۶۸- امیر قمرالدین محمود
برادر امیر مذکور است و او نیز اندک طالب علمی و مولویتی دارد از او حیثیتی که مشاهده نمود اصول بود در رقص که با وجود گیسوها از او بد نمی نمود این مطلع از اوست :
تیری که ز شست تو مرا بر جگر آمد
من منتظر استاده که تیر دگر آمد
۶۷- امیر صدرالدین محمد اسکوئی: اسکو دهی است از نواحی تبریز و میر مذکور با سه برادر که ذکر ایشان بعد از این در سلک تحریر درمیآید در خدمت حضرت صاحبقرانی ترقی کلی کردند چنانکه در نوروز و عیدین که خلایق بپای بوس میآمدند شاهزاده ها و امرای بزرگ و سایر سادات پای آنحضرت را بوسه میکردند ایشان دست آنحضرت را بوسه میکردند اما چون روستائی و کم تجربه بودند خاطر جمیع ارکان دولت و اعیان حضرت را از خود آزرده ساختند، بلکه آن حضرت نیز از ایشان به تنگ آمده حکم فرمودند که در اسکو بوده من بعد روی باردوی همایون نفرمایند . گویند که این بیت در باب ایشان گفته بودند :۶۹- امیر نظام الدین احمد: او نیز برادر سادات مذکور است و اول کلید دار کتابخانه حضرت صاحبقرانی بود. در آخر بدان مرتبه رسید که میخواست وکیل شود و برادر بزرگ خود را صدر کند و برادر دیگر را مهردار اما چون پروانه اقبال ایشان بمهر اختتام رسیده بود هیچکدام بهم نرسیدند . این مطلع از اوست :
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برادر امیر مذکور است و او نیز اندک طالب علمی و مولویتی دارد از او حیثیتی که مشاهده نمود اصول بود در رقص که با وجود گیسوها از او بد نمی نمود این مطلع از اوست :
هوش مصنوعی: برادر امیر یک شخصی است که او نیز کمی علاقه به تحصیل و علم دارد. او در رقص مهارتهایی دارد که با وجود داشتن موی بلند، این موضوع به او آسیب نمیزند. این آغاز مطلب از اوست.
تیری که ز شست تو مرا بر جگر آمد
من منتظر استاده که تیر دگر آمد
هوش مصنوعی: تیرهایی که از دستان تو به من اصابت کردند، به شدت درد و رنجی را در دل من ایجاد کرده است. من در عذاب و انتظار نشستهام که شاید تیر دیگری بیاید و این درد را بیشتر کند.