گنجور

۱۷- عبیدالله خان بن سلطان محمود

برادرزاده ی شیبک خان مذکور است و او بغایت سفاک و بیرحم و بی باک بوده .مصرع « جز جور و ظلم پیشه آن بدکنش نبود »، . بغیر از عداوت آل رسول الله علیه و آله و سلم نظر بر اندیشه دیگر نمیگماشت و بواسطه آن اکثر بلدان خراسان ویران شده و به شئآمت او بسیاری از عجزه و رعایا بآب تیغ تیز غریق بحر فنا گشتند، گویند عدد قتیلانش از چهل هزار افزونست و کشتگان معارک او از شمار بیرون، در واقع که این عبیدالله زیاد از آن عبیدالله است علیه اللعنه با وجود اندک طبع خوب و ذهن مرغوب که داشت در سخاوت بی مثل و در شجاعت بی بدل بود باز بدین اخلاق ذمیمه و اطورا لئیمه مبادرت مینمود و با اینهمه شعر هم میگفت این مطلع از اوست :

دوست ساقی شد دلا جام محبت نوش کن
نیست وقت گفتگو دم در کش و خاموش کن
۱۶- شیبک خان: شیبک بن براق خان بن ابوالخیرخان، نسب او منتهی میشود به اوزبک خان بن طغرلجه بن نقوقا آن بن ماقری بن جوجی خان بن چنگیز خان، و اینکه بچند واسطه به چنگیز خان میرسدازکتب متقدمین و متأخرین معلوم میشود. القصه در اوایل حال در کمال بیسامانی در ترکستان می گشت آخر در خدمت سطان احمد میرزا بن سلطان ابو سعید میرزا حاکم ماوراءالنهر رسیده و بعد از اندک مدتی از وی روی گردان شده بنیاد مکر و فریب نمود و باز بترکستان رفت آری، چنانکه مشهور است مصرع این ره که تو میروی بترکستان است . باز در شهور سنه ست و تسعمایه که هرج و مرج در آن ملک راه یافته بود با فوجی از عساکر بلامآثر بدان ولایت معاودت کرده باندک مدت روزگاری بحیز تسخیر در آورد و در سنه ثلاث و عشر و تسعمایه بعد از وفات سلطان حسین میرزا چون در میان اولادش اتفاقی و دولتی نمانده بود بخراسان آمده اکثر ایشان را از میانه برداشت، و لوای انا و لاغیری برافراشت، تا آنکه بدست غازیان ظفر شعار، بنیان عمرش منهدم گردید چنانکه مذکور شد و با وجود ترکیت و جلفیت، خود را در اکثر فنون استعداد و ذات مهندس داشته در تصویر استاد بهزاد نقاش که تا مصور قدرت انسانی بر تخته هستی چهره گشائی نموده چون آن مصوری چابکدست نکشیده و در خط مولانا سلطانعلی که کلک کرام الکاتبین مثل او خوش نویسی برصفحه وجود نه نگاشته، دخل بحدی کردی که در صورت، او را بقلم کلک اصلاح نمودی و خط او را بنوک قلم مور رقم نسخ کشیدی و گفتی که چنین می باید کشید و چنین می باید نوشت و در زمان خود حکم کرده بود که شعرا شاهنامه فردوسی را ترکی کنند و در محلی که هرات مسخر او شد این مطلع گفت و نزد ارباب ادب هرات فرستاد و چهل تومان کپکی که دویست تومان تبریزی باشد خواهی نخواهی صله گرفت، بقیه اشعار او از این معلوم می توان کرد.۱۸- شاه عادل: چند سال سلطنت شهر لار تعلق بدو داشت، پادشاهی خوش طبع کامگار، و سروری شجاع و چابک سوار بود، در کمانداری و شکار اندازی روح بهرام گور از او منفعل، و در استعمال نیزه و شمشیر صد چون گیو و پشنگ از وی خجل نسب او بگرگین میلاد میرسد و حالا قریب بسه هزار سال میرسد که این دولت در در خاندان ایشان مانده، در شهور سنه اثنی و خمسین و تسعمایه بدست یکی از مجهولین بزخم کارد کشته شد این مطلع از جمله اشعار از اوست.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برادرزاده ی شیبک خان مذکور است و او بغایت سفاک و بیرحم و بی باک بوده .مصرع « جز جور و ظلم پیشه آن بدکنش نبود »، . بغیر از عداوت آل رسول الله علیه و آله و سلم نظر بر اندیشه دیگر نمیگماشت و بواسطه آن اکثر بلدان خراسان ویران شده و به شئآمت او بسیاری از عجزه و رعایا بآب تیغ تیز غریق بحر فنا گشتند، گویند عدد قتیلانش از چهل هزار افزونست و کشتگان معارک او از شمار بیرون، در واقع که این عبیدالله زیاد از آن عبیدالله است علیه اللعنه با وجود اندک طبع خوب و ذهن مرغوب که داشت در سخاوت بی مثل و در شجاعت بی بدل بود باز بدین اخلاق ذمیمه و اطورا لئیمه مبادرت مینمود و با اینهمه شعر هم میگفت این مطلع از اوست :
هوش مصنوعی: شیبک خان برادرزاده‌ای دارد که بسیار بی‌رحم و ظالم است. او هیچ اعتنایی به غیر از دشمنی با خاندان پیامبر ندارد و به همین دلیل بسیاری از مناطق خراسان ویران شده و بسیاری از مردم به دست او کشته شده‌اند. گفته می‌شود تعداد قربانیان او از چهل هزار نفر بیشتر است و کشتگان دیگر در نبردها نیز شمارشان بسیار زیاد است. با اینکه او دارای تیپ شخصیتی خوبی و ذهنی توانمند بود و در بخشندگی و شجاعت نصیب خاصی داشت، اما همچنان به رفتارهای زشت و بد ادامه می‌داد. او همچنین شاعری بود و شعری نیز از او نقل شده است.
دوست ساقی شد دلا جام محبت نوش کن
نیست وقت گفتگو دم در کش و خاموش کن
هوش مصنوعی: دوست مانند ساقی شده است، ای دل، باید جام عشق را بخوری. وقت صحبت کردن نیست، فقط درنگ کن و سکوت کن.