گنجور

بخش ۸۱ - غزل

مخور اَندُه که همه کار به کام تو شود
شادی آید ز بن گوش غلام تو شود
آنکه یاقوت لبش در نظر تست مدام
شکرین پسته او نقل مدام تو شود
بعد از این خطبه اقبال به نام تو کند
عاقبت سکه خورشید به نام تو شود
آخر این مرغ همایون که دلت دانه اوست
آید از روی هوا بسته دام تو شود
چشم ارباب نظر خلوت خاصت گردد
خون اصحاب غرض جرعه جام تو شود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مخور اَندُه که همه کار به کام تو شود
شادی آید ز بن گوش غلام تو شود
هوش مصنوعی: نگران نباش که همه چیز به نفع تو پیش می‌رود، شادی از دل غلامت به سراغت خواهد آمد.
آنکه یاقوت لبش در نظر تست مدام
شکرین پسته او نقل مدام تو شود
هوش مصنوعی: کسی که لب‌هایش مانند یاقوت برای تو زیباست، همچنان که طعمش شیرین و خوشمزه است، در واقع همواره تو را به یاد نقل (مربا) می‌اندازد.
بعد از این خطبه اقبال به نام تو کند
عاقبت سکه خورشید به نام تو شود
هوش مصنوعی: پس از این سخنرانی، اقبال به نام تو افتخار می‌کند و در نهایت، تاثیراتش به گونه‌ای خواهد بود که درخشش خورشید نیز به نام تو شناخته خواهد شد.
آخر این مرغ همایون که دلت دانه اوست
آید از روی هوا بسته دام تو شود
هوش مصنوعی: در نهایت، مرغی که همیشه در دل تو جا دارد و آرزویش را می‌کنی، به تو نزدیک خواهد شد و در دام تو گرفتار می‌شود.
چشم ارباب نظر خلوت خاصت گردد
خون اصحاب غرض جرعه جام تو شود
هوش مصنوعی: چشم محبوب خاص خود را می‌بیند و توجهش به آن جلب می‌شود، در حالی که نیت‌های بدخواهان به ناچار از بین می‌رود و عشق به تو مانند جرعه‌ای از شراب می‌شود.