گنجور

بخش ۹۱ - بازگشتن شادیشاه به شام

حکایت را بدین پیدا شد انجام
سحرگه کرد شادی روی در شام
ملک جمشید را افسر طلب کرد
حکایتهای شادی شه درآورد
ملک را گفت: «شادی رفت در شام
نمی دانم که چون باشد سرانجام
ندانم کو کشد لشکر برین بوم
ز شادی عکس گردد کشور روم
ملک برخواست گفت: «ای بر سران شاه
ز ماهی باد محکوم تو تا ماه
اگر فرمان دهد فرمانده روم
روم سازم بر ایشان شام را شوم
همی تا بر تو شام آرد عدو بام
روم از روم و صبحش را کنم شام»
بدین معنی ملک فصلی بپرداخت
که از شادی سر افسر برافراخت
بدو گفت: « آفرین بر گوهر نیک!
قوی مردانه می‌گویی سخن، لیک
ز گفتار تهی کاری نیاید
به گفتار اندرون کردار باید
اگر زین عهد و پیمان برنگردی
به جای آورده باشی شرط مردی
ترا قیصر ز گردون بگذراند
دهد دختر به خورشیدت رساند»
به دارای جهان جم خورد سوگند
که : «تا جان و تنم را هست پیوند
من از فرمان قیصر برنگردم
اگر زین قول برگردم، نه مردم
بباشم در رهش تا زنده باشم
بدین در کمترینش بنده باشم»
چو بشنید آن سخن برخاست آن سرو
به پیش قیصر آمد راست آن سرو
بدادش مژده از گفتار جمشید
شهنشه شاد شد از کار جمشید
اشارت کرد از آن پس رومیان را
که: « در بندید بهر کین میان را»

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حکایت را بدین پیدا شد انجام
سحرگه کرد شادی روی در شام
هوش مصنوعی: داستان به اینجا رسید که سحرگاه، شادی و زیبایی چهره‌ای در شب پدیدار شد.
ملک جمشید را افسر طلب کرد
حکایتهای شادی شه درآورد
هوش مصنوعی: ملک جمشید خواست تا تاج و کلاهی را که ویژه او بود به دست آورد و داستان‌های شادی را که با آن همراه بود، بیان کرد.
ملک را گفت: «شادی رفت در شام
نمی دانم که چون باشد سرانجام
هوش مصنوعی: پادشاه گفت: «شادی به شام رفته و نمی‌دانم سرانجام کار او چگونه خواهد شد.»
ندانم کو کشد لشکر برین بوم
ز شادی عکس گردد کشور روم
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه کسی لشکری را به این سرزمین می‌آورد، اما اگر چنین شود، کشور روم از شادی به تماشا خواهد ایستاد.
ملک برخواست گفت: «ای بر سران شاه
ز ماهی باد محکوم تو تا ماه
هوش مصنوعی: فرشته خداوند بلند شد و گفت: «ای کسی که بر سرپست‌ترین و ناتوان‌ترین افراد سلطنت می‌کنی، تو تا ابد تحت سلطه و فرمانروایی حوادث و زمان خواهی بود.»
اگر فرمان دهد فرمانده روم
روم سازم بر ایشان شام را شوم
هوش مصنوعی: اگر فرمانده روم دستور دهد، من به راحتی برای آنها شام را فراهم می‌کنم.
همی تا بر تو شام آرد عدو بام
روم از روم و صبحش را کنم شام»
هوش مصنوعی: هر وقت که دشمن به تو حمله کند و شب را بر من تحمیل کند، من بی درنگ صبح را تبدیل به شب می‌کنم.
بدین معنی ملک فصلی بپرداخت
که از شادی سر افسر برافراخت
هوش مصنوعی: به این مفهوم، سرزمین به یک فصل خاص اختصاص یافت که باعث شادی و انگیزه سرپرستش شد.
بدو گفت: « آفرین بر گوهر نیک!
قوی مردانه می‌گویی سخن، لیک
هوش مصنوعی: او به او گفت: «خداحافظی بر ویژگی‌های خوب! تو با قدرت و اعتماد به نفس سخن می‌گویی، اما...
ز گفتار تهی کاری نیاید
به گفتار اندرون کردار باید
هوش مصنوعی: از گفتن و حرف زدن چیزی به دست نمی‌آید، باید در عمل و کردار نشان بدهیم.
اگر زین عهد و پیمان برنگردی
به جای آورده باشی شرط مردی
هوش مصنوعی: اگر از این پیمان و عهدی که بسته‌ای برنگردی، یعنی این که به شرط مردانگی عمل کرده‌ای.
ترا قیصر ز گردون بگذراند
دهد دختر به خورشیدت رساند»
هوش مصنوعی: تو را به مقام بلندی می‌رساند و برایت دختری می‌آورد که درخشش و زیبایی‌اش مانند خورشید است.
به دارای جهان جم خورد سوگند
که : «تا جان و تنم را هست پیوند
هوش مصنوعی: به دارایی‌های جهان جم قسم می‌خورم که تا زمانی که جان و تن من به هم پیوند دارد، این قول را حفظ خواهم کرد.
من از فرمان قیصر برنگردم
اگر زین قول برگردم، نه مردم
هوش مصنوعی: من هرگز از دستورهای قیصر عقب‌نشینی نخواهم کرد و اگر از این وعده برگردم، دیگر انسان نیستم.
بباشم در رهش تا زنده باشم
بدین در کمترینش بنده باشم»
هوش مصنوعی: من هر وقت زنده‌ام، در راه او خواهم بود و حتی در کمترین حالت، خود را بنده او می‌دانم.
چو بشنید آن سخن برخاست آن سرو
به پیش قیصر آمد راست آن سرو
هوش مصنوعی: وقتی آن سخن را شنید، آن درخت بلند و زیبا به پا خاست و به سمت قیصر رفت.
بدادش مژده از گفتار جمشید
شهنشه شاد شد از کار جمشید
هوش مصنوعی: او با شنیدن خبر خوش از سخنان جمشید، پادشاه بزرگ، خوشحال و شادمان شد و از رفتارهای جمشید خرسند گردید.
اشارت کرد از آن پس رومیان را
که: « در بندید بهر کین میان را»
هوش مصنوعی: از آن پس، رومیان را به این نکته متوجه کرد که: «برای انتقام، خود را آماده کنید.»