اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر چه در اصل از ساوه است اما در قزوین کسب کمال کرده بنابرآنکه پدرش خواجه شکرالله، مستوفی حسین بیک بود او را معلم سلطان یعقوب گردانیدند، چون یعقوب بیک بر وجهی که سمت تحریر پذیرفت صاحب تخت و سریر گشت قاضی مذکور مقلد امر صدارت شده اوامر و نواهیش مطاع پادشاه و سپاه گردید بعد از فوت سلطان یعقوب، سلطان صوفی خلیل بنابر سوء مزاجی که نسبت باو داشت و نا معقولی بدو کرده همت بر استیصالش گماشت و کان ذالک فی شهور سنه ست و اربعین و ثمانمایه، صاحب مجالس النفایس آورده که هیچ پادشاهی اهل علاقه را آنقدر تعظیم که آن پادشاه او را کرده نکرده، در واقع که چنین است الحق که بی جایگاه نیز نبوده چرا که بانواع فضایل و آداب و خوب طبعی آراسته بود و مردم اهل فضل و کمال در زمانش مرفه الحال و فارغ البال بوده اند، این ابیات از نتایج طبع آن سعادتمند است :
هوش مصنوعی: این فرد در اصل اهل ساوه است اما در قزوین به کمال رسید. پدرش خواجه شکرالله، مستوفی حسین بیک بود و او را به عنوان معلم سلطان یعقوب تعیین کردند. زمانی که یعقوب بیک به مقام سلطنت رسید، قاضی مورد نظر به مقام صدارت منصوب شد و دستورات و خواستههایش به عنوان اوامر پادشاه و سپاه اطاعت شد. پس از فوت سلطان یعقوب، سلطان صوفی خلیل به دلیل ضعف سیستم و ناهنجاریهای ایجاد شده، متوجه او شد و تصمیم به حذف او گرفت. در نوشتههای «مجالس النفایس» آمده که هیچ پادشاهی به اندازه او به اهل فضل احترام نگذاشت. این نشان میدهد که او از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و با فضایل و آداب و رفتار خوب آراسته بود. در زمان او، افراد اهل فضل و کمال در وضعیت خوبی به سر میبردند و این ابیات موید مزایای طبع آن فرد خوشبخت است.
همه دانند کاز بیداد آن پیمان گسل گویم
من بیچاره را ایشوخ جان از تن برآوردی
هوش مصنوعی: همه میدانند که به خاطر ظلم و ستم آن عهد شکن، من بیچاره را از جان جدا کردی.
بخود واصل نکردی جان من، از من برآوردی
ز آه و ناله ی دلها دلم اندوهگین دارد
هوش مصنوعی: تو هنوز به من نزدیک نشدهای و جانم را از من گرفتهای. درد و نالههای دلها نشان از اندوهی عمیق در دلم دارد.
دل من خرمن درد است و صد دل خوشه چین دارد
شبی که آن بد مهر همنشین من است
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و رنج است و در این شب که محبوب ناخوشایند من در کنارم است، همه خوشحالیها و شادیهایم را از دست دادهام.