گنجور

۱۳- سلطان یعقوب

یعقوب بن حسن بیک بن ملک حسن را شاهی و آسمان جمال را ماهی، ولد امیر حسن بیک بن علی بن قراعثمان است آن طایفه را آق قویونلو گویند و چنانکه در کتب تواریخ مسطور است اجداد ایشان در زمان اغوز خان که قبل از ظهور اسلام بوده و از فضای ولایت شرق بایران لشکر کشید و بر اکثر آنولایت مستولی گشته در حدود دیار بکر رحل اقامت انداخته اند و اول کسی که از این طبقه لباس و شعار سلطنت پوشیده و در احیای مراسم آباء و اجداد کوشیده حسن بیک است بعد از او اسن اولادش سلطان خلیل بعد از شش ماه برادر کوچکش یعقوب بیک که از جانب او حاکم دیار بکر بود متوجه آذربایجان شده رایت مخالف برافراشت، و در روز چهارشنبه چهاردهم شهر ربیع الاخر سنه ثلاث و ثمانین و ثمانمایه در حوالی خوی و سلماس چشمه حیاتش را بخاک بی اعتباری انباشت، بعد از این فتح پای بر مسند سلطنت نهاده حاکم اکثر بلاد ایران گشت و دست اکثر متغلبه را بر چوب بست و در رفاهیت بر روی رعایا گشاد اما در آخر حال نسبت بخلاصه و زبده ی آل و دودمان صفویه خیر مآل قدس الله تعالی اسرارهم قطع نظر از انتساب خاندان طیبین و طاهرین ملاحظه آیه کریمه قل لا اسئلکم علیه اجرا الاالموده فی القربی ننموده و در مقام خلافت درآمد و بید بی بهره ی عمرش از صرصر قهر الهی مستأصل گشت.

تا دل مرد خدا نامد بدرد
هیچ قومی را خدا رسوا نکرد

در شهور سنه ست و تسعین و ثمانمایه ۸۹۶ بپاداش عمل خود گرفتار شد و دیده ی آمالش از مشاهدی جمال یوسف حیات نابینا گشته و در سر پنجه گرگ فنا اسیر گشت . بلی

خار هر کید که بد خواه براه تو نهاد
خنجری گشت که جز در جگر او نخلید

علی ای حال در زمان او اختر شعر از حضیض هبوط باوج ثریا رسید و شیوه ی شعر و شاعری چون ملت سامری در میانه بنی اسرائیل شیوع تمام یافت این رباعی از جمله اشعار اوست :

دنیا که در او ثبات کم می بینم
در هر فرحش هزار غم می بینم
چون کهنه رباطی است که از هر طرفش
راهی به بیابان عدم می بینم
۱۲- عسگری میرزا: از اولاد امجاد بابرمیرزاست در زمان سلطنت همایون پادشاه بعضی از اوقات حکومت قندهار باو تعلق داشت در محلی که پادشاه مذکور از ولایت بکر بسرحد آلکای آن برادر رسید نسبت بدان برادر یوسف صفت غدری اندیشید میخواست که به چاه هبوطش اندازد آخر بموجب من حفر بئرا الاخیه وقع فیه قضیه منعکس شده در حینی که از درگاه گیتی انتباه با سپاه ظفر پناه بالکای مذکور رسید او را بچنگ آورده رقم عفو و اغماض بر جرایم او کشید آری : «از کریمان نسزد آنچه خلاف کرم است » بهر حال این مطلع در آن شبی که « جوان او» اختیار نام از او جدا شده بود بی اختیار از او سر زده.۱۴- سلطان سلیم: سلیم بن سلطان بایزید بن سلطان محمد بن سلطان مراد بن غازی خواندگار بن ایلدرم بایزید بن اوزخان بن عثمان بن اردوغزل از جمله سلاطین آفاق است که بدقت رای و کثرت حزم و قلت رحم و حرص جهانگیری امتیاز تمام داشت و در سفک دماء و تند خوئی شهره ی مالاکلام. از جمله بواسطه حسب جاه حکم بر قتل برادران و پدر بیگناه نموده از عاقبت وخیم و مطاوعت دیور جیم نیاندیشید اکثر ممالک عربستان و دیار بکر را ضمیمه ممکلت موروثی گردانیده مدت سلطنتش هشت سال و هشت ماه و شش روز بود وفاتش در سنه ست و عشرین و تسعمایه روی نمود این مطلع ازاوست:

