۱۷۳- عبدی بیک
از بزرگ زاده های شیراز است در امانت و دیانت و راست قلمی در این قلمرو بی شریک و انباز، مدتی است که در دفترخانه همایون به استیفای دفتر خاصه شریفه سرافراز است فی الواقع که تا مفرد نویس قضا و قدر جمع و خرج افراد بشر را حسب المفصل به تنقیح داده همچون او جوانی محسوب و هنرمند بگوشواره ظهور و میزان دهور و مرور نیاورده خصوصا در شعر ید بیضا دارد و خیال انگیزی او در مثنوی بسیار نازک و پر چاشنی واقع شده تخلص او نویدی است در صغر سن، کتاب جام و جمشید گفته این چند بیت در صفت حسن از آن کتاب است :
دهانش را صفت چون حد من نیست
چه گویم چون در آن جای سخن نیست
بسان آب حیوان ناپدیدار
نگشته خضرهم از وی خبردار
بود مویی بر اندامش کمر نام
چه گفتم، مو، کجا بودش بر اندام
بپا افکنده گیسوی سمن سای
بلی تاریک باشد شمع را پای
بعد از اتمام آن جواب خمسه گفته و بسیار معانی خاص در او جمع کرده که بعد از خواندن صدق مقال کاتب معلوم میشود این سه بیت از کتاب هفت اختر در تعریف شکار نوشته :
دیده ی آهوان نشان کردند
تیر را میل سرمه دان کردند
ز اژدهای فلک بلای جهان
آتش فتنه ریختی ز دهان
آتش فتنه دود میانگیخت
سرمه از چشم آهوان میریخت
۱۷۲- سیف الدین محمود رجایی: اصلش از اصفهان است، چون تقریراتش در وجه معقولی و ادای کلماتش در نهایت شیرینی و مقبولی، من او را خوش لهجه گفته ام اگر کسی سخن گفتن او شنیده باشد داند که اسمی است با مسمی از فرزندان کمال الدین اسمعیل مشهور است و در علم سیاق و معاملات دیوانی بی بدل خصوصا در شعر، در همه اصنافی شعر گفته و در هجو بی مثل است در جواب این قصیده ی امیدی که گفته :۱۷۴- شاه صدر: ولد شاه عنایت الله دیلمی بود در سنه خمس و خمسین و تسعمایه وفات یافت این بیت از اوست :
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بزرگ زاده های شیراز است در امانت و دیانت و راست قلمی در این قلمرو بی شریک و انباز، مدتی است که در دفترخانه همایون به استیفای دفتر خاصه شریفه سرافراز است فی الواقع که تا مفرد نویس قضا و قدر جمع و خرج افراد بشر را حسب المفصل به تنقیح داده همچون او جوانی محسوب و هنرمند بگوشواره ظهور و میزان دهور و مرور نیاورده خصوصا در شعر ید بیضا دارد و خیال انگیزی او در مثنوی بسیار نازک و پر چاشنی واقع شده تخلص او نویدی است در صغر سن، کتاب جام و جمشید گفته این چند بیت در صفت حسن از آن کتاب است :
هوش مصنوعی: او از خانوادههای معتبر شیراز است و در امانتداری، دیانت و نوشتن بسیار سرآمد است. در این زمینه همتا و همپایهای ندارد. مدتی است که در دفترخانه همایون مشغول به کار است و وظیفه جمعآوری اسناد مهم را برعهده دارد. او به نوعی فردی با استعداد و جوان به شمار میآید که در زمینه شعر نیز بسیار توانمند است. شعرهایش، به ویژه در قالب مثنوی، بسیار زیبا و جذاب هستند. نام مستعار او نشاندهنده استعداد او در سن کم است. از کتاب "جام و جمشید" چند بیت درباره زیبایی نقل شده است.
دهانش را صفت چون حد من نیست
چه گویم چون در آن جای سخن نیست
هوش مصنوعی: دهان او به مانند یک مرز مشخص نیست، پس چه بگویم وقتی که در آن فضایی برای گفتن وجود ندارد.
بسان آب حیوان ناپدیدار
نگشته خضرهم از وی خبردار
هوش مصنوعی: مانند آب، حیوانات ناپدید شدهاند و خضر (نماد مقام و دانش) نیز از آنها بیخبر است.
بود مویی بر اندامش کمر نام
چه گفتم، مو، کجا بودش بر اندام
هوش مصنوعی: مویی بر بدن او بود که نمیدانم چطور باید توضیح دهم، چرا که آن مو کجا بر بدنش قرار داشت.
بپا افکنده گیسوی سمن سای
بلی تاریک باشد شمع را پای
هوش مصنوعی: موهای گیسوان دختر مانند درخت سمن زیباست، اما این زیبایی نمیتواند روشنایی شمع را در سایه تاریکی پنهان کند.
بعد از اتمام آن جواب خمسه گفته و بسیار معانی خاص در او جمع کرده که بعد از خواندن صدق مقال کاتب معلوم میشود این سه بیت از کتاب هفت اختر در تعریف شکار نوشته :
هوش مصنوعی: پس از پایان آن، خمسه به بیان معانی خاصی پرداخته که بعد از خواندن، صحت گفتههای نویسنده مشخص میشود. این سه بیت در کتاب "هفت اختر" به توضیح شکار پرداخته است.
دیده ی آهوان نشان کردند
تیر را میل سرمه دان کردند
هوش مصنوعی: چشمهای آهوان، تیر را نشان دادند و میل سرمه را به آن تبدیل کردند.
ز اژدهای فلک بلای جهان
آتش فتنه ریختی ز دهان
هوش مصنوعی: از آتش فتنهای که به وسیله آسمان به وجود آمده، بلای جهانی جاری شد و این آتش از دهان اژدهایی به نام فلک سرازیر گردید.
آتش فتنه دود میانگیخت
سرمه از چشم آهوان میریخت
هوش مصنوعی: آتش نفاق و فتنه باعث شد که دود بلند شود و اشک و غم از چشمان آهوان بریزد.