گنجور

۴۹- میرکمال الدین حسین خلقی

ولد میر حکیمی طبیب است مرد عاشق پیشه و لوند مشربست و در فصاحت و بلاغت بی نظیر زمان، دیوان غزل تمام کرده و در دیگر اقسام نیز شعر میگوید این ابیات از اشعار اوست :

تنها نه همین دشمنم آن عهد شکن شد
هر کس که باو دوست شدم دشمن من شد
ای گرد کوی یار دمی از هوا نشین
مهمان مردمان شو و در دیده ها نشین
ای تیریار کاز نظرش در فتاده ای
ما هم فتاده ایم به پهلوی ما نشین
دمی تو را ز بر خود جدا نمی خواهم
به غیر خود به کست آشنا نمی خواهم
کجا وفای تو از من جفا دریغ مدار
که جز جفای تو ای بیوفا نمی خواهم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ولد میر حکیمی طبیب است مرد عاشق پیشه و لوند مشربست و در فصاحت و بلاغت بی نظیر زمان، دیوان غزل تمام کرده و در دیگر اقسام نیز شعر میگوید این ابیات از اشعار اوست :
هوش مصنوعی: ولدمیر حکیمی پزشک و مردی عاشق‌پیشه و با روحیه دلنشین است که در فصاحت و بلاغت بی‌نظیر است. او دیوان غزلی کامل دارد و همچنین در انواع دیگر شعر نیز می‌سراید. این ابیات از آثار اوست:
تنها نه همین دشمنم آن عهد شکن شد
هر کس که باو دوست شدم دشمن من شد
هوش مصنوعی: تنها دشمن من همین فرد نیست؛ هر کس که با او دوست شده‌ام، به نوعی به دشمنی‌ام تبدیل شده است.
ای گرد کوی یار دمی از هوا نشین
مهمان مردمان شو و در دیده ها نشین
هوش مصنوعی: ای محبوب من، لحظه‌ای در کوچه‌ی خودت بمان، به عنوان مهمان در دل مردم حضور پیدا کن و در چشم‌ها جا کن.
ای تیریار کاز نظرش در فتاده ای
ما هم فتاده ایم به پهلوی ما نشین
هوش مصنوعی: ای تیرماهی که از نگاه تو در دام افتاده‌ای، ما هم به سوی تو دچار شده‌ایم. به کنار ما بیا و نشین.
دمی تو را ز بر خود جدا نمی خواهم
به غیر خود به کست آشنا نمی خواهم
هوش مصنوعی: لحظه‌ای هم نمی‌خواهم تو را از کنار خود دور ببینم و نمی‌خواهم تو را با کسی جز خودم آشنا کنم.
کجا وفای تو از من جفا دریغ مدار
که جز جفای تو ای بیوفا نمی خواهم
هوش مصنوعی: کجا وفای تو را از من دور نگه‌داری؟ نگذار که جز بی‌وفایی تو چیزی از تو نخواهم.