۱۴- سلطان سلیم
سلیم بن سلطان بایزید بن سلطان محمد بن سلطان مراد بن غازی خواندگار بن ایلدرم بایزید بن اوزخان بن عثمان بن اردوغزل از جمله سلاطین آفاق است که بدقت رای و کثرت حزم و قلت رحم و حرص جهانگیری امتیاز تمام داشت و در سفک دماء و تند خوئی شهره ی مالاکلام. از جمله بواسطه حسب جاه حکم بر قتل برادران و پدر بیگناه نموده از عاقبت وخیم و مطاوعت دیور جیم نیاندیشید اکثر ممالک عربستان و دیار بکر را ضمیمه ممکلت موروثی گردانیده مدت سلطنتش هشت سال و هشت ماه و شش روز بود وفاتش در سنه ست و عشرین و تسعمایه روی نمود این مطلع ازاوست:
این سفر کردن و این بی سر و سامانی ما
بهر جمعیت دلهاست پریشانی ما
۱۳- سلطان یعقوب: یعقوب بن حسن بیک بن ملک حسن را شاهی و آسمان جمال را ماهی، ولد امیر حسن بیک بن علی بن قراعثمان است آن طایفه را آق قویونلو گویند و چنانکه در کتب تواریخ مسطور است اجداد ایشان در زمان اغوز خان که قبل از ظهور اسلام بوده و از فضای ولایت شرق بایران لشکر کشید و بر اکثر آنولایت مستولی گشته در حدود دیار بکر رحل اقامت انداخته اند و اول کسی که از این طبقه لباس و شعار سلطنت پوشیده و در احیای مراسم آباء و اجداد کوشیده حسن بیک است بعد از او اسن اولادش سلطان خلیل بعد از شش ماه برادر کوچکش یعقوب بیک که از جانب او حاکم دیار بکر بود متوجه آذربایجان شده رایت مخالف برافراشت، و در روز چهارشنبه چهاردهم شهر ربیع الاخر سنه ثلاث و ثمانین و ثمانمایه در حوالی خوی و سلماس چشمه حیاتش را بخاک بی اعتباری انباشت، بعد از این فتح پای بر مسند سلطنت نهاده حاکم اکثر بلاد ایران گشت و دست اکثر متغلبه را بر چوب بست و در رفاهیت بر روی رعایا گشاد اما در آخر حال نسبت بخلاصه و زبده ی آل و دودمان صفویه خیر مآل قدس الله تعالی اسرارهم قطع نظر از انتساب خاندان طیبین و طاهرین ملاحظه آیه کریمه قل لا اسئلکم علیه اجرا الاالموده فی القربی ننموده و در مقام خلافت درآمد و بید بی بهره ی عمرش از صرصر قهر الهی مستأصل گشت.۱۵- سلطان سلیمان: ولد رشید سلطان سلیم است و بکثرت سپاه و حشم و غلبه عساکر و خدم، بصفت « و حشر سلیمان و جنوده من الجن » موصوف در ایام او اکثر فرنگ بحیطه تصرف او در آمده و کمند تسخیر بر کنگره ی اغلب قلاع نفاع آن بلاد انداخت « و از آن تخمه سه کس برتبه سلطنت رسیده اند اول ایشان دلو عثمان است و او در اوائل « حال شخصی حشمی بوده بکثرت اغنام از سایر صحرا نشینان ممتاز و هر صباح « که خسرو انجم علم زرنگار بر زبر تل مینا رنگ سپهر خضرت شعار نصب کردی دیکی طعام « با علم یاقوت فام بر سر تلی که قریب بحشم او بوده برده ندای هل من مزید در دادندی« فوجی بجهت تماشا و فرقه فقرا او مساکین بجهت مدارا نزد او جمع می شدند و او بطریق « بزرگان نشسته بقسمت آش اشارت میکرد شخصی از وی پرسید که : غرض از این چیست « گفت « مشق سلطنت میکنم» خوش خوش این خبر بپادشاه وقت رسید بنابر تمسخر و استهزاء « دلو عثمان را طلب کرده از این داعیه عظما پرسید، او نیز جرأت کرده مدعائی که داشت « بعرض رسانید و گفت اگر جمعی تابع من باشند بعضی از الکای مخالفان که در این حدود « است بتصرف دیوان اعلی میتوانم آورد، پادشاه و ارکان دولت صلاح در آن دیدند که « اهل زندان را که در آن وقت دویست کس بودند از زندان بیرون آورده تا بین او کنند « بنابراین او نیز آن جماعت را در ظل عنایت و حمایت خود آورده مایحتاج ایشان « از بهای گوسفندان و اموالی که داشت مهیا گردانید و روی توجه بجانب غزای کفار « آوردند، اتفاقا حاکم آندیار به اقصای آن ملک رفته آن عرصه از منازعان و معاندان « خالی بود، القصه بی دردسر نیزه، و آمد و شد پیکان آن محروسه را بتحت تصرف در آورده « ضبط نمود و بتدریج کار برکفار تنگ گرفته جبرا و قهرا بر ایشان مستولی شده و « استقلال تمام پیدا کرد و در آن اثنا دست تصرف سلطان روحش از عرصه بدن کوتاه « گشته پسرش اورد غزل قایم مقام او شد و صیت صلابت و مهابت او باطراف و اکناف « رسیده در آن ولا فرمان فرمای روم به هلاهل ممات مسموم گشته و ارثی که لیاقت « آن امر خطیر را داشته باشد نبود لاجرم سران سپاه و گردن کشان کینه خواه بر او اتفاق کرده بپادشاهی برداشتند .
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سلیم بن سلطان بایزید بن سلطان محمد بن سلطان مراد بن غازی خواندگار بن ایلدرم بایزید بن اوزخان بن عثمان بن اردوغزل از جمله سلاطین آفاق است که بدقت رای و کثرت حزم و قلت رحم و حرص جهانگیری امتیاز تمام داشت و در سفک دماء و تند خوئی شهره ی مالاکلام. از جمله بواسطه حسب جاه حکم بر قتل برادران و پدر بیگناه نموده از عاقبت وخیم و مطاوعت دیور جیم نیاندیشید اکثر ممالک عربستان و دیار بکر را ضمیمه ممکلت موروثی گردانیده مدت سلطنتش هشت سال و هشت ماه و شش روز بود وفاتش در سنه ست و عشرین و تسعمایه روی نمود این مطلع ازاوست:
هوش مصنوعی: سلیم بن سلطان بایزید یکی از سلاطین معروف تاریخ است که به خاطر دقت در تصمیمگیری، هوش و خساست در رحم، و همچنین اشتیاق به سلطنت شناخته میشود. او در تبدیل به یک شخص خشن و بیرحم در کشتار و خشونت مشهور بود. به دلیل موقعیت اجتماعیاش، او دست به جنایتهایی چون قتل برادران و حتی پدر بیگناه خود زده است و به عواقب این کارها فکر نکرده است. او همچنین توانست بیشتر مناطق عربستان و دیار بکر را به سلطنت خود اضافه کند. دوره سلطنت او هشت سال و هشت ماه و شش روز به طول انجامید و در سال ۹۲۰ هجری قمری درگذشت.
این سفر کردن و این بی سر و سامانی ما
بهر جمعیت دلهاست پریشانی ما
هوش مصنوعی: این سفر کردن و بینظمی در زندگی ما به خاطر نزدیکی و اتحاد دلهایمان است، حتی اگر باعث بیقراری و آشفتگی شود.