گنجور

۳۹- خلیفه اسدالله

ولد خلیفه هدایت الله اصفهانی است از سادات بزرگ آنجاست . جوانی متقی، فاضل درویش نهاد است و همیشه رعایت اهل استحقاق می نماید و اغلب بدرس و افاده مشغولی می فرماید این رباعی از اوست .

شمعی که بسوخت جان غم پروردم
تا گفت که پروانه خویشت کردم
می میرم اگر نمی روم نزدیکش
میسوزم اگر بگرد او میگردم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ولد خلیفه هدایت الله اصفهانی است از سادات بزرگ آنجاست . جوانی متقی، فاضل درویش نهاد است و همیشه رعایت اهل استحقاق می نماید و اغلب بدرس و افاده مشغولی می فرماید این رباعی از اوست .
هوش مصنوعی: ولد خلیفه هدایت الله اصفهانی از سادات بزرگ آنجا است. او جوانی با تقوا و عالم است که به عزلت و زندگی درویشی علاقه دارد و همیشه به کسانی که شایستگی دارند توجه می‌کند. او غالباً به درس دادن و بهره‌برداری از دانش مشغول است و این رباعی از اوست.
شمعی که بسوخت جان غم پروردم
تا گفت که پروانه خویشت کردم
هوش مصنوعی: شمعی که همه جا را روشن کرد و جانم را به درد آورد، در نهایت به من گفت که من هم مانند پروانه، به دنبال نور و زیبایی هستم.
می میرم اگر نمی روم نزدیکش
میسوزم اگر بگرد او میگردم
هوش مصنوعی: اگر به محبوب نزدیک نشوم، می‌میرم و اگر به او فکر نکنم، می‌سوزم.