بخش ۵۴ - غزل
خواهم که امشب خدمتی چون ساغر اندر خَور کنم
کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم
چون عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت
گر در ببندی خانه را، از روزنت سر بر کنم
چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن
از دست خود شاید که من خاک سیه بر سر کنم
ار درد سودایت هنوز این کاسهٔ سر پر بود
فردا که از خاک لحد چون لاله من سر بر کنم
لاف هواداری زدم با آفتابی لاجرم
چون ذره میگردم به جان تا خدمتش درخَور کنم
بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ: در آن شب دید جمشید آفتابیبخش ۵۵ - دربند افتادن خورشید به دستور افسر، مادرش: به نوشانوش رفت آن شب به پایان
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهم که امشب خدمتی چون ساغر اندر خَور کنم
کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم
هوش مصنوعی: میخواهم امشب به گونهای خدمت کنم که مثل ساغری باشد. هر کاری که از من بخواهی، با کمال میل انجام میدهم و به تو احترام میگذارم.
چون عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت
گر در ببندی خانه را، از روزنت سر بر کنم
هوش مصنوعی: وقتی که روزی به نزد تو بیایم، مثل تصویری از خورشید که میتابد، حتی اگر در خانهات را ببندی، همچنان از روزنهات به تو سر میزنم.
چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن
از دست خود شاید که من خاک سیه بر سر کنم
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که در جمع دیگران ذوب میشود و آب وجودش را از دست میدهد. شاید به خاطر این فداکاری و ایثار، بتوانم بر خود خاک سیاه بریزم و در غم خود غرق شوم.
ار درد سودایت هنوز این کاسهٔ سر پر بود
فردا که از خاک لحد چون لاله من سر بر کنم
هوش مصنوعی: اگر هنوز دردی از عاشقیم در دل دارم، وقتی که فردا از خاک قبرم مثل لالهای سر پا خواهم شد، این کاسهٔ سرم پر از عشق و یاد تو خواهد بود.
لاف هواداری زدم با آفتابی لاجرم
چون ذره میگردم به جان تا خدمتش درخَور کنم
هوش مصنوعی: من با شجاعت و افتخار از حمایت و طرفداری خود سخن گفتم، اما ناگزیر و خاضع مانند ذرهای در مقابل آفتاب میچرخم تا بتوانم به او خدمت کنم.