: تا صبح بیتو گریه میکنم و دل خستهام را به درد میآورم، شب را با غم و اندوه سر میکنم و روزها هم با سوز دل ادامه میدهم.