گنجور

۸۲- سید مرتضی زرکش

نیز از سادات کاشانست دیوانه وش و سودائی مزاج بود جنونش او را بر کارهای عجیب وامیداشت، نوبتی در پیش یکی از حکام گفته بود که بمن چنین نمودند که در قم در فلان ویرانه گنجی است و از آنجا که خام طمعی های حکامست باور کرده بحفر آن حکم کردند اما بغیر از مشقت و رنج از گنج چیزی نیافتند بعد از آن میر مذکور اظهار جنون کرده متوجه گیلان شد این مطلع از اوست :

خط تو گرد خجالت بروی ماه نشانده
قد تو سرو روان را بخاک راه نشانده

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیز از سادات کاشانست دیوانه وش و سودائی مزاج بود جنونش او را بر کارهای عجیب وامیداشت، نوبتی در پیش یکی از حکام گفته بود که بمن چنین نمودند که در قم در فلان ویرانه گنجی است و از آنجا که خام طمعی های حکامست باور کرده بحفر آن حکم کردند اما بغیر از مشقت و رنج از گنج چیزی نیافتند بعد از آن میر مذکور اظهار جنون کرده متوجه گیلان شد این مطلع از اوست :
هوش مصنوعی: این فرد از سادات کاشان بود و به خاطر روحیات خاصی که داشت، به کارهای عجیبی رو می‌آورد. یک بار در برابر یکی از حکام ادعا کرده بود که در قم، در یک ویرانه، گنجی وجود دارد. به خاطر طمع حکام، این ادعا مورد توجه قرار گرفت و آنها به حفر آن مکان پرداختند، اما تنها سختی و زحمت نصیبشان شد و هیچ گنجی پیدا نکردند. پس از این ماجرا، آن فرد دچار جنون شد و به سمت گیلان رفت.
خط تو گرد خجالت بروی ماه نشانده
قد تو سرو روان را بخاک راه نشانده
هوش مصنوعی: وقتی که تو با خط زیبات نوشته‌ایی، آنچنان که بر چهره‌ی ماه اثر گذاشته و قد تو مانند سرو، خوش قامت و لاغر است که بر مسیر افتاده.