گنجور

۲۴۲- مولانا شاه محمود

اصلش از نیشابور است، در خط نستعلیق قطعات سحر آیاتش سواد بخش دیده حورا، اگر چه در این فن شاگرد سلطانعلی مشهدی است تحقیقا شاگرد مولانا عبدی نیشابوریست اما از او در خوشنویسی و خوش طبعی پیش است و با وجود چندین هنر بس فقیر نهاد و درویش است. این غزل از اوست : در شعر مخلص تخلص میکرد

چشم از ناز دمی باز نکردی هرگز
نظری سوی من از ناز نکردی هرگز
سنگ بیداد زدی بر سر اغیار و مرا
بچنین لطف سرافراز نکردی هرگز
چون کنم با تو عیان راز دل خویش که تو
بخودم همدم و هم راز نکردی هرگز
چون برم ره من دل تنک بسر دهنت
لب چو با من بسخن باز نکردی هرگز
تا شد از خیل سر کوی سگانت مخلص
یک رهش سوی خود آواز نکردی هرگز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اصلش از نیشابور است، در خط نستعلیق قطعات سحر آیاتش سواد بخش دیده حورا، اگر چه در این فن شاگرد سلطانعلی مشهدی است تحقیقا شاگرد مولانا عبدی نیشابوریست اما از او در خوشنویسی و خوش طبعی پیش است و با وجود چندین هنر بس فقیر نهاد و درویش است. این غزل از اوست : در شعر مخلص تخلص میکرد
هوش مصنوعی: او از نیشابور است و در خط نستعلیق آثار زیبایی دارد که به چشم‌های حوری سواد می‌بخشد. اگرچه او شاگرد سلطانعلی مشهدی است، اما به‌عنوان شاگرد مولانا عبدی نیشابوری شناخته می‌شود. او در خوشنویسی و ذوق هنری از استادش جلوتر است و با وجود اینکه در چندین هنر مهارت دارد، فردی زاهد و ساده‌زیست است. این غزل نیز اثر خودش است که در شعرش از تخلص «مخلص» استفاده کرده است.
چشم از ناز دمی باز نکردی هرگز
نظری سوی من از ناز نکردی هرگز
هوش مصنوعی: تو هرگز چشم از زیبایی خودت باز نکردی و هرگز نگاهی به سمت من از روی محبت نینداخته‌ای.
سنگ بیداد زدی بر سر اغیار و مرا
بچنین لطف سرافراز نکردی هرگز
هوش مصنوعی: تو به دیگران ظلم و سنگ‌دلی می‌کنی، اما حتی ذره‌ای لطف و احترام به من نداشتی.
چون کنم با تو عیان راز دل خویش که تو
بخودم همدم و هم راز نکردی هرگز
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم راز دلم را با تو در میان بگذارم، در حالی که تو هیچ‌گاه به من به عنوان دوست و رازدار نزدیک نشده‌ای؟
چون برم ره من دل تنک بسر دهنت
لب چو با من بسخن باز نکردی هرگز
هوش مصنوعی: وقتی که من در مسیر خود می‌روم و دل تنگم را با اشک‌هایم سیراب می‌کنم، می‌دانم که تو هرگز لب به سخن نمی‌گشایی و با من صحبت نمی‌کنی.
تا شد از خیل سر کوی سگانت مخلص
یک رهش سوی خود آواز نکردی هرگز
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که فردی در زندگی خود به خاطر عشق و علاقه به محبوب، از دیگران و چیزهایی که در اطرافش هستند، فاصله گرفته است. او زمانی که می‌بیند محبوبش از جمع آنها جدا شده، هیچگاه اقدامی برای جلب توجه یا صدا زدن او نکرده است. این نشان‌دهنده عمق احساسات و فداکاری فرد برای محبوبش است.