گنجور

بخش ۲۷ - کشته شدن دیو به دست جمشید

ز قلب لشکر آمد سوی جمشید
چو ابری کاندر آید پیش خورشید
بدو راند از هوا سنگ آسیا را
ملک از خویش رد کرد آن بلا را
دراز آهنگ دیدش قصد پا کرد
به تیغش گرد ران از تن جدا کرد
نهاد آن گرد ران بر گردن اکوان
نگون شد چون به برج شیر کیوان
به تیغ دیگرش از پا درافکند
به زخمی دیگرش از تن سر افکند
سنان را افسری کرد از سر دیو
سراسر شد گریزان لشکر دیو
ملک شکر خدای دادگر کرد
وز آن منزل به پیروزی گذر کرد
به قرب هفته‌ای ز آن کوه بگذشت
به هشتم خیمه زد بر عرصه دشت
ز گردون خویشتن را بر زمین یافت
در آن صحرا نشان آدمی یافت
زمین پر سبزه و آب روان دید
سرا و قصر و باغ و بوستان دید
به دشت اندر خرامان باز یاران
به کوه اندر تذر و و باز یاران
مقامی دید با امن و سلامت
ملک روزی دو کرد آنجا اقامت
بپرسید از یکی کاین مرز و این بوم
چه می‌خوانند، گفتا ساحل روم
از اینجا چون گذشتی مرز روم است
ولی بحری عجب خونخوار و شوم است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز قلب لشکر آمد سوی جمشید
چو ابری کاندر آید پیش خورشید
هوش مصنوعی: از دل لشکر به سمت جمشید آمد، مانند ابری که پیش از طلوع خورشید به آسمان می‌آید.
بدو راند از هوا سنگ آسیا را
ملک از خویش رد کرد آن بلا را
هوش مصنوعی: باد، سنگ آسیاب را از هوا دور کرد و آن بلای نازل شده را از ملک خود دور ساخت.
دراز آهنگ دیدش قصد پا کرد
به تیغش گرد ران از تن جدا کرد
هوش مصنوعی: دراز آهنگ به سمت او رفت و با تیغ خود گُردن رانش را از بدنش جدا کرد.
نهاد آن گرد ران بر گردن اکوان
نگون شد چون به برج شیر کیوان
هوش مصنوعی: آن گردی که بر گردن اکوان حلقه زده بود، هنگامی که به برج شیر کیوان رسید، ناپدید شد.
به تیغ دیگرش از پا درافکند
به زخمی دیگرش از تن سر افکند
هوش مصنوعی: او با شمشیر دیگری، او را به زمین انداخت و با ضربه‌ای دیگر، کمرش را خم کرد.
سنان را افسری کرد از سر دیو
سراسر شد گریزان لشکر دیو
هوش مصنوعی: سنان به عنوان فرمانده‌ای منصوب شد که باعث فرار کامل لشکر دیوها شد.
ملک شکر خدای دادگر کرد
وز آن منزل به پیروزی گذر کرد
هوش مصنوعی: فرشته‌ای که به لطف و رحمت خداوند به عدالت رفتار می‌کند، از آن مکان به سوی پیروزی و موفقیت گام برداشته است.
به قرب هفته‌ای ز آن کوه بگذشت
به هشتم خیمه زد بر عرصه دشت
هوش مصنوعی: پس از گذشت یک هفته از آن کوه، در هشتمین روز، در بخش وسیعی از دشت چادر برپا کرد.
ز گردون خویشتن را بر زمین یافت
در آن صحرا نشان آدمی یافت
هوش مصنوعی: از آسمان به زمین نگریسته و در آن صحرا نشانه‌ای از وجود انسان را یافته است.
زمین پر سبزه و آب روان دید
سرا و قصر و باغ و بوستان دید
هوش مصنوعی: در زمین سرسبز و با جوی آب جاری، خانه‌ها، کاخ‌ها، باغ‌ها و مجموعه‌های زیبا را مشاهده کرد.
به دشت اندر خرامان باز یاران
به کوه اندر تذر و و باز یاران
هوش مصنوعی: در دشت، یاران در حال حرکت و شادابی هستند، در حالی که در کوه به زهرا و گل‌های وحشی می‌رسند.
مقامی دید با امن و سلامت
ملک روزی دو کرد آنجا اقامت
هوش مصنوعی: شخصی مکانی را مشاهده کرد که در آن آرامش و امنیت برقرار بود و تصمیم گرفت که برای مدتی در آنجا بماند.
بپرسید از یکی کاین مرز و این بوم
چه می‌خوانند، گفتا ساحل روم
هوش مصنوعی: کسی از یکی پرسید که این سرزمین و این منطقه را به چه نام می‌خوانند، او گفت: ساحل روم.
از اینجا چون گذشتی مرز روم است
ولی بحری عجب خونخوار و شوم است
هوش مصنوعی: وقتی از اینجا عبور کنی، مرز کشور روم قرار دارد، اما این دریا بسیار خطرناک و پرخطر است.