گنجور

۲۵۳- دوستمحمد کوشوانی

کوشوان دهی است در حوالی هرات و مولانای مذکور جوانی آدمی سیرت و خوش طبع و خوش صحبت و شوخ طبیعت است خط نستعلیق را خوب مینویسد و در شعر و عروض و معما مهارتی دارد و گاهی بامر صحافی نیز می پردازد تخلصش کاهی است این اشعار از اوست:

تا چند بحسرت در و دیوار تو بینم
از خانه برون آی که دیدار تو بینم
بخرام که از هر طرفی سرو قدان را
حیران شده ی قامت و رفتار تو بینم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کوشوان دهی است در حوالی هرات و مولانای مذکور جوانی آدمی سیرت و خوش طبع و خوش صحبت و شوخ طبیعت است خط نستعلیق را خوب مینویسد و در شعر و عروض و معما مهارتی دارد و گاهی بامر صحافی نیز می پردازد تخلصش کاهی است این اشعار از اوست:
هوش مصنوعی: کوشوان دهکی است در نزدیکی هرات و مولانا در مورد جوانی صحبت می‌کند که دارای روحیه‌ای نیکو، خوش‌طبع و باهوش است. او خط نستعلیق را به خوبی می‌نویسد و در شعر، عروض و معما مهارت دارد. گاهی هم به کار صحافی می‌پردازد و تخلصش "کاهی" است. شعرهایی هم از او وجود دارد.
تا چند بحسرت در و دیوار تو بینم
از خانه برون آی که دیدار تو بینم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که از دوری تو غمگین و ناراحت هستم و فقط به دیوارها و فضای خانه نگاه می‌کنم. کاش از خانه بیرون بیای و من بتوانم تو را ببینم.
بخرام که از هر طرفی سرو قدان را
حیران شده ی قامت و رفتار تو بینم
هوش مصنوعی: به راه برو که از هر طرف، مجسمه‌های زیبای قدبلند، به خاطر قامت و رفتار تو حیرت‌زده‌اند.