گنجور

بخش ۷۳ - رباعی

امشب که شبم به وصل تو می‌گذرد
دامی ز سر زلف خود آن دام خَرَد
بر روی هوا بگستران تا ناگاه
زاغ شب از این سراچه بیرون نپرد
به وصف الحال خورشید دل افروز
دو بیت آورد مطبوع و جگر سوز
امشب که شد آن ماه فلک مهمانم
بنشینم و داد خویش از او بستانم
ور صبح نفس زند به آه سحری
برخیزم و شمع صبح را بنشانم
چو جم بشنید نظم همچو آبش
فروخواند این رباعی در جوابش
امشب شب آنست که دل چیره شود
وز عشرت ما چشم فلک خیره شود
گر صبح گریبان شب تار دَرَد
آیینه عیش عاشقان تیره شود
ز ناگه خنده‌ای زد صبح دم سرد
از آن یک خنده شب را منفعل کرد
شب هندو معنبر زلف بربست
ز جای خویشتن خورشید برجست
گرفت آن ماه تابان را در آغوش
چو زلف آوردش اندر گردن و گوش
لبش بوسید و شیرین قطعه‌ای گفت
به گوهر قطعهٔ یاقوت را سفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب که شبم به وصل تو می‌گذرد
دامی ز سر زلف خود آن دام خَرَد
هوش مصنوعی: امشب که به وصال تو می‌گذرد، به دام زیبایی چهره‌ات گرفتار می‌شوم.
بر روی هوا بگستران تا ناگاه
زاغ شب از این سراچه بیرون نپرد
هوش مصنوعی: به آسمان نگاه کن و در آن گستره، پرنده‌ی سیاه شب را ببین که ناگهان از این مکان خارج می‌شود.
به وصف الحال خورشید دل افروز
دو بیت آورد مطبوع و جگر سوز
هوش مصنوعی: خورشید که دل را شاد می‌کند، به طرز زیبایی توصیف شده است و این توصیف به قدری زیبا و دلنشین است که در عین حال می‌تواند تاثیر عمیقی بر احساسات ما بگذارد.
امشب که شد آن ماه فلک مهمانم
بنشینم و داد خویش از او بستانم
هوش مصنوعی: امشب که آن ماه زیبای آسمان مهمان من است، می‌خواهم بنشینم و از او خواسته‌ها و خواطر خود را بگیرم.
ور صبح نفس زند به آه سحری
برخیزم و شمع صبح را بنشانم
هوش مصنوعی: اگر صبح نفس بزند و با صدای آهی از سحر بیدار شوم، شمع صبح را خاموش می‌کنم.
چو جم بشنید نظم همچو آبش
فروخواند این رباعی در جوابش
هوش مصنوعی: وقتی جم این شعر را شنید، مانند آب که به راحتی جاری می‌شود، این رباعی را برای پاسخ دادن به آن خواند.
امشب شب آنست که دل چیره شود
وز عشرت ما چشم فلک خیره شود
هوش مصنوعی: امشب شبی است که دل‌ها شاد و خوشحال می‌شوند و به خاطر خوشی‌های ما، چشمان آسمان هم به شگفتی می‌آید.
گر صبح گریبان شب تار دَرَد
آیینه عیش عاشقان تیره شود
هوش مصنوعی: اگر صبح با شدت به شب تار حمله کند، شادی و لذت عاشقان تحت تأثیر قرار می‌گیرد و تیره می‌شود.
ز ناگه خنده‌ای زد صبح دم سرد
از آن یک خنده شب را منفعل کرد
هوش مصنوعی: صبح زود ناگهان خنده‌ای بلند شد که خنده‌اش شب را تحت تأثیر قرار داد و از خواب بیدار کرد.
شب هندو معنبر زلف بربست
ز جای خویشتن خورشید برجست
هوش مصنوعی: در شب هندو، زلف زیبا به طرز خاصی بافته شده بود و از جای خودش، خورشید به زیبایی درخشیده بود.
گرفت آن ماه تابان را در آغوش
چو زلف آوردش اندر گردن و گوش
هوش مصنوعی: آن ماه زیبا را در آغوش گرفت، مانند موهایی که بر گردن و گوشش آویزان شده است.
لبش بوسید و شیرین قطعه‌ای گفت
به گوهر قطعهٔ یاقوت را سفت
هوش مصنوعی: او لبش را بوسید و به زیبایی سخنی گفت، مانند گوهری که محکم در دست نگه‌داشته شده باشد.