بخش ۶ - بهار
بهاران که خندان شدی نسترن
چو مینا شدی دشت و مینو چمن
هوا فرش ز نگاری افراختی
سمن برگ و بلبل نوا ساختی
چو طفلان نو، دایه روزگار
نشاندی گل و سرو را بر کنار
فسان کردی آغاز بلبل به شب
دمیدی فسون باد در زیر لب
گرفته به خنجر چمن شاخ بان
به مرز چمن در شده مرزبان
زهر پشتهای رودی آمد فرود
نوازنده با رود مرغان سرود
ندانم چه میگفت بلبل به شب؟
که گل خنده میکرد در زیر لب
رخ لاله گلگون ز جام شراب
سر نرگس سرگران مست خواب
گرفته چو پیکان دل غنچه زنگ
به خون اندر آغشته وز غصه تنگ
به شکل دل عاشقان آمدی
وز آن دل همه بوی جان آمدی
به شادی همه روز و شب دوستان
زدندی می لعل در بوستان
زمان بهار و اوان شباب
هوای زنگار و نشاط شراب
کسی را که حاصل بود هر سه چار
تو دانی چه خوش باشدش روزگار؟
سحر لاله چون در گرفتی چراغ
سرا پرده گل زدندی به باغ
بیاراستی بزمشان نای و نوش
به می بودشان چشم و برنای گوش
چو کردندی از باغ عزم شکار
بر آهو شدی کوه و هامون حصار
چو چرم گوزن آمدیشان به شست
روان گوزن آمدیشان به دست
گرازان در آن عرصه دلپذیر
هزار آهو از پی همه شیر گیر
چو برخاست اسب تکاور ز جاش
فتاد آهو از عجز در دست و پاش
عقاب از پی کپک رفتی فراز
به پیش عقاب آمدی کبک باز
زسودای بط باز رفتی ز دست
به ابروی کبکان شدی پای بست
ز بسیاری کبک و دراج و غاز
گرفتی به دندان سر انگشت باز
بر ایشان گذشتی سه مه روزگار
بدین شادمانی و عشرت بهار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهاران که خندان شدی نسترن
چو مینا شدی دشت و مینو چمن
هوش مصنوعی: وقتی بهار فرا میرسد و گل نسترن شکوفا میشود، دشت و باغ به زیبایی مینا و مینو تبدیل میشوند.
هوا فرش ز نگاری افراختی
سمن برگ و بلبل نوا ساختی
هوش مصنوعی: هوا را با زیبایی خود همچون فرشی زیبا گستردی و با شاخههای سمن و صدای بلبل، فضای دلنشینی ایجاد کردی.
چو طفلان نو، دایه روزگار
نشاندی گل و سرو را بر کنار
هوش مصنوعی: زمانی که در زندگی، شادابی و زیبایی مانند گل و سرو را به ما هدیه میدهد، مثل مادر که به نوزادش محبت میکند، ما نیز به این زیباییها وابسته و دل بسته میشویم.
فسان کردی آغاز بلبل به شب
دمیدی فسون باد در زیر لب
هوش مصنوعی: در آغاز شب، بلبل با سرودهایش قصهای گفت و نسیم، به آرامی در زیر لب، جادو و سحر خاصی را دمید.
گرفته به خنجر چمن شاخ بان
به مرز چمن در شده مرزبان
هوش مصنوعی: در باغ، شاخههای درختان مانند خنجری گرفته شدهاند و مراقبی در مرز باغ مستقر شده است.
زهر پشتهای رودی آمد فرود
نوازنده با رود مرغان سرود
هوش مصنوعی: از بلندیهای کوه، آبی به پایین سرازیر شد و نوازندهای که در کنار آن رود بود، به صدای پرندگان نغمه میسرایید.
ندانم چه میگفت بلبل به شب؟
که گل خنده میکرد در زیر لب
هوش مصنوعی: بلبل در شب چه میگفت، برایم روشن نیست، اما گل در زیر لب خود لبخند میزد.
