گنجور

بخش ۱۰۱ - رباعی

ای آینه کرده در رخت روی امید
بر چشمم ازین حسد، سیه روزِ سپید
به ز آن نبود که دیده دوزند آنجا
کآیینه برابری کند با خورشید
چو مشاطه زدش در زلف شانه
نسیم این بیت را زد بر ترانه:
از بس گره و پیچ که زلف تو نمود
آمد شدن شانه در آن مشکل بود
در حل دقایق ارچه ره می‌پیمود
از مشکل زلف، شانه مویی نگشود
چو نیل خط کشیدندش به آواز
بخواند این بیت را بر ساز شهناز
روزی که فلک حسن تو را نیل کشید
چشم بد روزگار را میل کشید
چو بر ابرو کمانش وسمه بنهاد
مغنی بر کمانچه ساز می داد:
روی تو که آتشی در آفاق نهاد،
بس داغ که بر سینه عشاق نهاد
مشاطه چو چشم و طاق ابروی تو دید
از هوش برفت و وسمه بر طاق نهاد
چو آمد غمزه اش با میل در ناز
فرو خواند این رباعی ارغنون ساز:
چو میل ز جیب سرمه‌دان سر برکرد
نظّارهٔ چشمِ سیهِ دلبر کرد
خود را خجل و سرزده در گوشه کشید
از دست بتم خاک سیه بر سر کرد
چو شد در چشم شوخش سرمه پیدا
بهار افروز خواند این نظم غرا:
ای خاک درِ تو سرمهٔ دیدهٔ ماه
خور از هوس خاک رهت چشم به راه
با خاک رهت که سرمه آرد در چشم
جز میل که باد بر سرش خاک سیاه
چو بر برگ سمن خندید غازه
سمن رخ زد بر آب این شعر تازه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آینه کرده در رخت روی امید
بر چشمم ازین حسد، سیه روزِ سپید
از حسادت [به آینه که در رُخَت روی امید دارد]، روز روشن در چشمم سیاه است.
به ز آن نبود که دیده دوزند آنجا
کآیینه برابری کند با خورشید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید به این دلیل باشد که مردم به ظلم و بی‌عدالتی گوشه‌ی چشمی دارند، چون در آن جا روشنایی و برابری به اندازه‌ای وجود دارد که می‌تواند با نور خورشید رقابت کند.
چو مشاطه زدش در زلف شانه
نسیم این بیت را زد بر ترانه:
هوش مصنوعی: وقتی نسیم با زلف او بازی می‌کند، زیبایی‌اش را به گونه‌ای به نمایش می‌گذارد که شبیه به یک ترانه زیبا به نظر می‌رسد.
از بس گره و پیچ که زلف تو نمود
آمد شدن شانه در آن مشکل بود
هوش مصنوعی: به دلیل تعداد زیاد گره‌ها و پیچیدگی‌های زلف تو، شانه کردن آن بسیار دشوار شده است.
در حل دقایق ارچه ره می‌پیمود
از مشکل زلف، شانه مویی نگشود
هوش مصنوعی: هرچند که در مسائلی عمیق و پیچیده تلاش می‌کرد، اما نتوانست حتی با یک تار موی زلفش هم به نتیجه مطلوب برسد.
چو نیل خط کشیدندش به آواز
بخواند این بیت را بر ساز شهناز
هوش مصنوعی: زمانی که نیل (رودی در مصر) به عنوان یک خط کشیده می‌شود، او با صدای خود این شعر را به نوازندگی می‌خواند.
روزی که فلک حسن تو را نیل کشید
چشم بد روزگار را میل کشید
هوش مصنوعی: روزی که آسمان زیبایی تو را ترسیم کرد، چشم بد روزگار به تو حسادت ورزید.
چو بر ابرو کمانش وسمه بنهاد
مغنی بر کمانچه ساز می داد:
هوش مصنوعی: زمانی که او وسمه را بر ابروی کمانی‌اش گذاشت، خواننده بر سازش آواز می‌خواند.
روی تو که آتشی در آفاق نهاد،
بس داغ که بر سینه عشاق نهاد
هوش مصنوعی: چهره زیبا و جذاب تو مانند آتشی است که در دنیا پراکنده شده و بر دل عاشقان زخم‌های زیادی وارد کرده است.
مشاطه چو چشم و طاق ابروی تو دید
از هوش برفت و وسمه بر طاق نهاد
هوش مصنوعی: وقتی آرایشگر زیبایی و شکل ابروهای تو را مشاهده کرد، به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و از حال رفت و به تحسین آن پرداخت.
چو آمد غمزه اش با میل در ناز
فرو خواند این رباعی ارغنون ساز:
هوش مصنوعی: زمانی که با ناز و دلربایی خود، توجه دیگران را جلب کرد، این شعر بانگ جشن و شادمانی را می‌سراید.
چو میل ز جیب سرمه‌دان سر برکرد
نظّارهٔ چشمِ سیهِ دلبر کرد
هوش مصنوعی: هنگامی که میل سرمه از درون جیبش بیرون آمد، به تماشای چشم‌های سیاه دلبر پرداخت.
خود را خجل و سرزده در گوشه کشید
از دست بتم خاک سیه بر سر کرد
هوش مصنوعی: او به خاطر معشوقش شرمنده و ناامید شده و در گوشه‌ای نشسته است و برای ابراز غم و اندوهش، خاک سیاه بر سر خود می‌ریزد.
چو شد در چشم شوخش سرمه پیدا
بهار افروز خواند این نظم غرا:
هوش مصنوعی: وقتی در نگاه معشوقش سرمه نمایان می‌شود، این زیبایی و جلوه، بهاری دلنشین می‌سازد.
ای خاک درِ تو سرمهٔ دیدهٔ ماه
خور از هوس خاک رهت چشم به راه
هوش مصنوعی: ای خاک درِ تو، ای زمین که در ورودی‌ات مانند سرمه برای چشم‌های ماه می‌درخشی، من از شدت آرزو و اشتیاقم به خاکی که در آن هستی، چشم انتظار تو هستم.
با خاک رهت که سرمه آرد در چشم
جز میل که باد بر سرش خاک سیاه
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و عمق عشق اشاره دارد. شاعر به خاکی اشاره می‌کند که در مسیر محبوب است و آن را به سرمه‌ای تشبیه می‌کند که در چشم می‌نشیند. این خاک، نشان‌دهنده عشق و ارادت بسیاری است، اما در عین حال، شاعر درون‌مایه‌اش را با تصویر باد که خاک را بر سر می‌پراکند، به نوعی اندوه و بی‌ثباتی اشاره دارد. به طور کلی، این تصویر نشان‌دهنده‌ی عشق عمیق و در عین حال شکننده به محبوب است.
چو بر برگ سمن خندید غازه
سمن رخ زد بر آب این شعر تازه
هوش مصنوعی: زمانی که غاز روی برگ سمن (نوعی درخت) خندید، زیبایی سمن بر روی آب نمایان شد و شعری نو به وجود آمد.