بخش ۹۲ - لشکر کشی جمشید از روم به شام
زدند از شهر گردان خیمه بر دشت
زمین از خیمه همچون آسمان گشت
هنرمندان ز کین دلها پر از خون
ز تن کردند ساز بزم بیرون
ز هر سو لشکری آمد به انبوه
تو گفتی گشت بر صحرا روان کوه
برون از شهر دشتی بود دلکش
چو گلزار جوانی خرم و خَوش
چو روی جم در آن گلها شکفته
چو چشم آهوان بر لاله خفته
میان یاسمین و نسترن در
بلورین برکه ای چون حوض کوثر
ز هر سویی روان نالنده رودی
برو گوینده هر مرغی سرودی
گلش صد بار لعل افکنده بر هم
نمی آمد لبش از خنده بر هم
هوایش عقد پروین دانه میکرد
معنبر زلف سنبل شانه میکرد
چنار و گل ز ابرش آب جُسته
به آب ابر دست و روی شسته
چو پیری زاده از مادر شکوفه
زبان بنهانده سوسن در شکوفه
دل گل چون دماغ پور سینا
درختان چون درخت طور سینا
چمن از سایه بید و گلِ بان
کشیده سایبانها گرد بستان
به سروی این غزل میخواند بلبل
سحرگه در مَقام راست با گل:
بخش ۹۱ - بازگشتن شادیشاه به شام: حکایت را بدین پیدا شد انجامبخش ۹۳ - غزل: بود ز غم صد گره بر گل و بر بارِ گل
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زدند از شهر گردان خیمه بر دشت
زمین از خیمه همچون آسمان گشت
هوش مصنوعی: از شهر دور از هم، چادرهایی را بر روی دشت برپا کردند به طوری که چادرها مانند آسمان به نظر میرسیدند.
هنرمندان ز کین دلها پر از خون
ز تن کردند ساز بزم بیرون
هوش مصنوعی: هنرمندان به خاطر دشمنی، دلهایشان از درد پر شده و به همین دلیل از زندگی و لذتی که در جمعهای شادی وجود دارد، کنارهگیری کردهاند.
ز هر سو لشکری آمد به انبوه
تو گفتی گشت بر صحرا روان کوه
هوش مصنوعی: از هر سو نیروهای زیادی جمع شدند، به طوری که گویی کوهها به سمت دشت در حال حرکتند.
برون از شهر دشتی بود دلکش
چو گلزار جوانی خرم و خَوش
هوش مصنوعی: دور از شهر، دشت زیبایی وجود دارد که مانند باغ گلهای جوان، سرشار از سرزندگی و شادابی است.
چو روی جم در آن گلها شکفته
چو چشم آهوان بر لاله خفته
هوش مصنوعی: وقتی چهرهٔ جم در میان آن گلها شکفته میشود، مانند چشمان آهوانی است که بر گلهای لاله خوابیدهاند.
میان یاسمین و نسترن در
بلورین برکه ای چون حوض کوثر
هوش مصنوعی: در میان گلهای یاسمین و نسترن، در برکهای شفاف و زیبا مانند حوض کوثر، فضایی دلانگیز و دلربا وجود دارد.
ز هر سویی روان نالنده رودی
برو گوینده هر مرغی سرودی
هوش مصنوعی: در هر طرف، صدای ناله و شکایتی از آب روانی به گوش میرسد و هر پرندهای آهنگی را میخواند.
گلش صد بار لعل افکنده بر هم
نمی آمد لبش از خنده بر هم
هوش مصنوعی: گل او صد بار دندانهایش را نمایان کرده بود، اما لبهایش از خنده به هم نمیرسیدند.
هوایش عقد پروین دانه میکرد
معنبر زلف سنبل شانه میکرد
هوش مصنوعی: هوای او مانند یک عقد درخشان است و به زیبایی زلفهای سنبل شانه میزند.
چنار و گل ز ابرش آب جُسته
به آب ابر دست و روی شسته
هوش مصنوعی: چنار و گل از باران آب گرفتهاند و با آب باران، صورت و دستهای خود را شستهاند.
چو پیری زاده از مادر شکوفه
زبان بنهانده سوسن در شکوفه
هوش مصنوعی: وقتی پیری به دنیا میآید، مانند آن است که زبان شکوفهای را پنهان کرده و زیباییهای نهفتهاش را از دیدهها دور نگه داشته است.
دل گل چون دماغ پور سینا
درختان چون درخت طور سینا
هوش مصنوعی: دل گل شاداب و پر از زندگی است، همانطور که بینش و درک پور سینا عمیق و روشن است. درختان نیز به زیبایی و عظمت کوه طور سینا میمانند.
چمن از سایه بید و گلِ بان
کشیده سایبانها گرد بستان
هوش مصنوعی: چمن زیر سایه درخت بید و گلها مانند سایبانهایی دور باغ را فرا گرفتهاند.
به سروی این غزل میخواند بلبل
سحرگه در مَقام راست با گل:
هوش مصنوعی: در سحرگاه، بلبل در کنار گل با صدای دلنشینش برای سرو آهنگ میخواند و این نشان از حالت راستین و شگفتانگیز این لحظه دارد.
حاشیه ها
1403/08/27 11:10
احمد خرمآبادیزاد
در بیت پایانی یعنی:
به سروی این غزل میخواند بلبل/سحرگه در مَقام راست با گل
در تایید نسخههای معتبر ابوالقاسم حالت، آسموسن -وهمن و نیز نسخههای خطی موجود، باید افزود که «مَقام راست»، اشاره دارد به دستگاه راست در موسیقی. بنابراین، «مَقام نغز» درست نیست.
به بهانه «ویرایش، تصحیح و ارائه کار تازه»، از دستکاری آثار به جا مانده از سخنوران بزرگ ایران–یعنی شناسنامه ملی–پرهیز کنیم.