رخ لاله گلگون ز جام شراب
سر نرگس سرگران مست خواب
هوش مصنوعی: چهره گل لاله مانند از شراب، و سر نرگس در حال مستی به خواب رفته است.
گرفته چو پیکان دل غنچه زنگ
به خون اندر آغشته وز غصه تنگ
هوش مصنوعی: دل غنچه همچون پیکانی در حالتی غمناک و دردآور است و به نوعی در خون غم و اندوه آغشته شده است. غصه و ناراحتی او چنان است که فشاری عمیق بر دلش وارد کرده است.
به شکل دل عاشقان آمدی
وز آن دل همه بوی جان آمدی
هوش مصنوعی: تو به شکل دلهای عاشقان در آمدهای و از آن دل، بوی زندگی و جان به مشام میرسد.
به شادی همه روز و شب دوستان
زدندی می لعل در بوستان
هوش مصنوعی: دوستان در هر روز و شب به خوشحالی مشغول بودند و در باغ به تماشای می لعل (شراب قرمز) مشغول بودند.
زمان بهار و اوان شباب
هوای زنگار و نشاط شراب
هوش مصنوعی: در فصل بهار و در دوران جوانی، فضایی پر از شادابی و زندگی وجود دارد که دارای طعم خوش شراب است.
کسی را که حاصل بود هر سه چار
تو دانی چه خوش باشدش روزگار؟
هوش مصنوعی: کسی که در زندگیاش به موفقیت و رضایت برسد، میدانی چقدر زندگیاش شیرین و خوش خواهد بود؟
سحر لاله چون در گرفتی چراغ
سرا پرده گل زدندی به باغ
هوش مصنوعی: در صبح زود، وقتی که لالهها گل میدهند، انگار چراغی در گوشهای از باغ روشن شده است و گلها به زیبایی شکوفا میشوند.
بیاراستی بزمشان نای و نوش
به می بودشان چشم و برنای گوش
هوش مصنوعی: در جشن و میهمانیهایشان، باعث زیبایی و شادابی فضا شدند. آوای نای و نوشی که در کنار شراب بود، به مانند چشم و گوششان را نوازش میکرد.
چو کردندی از باغ عزم شکار
بر آهو شدی کوه و هامون حصار
هوش مصنوعی: وقتی که تصمیم به شکار از باغ گرفتی، به سرعت به کوه و دشت تبدیل شدی و مانند دامی برای آهو درآمدی.
چو چرم گوزن آمدیشان به شست
روان گوزن آمدیشان به دست
هوش مصنوعی: وقتی که چرم گوزن به دست آمد، به مانند روان و زندگی گوزن به دست آمد.
گرازان در آن عرصه دلپذیر
هزار آهو از پی همه شیر گیر
هوش مصنوعی: در آن محیط زیبا و دلانگیز، گرازها به دنبال شکار آهوها هستند که توجه شیرها را جلب کنند.
چو برخاست اسب تکاور ز جاش
فتاد آهو از عجز در دست و پاش
هوش مصنوعی: هنگامی که اسب نیرومند از جایش برمیخیزد، آهو به خاطر ناتوانی در دست و پای او میافتد.
عقاب از پی کپک رفتی فراز
به پیش عقاب آمدی کبک باز
هوش مصنوعی: عقاب که پرندهای بزرگ و قوی است، به دنبال کوچکی مانند کپک میرود، اما در این مسیر به یک پرنده کوچکتر به نام کبک برمیخورد.
زسودای بط باز رفتی ز دست
به ابروی کبکان شدی پای بست
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوی پرندهای شکاری از دست رفتی و به ظرافت و زیبایی پرندگان دیگر وابسته شدی.
ز بسیاری کبک و دراج و غاز
گرفتی به دندان سر انگشت باز
هوش مصنوعی: به خاطر تعداد زیاد پرندگان مانند کبک، دراج و غاز، به ناچار باید انگشتانت را به دندان بگیری و از آنها دوری کنی.
بر ایشان گذشتی سه مه روزگار
بدین شادمانی و عشرت بهار
هوش مصنوعی: در این سه ماه از زندگی، با شادی و خوشی مانند بهار گذراندهای.