گنجور

بخش ۱۳ - قطعه

روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر
قبه سیمین ماه بر سپر آفتاب
گاه ز فیض کفش، خاک مرصع بساط
گاه ز گرد روز معنبر نقاب
کی شودش همعنان خیل ملک چون نداشت
پایه پهلو زدن ماه نُوَش در رکاب
ای کف خنجر کُشَت کرده ز جان صد هزار
خصم جگر تشنه را سیر به یک قطره آب
رای تو بر آسمان بارگهی زد که هست
بافته از قطب میخ تافته صبحش طناب
حمله قهر تو ساخت زهره شیران تباه
آتش تیغ تو کرد گُرده گَردان کباب
در عجبم تا چرا کرد به دوران تو
صدمه باران و باد گنبد گل را خراب
فتنه بیدار را عدل تو در خواب کرد
فتنه نبیند دگر چشم جهان جز به خواب
کرده به زخم زبان سرزنش سرکشان
تیغ جهانگیرت آن هندوی مالک رقاب
خرد کو هست عالم را آب و جد
چو طفلان بیش رایت خوانده ابجد
تو خورشیدی و تختت چرخ چارم
چهارش پایه چار ارکان عالم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر
قبه سیمین ماه بر سپر آفتاب
هوش مصنوعی: اگر روزی خورشید بپوشد و ماه را به تیرکمان تشبیه کنند، باید حواسمان باشد که در این لحظه، آفتاب در پشت قبه‌ای نقره‌ای قرار دارد.
گاه ز فیض کفش، خاک مرصع بساط
گاه ز گرد روز معنبر نقاب
هوش مصنوعی: گاهی از برکات و نعمت‌های زندگی، خاکی زینت‌یافته، پایه‌گذار خوشی‌ها می‌شود و گاهی از گرد و غبار روزگار، پرده‌نشین‌های ناامیدی می‌افتند.
کی شودش همعنان خیل ملک چون نداشت
پایه پهلو زدن ماه نُوَش در رکاب
هوش مصنوعی: چه زمان ممکن است او در صف فرشتگان قرار گیرد، در حالی که چون ماه نو پایه و اساسی برای نزدیک شدن ندارد؟
ای کف خنجر کُشَت کرده ز جان صد هزار
خصم جگر تشنه را سیر به یک قطره آب
هوش مصنوعی: ای کسی که با یک ضربهٔ خنجر، جان صدها دشمن تشنه به خون را سیراب کرده‌ای، تو می‌توانی با یک قطره آب، زندگی را به آن‌ها برگردانی.
رای تو بر آسمان بارگهی زد که هست
بافته از قطب میخ تافته صبحش طناب
هوش مصنوعی: رای تو همچون فرمانی به آسمان صادر شد که در آن، وصال و پیوندی رنگین و روشن با نوید صبحگاهان ایجاد کرده است.
حمله قهر تو ساخت زهره شیران تباه
آتش تیغ تو کرد گُرده گَردان کباب
هوش مصنوعی: خشم تو مانند زهر، دل شیران را تباه کرده و آتش تیغ تو باعث شده که گردان‌ها کباب شوند.
در عجبم تا چرا کرد به دوران تو
صدمه باران و باد گنبد گل را خراب
هوش مصنوعی: من متعجبم که چرا در زمان تو باران و باد به این شدت بر گل‌های گنبد آسیب رسانده است.
فتنه بیدار را عدل تو در خواب کرد
فتنه نبیند دگر چشم جهان جز به خواب
هوش مصنوعی: زیبایی و عدالت تو باعث شده است که هرج و مرج و فتنه‌ای که بیدار بود، به خواب برود. اکنون دیگر چشم جهان جز خواب چیزی نبیند و در آرامش باشد.
کرده به زخم زبان سرزنش سرکشان
تیغ جهانگیرت آن هندوی مالک رقاب
هوش مصنوعی: کسی که با زخم زبان به تو سرزنش می‌کند، در واقع خود را در برابر قدرت تو، که همان تیغ سرکش و جهانی تو است، کوچک کرده است. تو همانند یک مالک چیره و مقتدر بر گردن دشمنان خود ایستاده‌ای.
خرد کو هست عالم را آب و جد
چو طفلان بیش رایت خوانده ابجد
هوش مصنوعی: خرد، همانند آب، جهان را شکل می‌دهد و جدیت و دانش در این دنیا به اندازه‌ی فهم یک کودک ساده است که الفبا را می‌خواند.
تو خورشیدی و تختت چرخ چارم
چهارش پایه چار ارکان عالم
هوش مصنوعی: تو مانند خورشیدی که بر بام آسمان نشسته‌ای و تکیه‌گاهت بر چهار پایه است که در حقیقت، اساسی برای تمام عالم به شمار می‌رود.

حاشیه ها

1392/04/26 21:06
امین کیخا

پهلو زدن یعنی مقایسه کردن و شدن

1392/04/26 21:06
امین کیخا

گرده یا قلوه به نظر مردم قدیم در شجاعت مؤثر بوده است چنانچه به لری مرد دو گرداله یعنی مرد قوی ! شاید هم بیراه نباشد از غده فوق کلیه که بالای کلیه است موادی با پایه epinephrine ترشح می شود و باعث لرزش و امادگی به جنگ و رنگ پریدگی و خشم می شود ! در میان لران شایع است که شیر ها به هنگام حمله و دریدن شکار هم می لرزند و ان لرزیدن از ترس نیست !

1392/04/26 23:06
امین کیخا

بیت دهم اب و جد یعنی پدر و پدر بزرگ یعنی اب عربی منظورش بوده