۴۲- قاضی اختیار
از تربت خراسانست و در زمان سلطان حسین میرزا قاضی القضاه هرات بود و بزر جمع کردن و امساک شهرت تمام داشت اما خالی از فضلی نبود و در شعر گوی مسابقت از اقران می ربود از تصانیف او اقتباسات و مختار الاخیار است، در اواخر عمر مثنوی باسم صاحبقران مغفور بسلک نظم آورده نام آنرا عدل و جور نهاده و آن کتاب موازی پنجهزار بیت است و اما چنان معلوم میشود که هزار بیت از اشعار ریاضی زاوه ای را دزدیده و بنام خود کرده، این دو بیت در مدح صاحبقران مغفور از آن کتابست:
شه خضر رای اسکندر ضمیر
فریدون علم خسرو جم سریر
نکرد، آنچه او کرد در عزم و حزم
نه حاتم به بزم و نه رستم به رزم
۴۱- میر همایون: از سادات اسفراین خراسان است، شاعری شیرین گفتار « نکته دان و سخن گذار بود، در اوایل جوانی بعراق آمده بواسطه لطف طبع به مجلس « سلطان یعقوب افتاد . ترقی کلی او را دست داد، پادشاه او را خسرو کوچک میخواندند، گویند او را تعلق خاطر با جوانی پیدا شد اسیر کمند عشق او گردید تا کار « بجائی رسید که او را در زنجیر کشیدند و بعد از روزی چند که بخود آمد این مطلع گفته « بخدمت پادشاه فرستاد :۴۳- میر علی عرب: برادر میر حسین کربلائی است.سید آدمی متقی بود، شعر بسیاری بخاطر داشت و خود نیز شعر میگفت در شهور سنه اربع و خمسین و تسعمایه فوت شد . این مطلع از اوست .
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از تربت خراسانست و در زمان سلطان حسین میرزا قاضی القضاه هرات بود و بزر جمع کردن و امساک شهرت تمام داشت اما خالی از فضلی نبود و در شعر گوی مسابقت از اقران می ربود از تصانیف او اقتباسات و مختار الاخیار است، در اواخر عمر مثنوی باسم صاحبقران مغفور بسلک نظم آورده نام آنرا عدل و جور نهاده و آن کتاب موازی پنجهزار بیت است و اما چنان معلوم میشود که هزار بیت از اشعار ریاضی زاوه ای را دزدیده و بنام خود کرده، این دو بیت در مدح صاحبقران مغفور از آن کتابست:
هوش مصنوعی: او اهل تربت خراسان بود و در زمان سلطنت حسین میرزا، قاضی القضاه هرات بود. او به خاطر جمع کردن و امساک معروف شده بود، اما از نظر فضیلت کم نداشت و در شعر، توانایی زیادی داشت و با همنسلانش مسابقه میداد. از آثارش، کتابی به نام "اقتباست" و "مختار الاخیار" وجود دارد. در اواخر عمر، مثنویای به نام "صاحبقران مغفور" به صورت نظم نوشت و عنوان آن را "عدل و جور" گذاشت که حدود پنج هزار بیت دارد. اما به نظر میرسد که او هزار بیت از اشعار ریاضی زاوهای را دزدیده و به نام خودش ارائه کرده است. دو بیت در مدح صاحبقران مغفور از آن کتاب عبارتند از:
شه خضر رای اسکندر ضمیر
فریدون علم خسرو جم سریر
هوش مصنوعی: پادشاهی خردمند مانند اسکندر، با دانشی همچون فریدون، بر تختی مانند تخت جم نشسته است.
نکرد، آنچه او کرد در عزم و حزم
نه حاتم به بزم و نه رستم به رزم
هوش مصنوعی: او کاری نکرد که در عزم و ارادهاش به اندازهی حاتم در مهمانی یا رستم در میدان جنگ باشد.