۴۶- امیر عزیز الله
از سادات ابهر است اما در قزوین پرورش یافته است، بقدر طلب طالب علمی کرده و در شعر و عروض و معما هم کوشیده در شعر شناسی مسلم است و در میان ارباب دیوانی از روی سنجیدگی و حسن معاش مقدم، و در بعضی اوقات بمهمات و معاملات دیوانی اشتغال نموده در این ولا بوزارت قاضی جهان مشغول است این چند مطلع از نتایج طبع مشار الیه است :
بزم ترتیب دهی باده چو بنیاد کنی
چشم دارم که ز محرومی من یاد کنی
محرمی نیست که با او گله از یار کنم
چه کنم؟ درد دل خود به که اظهار کنم؟
عزیز از بهر آن دارم همیشه آن سک کورا
که در طور وفا با خود موافق دیده ام او را
باز، از تازه گلی سینه فگارست مرا
خار خار عجبی در دل زارست مرا
۴۵-کمال اسمعیل: سیدی آدمی صفت و خلیق است در بعضی اوقات تولیت نصریه تبریز باو تعلق داشت حالیا احتساب ممالک محروسه بدو مرجوعست و در آن کار خطیر کمال کم آزاری را شعار خود ساخته و سلوک او با مردم بسیار بسیار نیکوست این مطلع و رباعی از اوست.۴۷- قاضی محمد: از سادات ورامین است پدرش قاضی شکرالله مدتی مدید قاضی آنجا بود . اما قاضی مشارالیه بعضی اوقات به کلانتری ری قیام نموده، حالیا دامن از آن شغل مشکل در چیده است. طالب علم خوب و شیرین کلام و مرغوب است .شعر بی نهایت بخاطر دارد . و بسیار خوش صحبت و کم آزار است . این مطلع از اوست :
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از سادات ابهر است اما در قزوین پرورش یافته است، بقدر طلب طالب علمی کرده و در شعر و عروض و معما هم کوشیده در شعر شناسی مسلم است و در میان ارباب دیوانی از روی سنجیدگی و حسن معاش مقدم، و در بعضی اوقات بمهمات و معاملات دیوانی اشتغال نموده در این ولا بوزارت قاضی جهان مشغول است این چند مطلع از نتایج طبع مشار الیه است :
هوش مصنوعی: او از خانواده سادات ابهر است، اما در قزوین بزرگ شده است. تحصیلاتش را با جدیت دنبال کرده و در زمینه شعر، عروض (قالبهای شعری) و معما نیز تلاش کرده است. در شعرشناسی توانایی خاصی دارد و در میان شخصیتهای دولتی به دلیل دقت و رفتار نیکو مورد توجه قرار گرفته است. در برخی موارد نیز به کارهای مهم و امور دولتی مشغول بوده است. در حال حاضر در مقام وزارت و مدیریت امور قضا مشغول فعالیت است. چند بیت شعر از آثار او نشاندهنده استعداد و ذوق او در هنر شاعری است.
بزم ترتیب دهی باده چو بنیاد کنی
چشم دارم که ز محرومی من یاد کنی
هوش مصنوعی: در میهمانی و جشن، وقتی که برای نوشیدن نگاهم میکنی، امیدوارم به یاد من که غمگین و محروم از شادیها هستم، بیفتی.
محرمی نیست که با او گله از یار کنم
چه کنم؟ درد دل خود به که اظهار کنم؟
هوش مصنوعی: هیچ کسی نیست که بتوانم از یارم شکایت کنم، چه کنم؟ نمیدانم درد دلم را به که بگویم؟
عزیز از بهر آن دارم همیشه آن سک کورا
که در طور وفا با خود موافق دیده ام او را
هوش مصنوعی: من همیشه به خاطر آن دوستی که وفادار بوده و در سختیها با من همراه بوده، عزیز میدارم.
باز، از تازه گلی سینه فگارست مرا
خار خار عجبی در دل زارست مرا
هوش مصنوعی: باز هم، از گل تازهای که بر سینهام جراحت میزند، خاری عجیبی در دل زخمخوردهام وجود دارد.