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یعقوب بن حسن بیک بن ملک حسن را شاهی و آسمان جمال را ماهی، ولد امیر حسن بیک بن علی بن قراعثمان است آن طایفه را آق قویونلو گویند و چنانکه در کتب تواریخ مسطور است اجداد ایشان در زمان اغوز خان که قبل از ظهور اسلام بوده و از فضای ولایت شرق بایران لشکر کشید و بر اکثر آنولایت مستولی گشته در حدود دیار بکر رحل اقامت انداخته اند و اول کسی که از این طبقه لباس و شعار سلطنت پوشیده و در احیای مراسم آباء و اجداد کوشیده حسن بیک است بعد از او اسن اولادش سلطان خلیل بعد از شش ماه برادر کوچکش یعقوب بیک که از جانب او حاکم دیار بکر بود متوجه آذربایجان شده رایت مخالف برافراشت، و در روز چهارشنبه چهاردهم شهر ربیع الاخر سنه ثلاث و ثمانین و ثمانمایه در حوالی خوی و سلماس چشمه حیاتش را بخاک بی اعتباری انباشت، بعد از این فتح پای بر مسند سلطنت نهاده حاکم اکثر بلاد ایران گشت و دست اکثر متغلبه را بر چوب بست و در رفاهیت بر روی رعایا گشاد اما در آخر حال نسبت بخلاصه و زبده ی آل و دودمان صفویه خیر مآل قدس الله تعالی اسرارهم قطع نظر از انتساب خاندان طیبین و طاهرین ملاحظه آیه کریمه قل لا اسئلکم علیه اجرا الاالموده فی القربی ننموده و در مقام خلافت درآمد و بید بی بهره ی عمرش از صرصر قهر الهی مستأصل گشت.
هوش مصنوعی: یعقوب بن حسن بیک، که به عنوان شاه و ماهی در زیبایی شناخته می‌شود، فرزند امیر حسن بیک از تبار علی بن قراعثمان است. این خانواده به آق قویونلو معروفند و طبق نویسندگان تاریخ، اجداد آن‌ها در زمان اغوز خان، قبل از ظهور اسلام، از سرزمین‌های شرق به ایران حمله کرده و بر بخش‌های زیادی از آن مسلط شدند. آن‌ها در دیار بکر ساکن شدند و حسن بیک، نخستین کسی بود که از این خاندان لباس سلطنت بر تن کرد و سعی در احیای سنت‌های پدرانش داشت. بعد از او، پسرش سلطان خلیل به سلطنت رسید و پس از شش ماه، برادر کوچکش یعقوب بیک که حاکم دیار بکر بود، به آذربایجان رفت و پرچم مخالفت را برافراشت. در روز چهارشنبه ۱۴ ربیع الآخر سال ۸۳۸ هجری، او در نزدیکی خوی و سلماس جان خود را از دست داد. پس از این پیروزی، یعقوب بیک به سلطنت رسید و حاکم اکثر بلاد ایران شد و بسیاری را تحت کنترل خود قرار داد و به مردم رفاه بخشید. اما در نهایت، زندگی‌اش تحت تأثیر حوادث تلخ و قهر الهی به پایان رسید.
تا دل مرد خدا نامد بدرد
هیچ قومی را خدا رسوا نکرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل انسان‌های صالح و درستکار دچار درد و رنج نباشد، خداوند هیچ قومی را رسوا نمی‌کند.
در شهور سنه ست و تسعین و ثمانمایه ۸۹۶ بپاداش عمل خود گرفتار شد و دیده ی آمالش از مشاهدی جمال یوسف حیات نابینا گشته و در سر پنجه گرگ فنا اسیر گشت . بلی
هوش مصنوعی: در سال ۸۹۶ هجری، به دلیل اعمالش دچار مشکل شد و امیدهایش برای دیدن زیبایی یوسف به ناکامی بدل گشت و در چنگال مرگ گرفتار شد. بله.
خار هر کید که بد خواه براه تو نهاد
خنجری گشت که جز در جگر او نخلید
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر تو بداندیشی کند و قصد آسیب رساندن به تو را داشته باشد، در حقیقت چاقویی ساخته است که تنها خود او را می‌زند و به خودش آسیب می‌زند.
علی ای حال در زمان او اختر شعر از حضیض هبوط باوج ثریا رسید و شیوه ی شعر و شاعری چون ملت سامری در میانه بنی اسرائیل شیوع تمام یافت این رباعی از جمله اشعار اوست :
هوش مصنوعی: به هر حال در زمان او، شعر از پایین‌ترین نقطه‌اش به اوج و بلندی رسید و سبک شعر و شاعری مانند قوم سامری در بین بنی‌اسرائیل به طور گسترده‌ای رواج پیدا کرد. این رباعی یکی از اشعار اوست:
دنیا که در او ثبات کم می بینم
در هر فرحش هزار غم می بینم
هوش مصنوعی: در دنیا ثبات و پایداری کمی وجود دارد و در هر خوشحالی‌ای که حس می‌کنم، هزاران غم و اندوه را هم می‌بینم.
چون کهنه رباطی است که از هر طرفش
راهی به بیابان عدم می بینم
هوش مصنوعی: مانند یک کاروانسرا قدیمی است که از هر سو دری به سوی بیابان عدم و نابودی را مشاهده می‌کنم.